وبلاگicon

دنیای ابتدایی

آموزشی، علمی ، نمونه سوال

دنیای ابتدایی

آموزشی، علمی ، نمونه سوال

دنیای   ابتدایی

یادگرفتم بخندم و ببخشم
خدا نیستم ، اما زیر سایه اش بزرگ شدم

*****************************
همه ی افراد با استعداد هستند، اما اگر شما یک ماهی را بر اساس تواناییش در بالا رفتن از درخت بسنجید، آن ماهی تمام عمرش را بر این باور خواهد گذارند که یک بی دست و پای احمق است.


عشقم معلمی است.اگر دوباره انتخاب کنم بدون شک معلم خواهم شد.
معلم پایه های اول تا ششم ابتدایی
داور جشنواره های مختلف آموزش و پرورش
مدرس دوره های ضمن خدمت
مدیر مدرسه پسرانه دوره اول و دوم
فعلا معاون آموزشی دبیرستان دخترانه نرجس
لذت بودن در مدرسه و بچه ها را با هیچ لذتی نمی توان مقایسه کرد.

******************

در حد توانم سعی کردم مطالب مفید ی رو براتون بزارم ، بعضی هاش کار خودم و بعضی ها کار همکارای خوبم .
منتظر نظرات خوب و سازنده شما هستم!

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «۷ کاری که معلمان فقیر به‌خوبی انجام می‏دهند!» ثبت شده است

هرکسی در زندگی بر اساس فروش کالا یا خدمات، پول به دست می‌آورد وزندگی خود را می‌گذراند. نانوا از طریق فروش نان و بیل گیتس از طریق فروش نرم‌افزارهایی که برنامه‌نویسی کرده است. شاید عجیب باشد اما همه مردم را می‌توان به فروشنده و خریدار تشبیه کرد؛ اما بحث اصلی ما فروش خدمات معلمان است. معلمان با فروش علمی که دارند به گذران زندگی می‌پردازند؛ اما نکته‌ای که وجود دارد این است که آیا همه معلمان فروش خوبی دارند؟! در طی این سال‌ها یکی از دغدغه‌هایی که من داشتم این بوده که چه‌کاری می‌توان انجام داد تا درآمد یک دبیر بالاتر برود؟

بنابراین شروع کردم به تحقیقات میدانی و پرسش مستقیم از دبیرانی که درآمد بالایی دارند و پرسیدم که شما چه‌کاری انجام می‌دهید که درآمدتان از سایر معلمان بالاتر است؟ البته واضح است که آن‌ها مایل نبودند که راز کارشان فاش شود و در پاسخ به سؤال من فقط موارد بدیهی می‌گفتند اما در بین صحبت‌هایشان نکات و ترفندهای جالبی را برای بهتر شدن روش تدریسم یاد گرفتم. اتفاق مهم‌تر این بود که کتاب‌های بازاریابی را مطالعه کردم و در آخر هم در کلاس‌های مهارتی مختلف شرکت کردم ازجمله: سخنرانی و فن بیان، بازاریابی، روش تدریس و …

دوست دارم که در این مقاله از ۷ موردی صحبت کنم که درنتیجه تلاش‌ها و تحقیقاتم فهمیده‌ام معلمان فقیر انجام می‌دهند که اوضاع مالی خوبی ندارند:

 

کار اول: معلمان فقیر دایناسوری تدریس می کنند.

یکی از سخنرانان پر طرفدار کشورمان (دکتر انوشه)به نقل از یکی از افسران راهنمایی و رانندگی گفتند که علت اصلی تصادفات جاده‌ای این است که رانندگان امروز (جوانان امروز) با ماشین‌های فردا (پورشه یا ماشین‌های لوکس) در جاده‌های دیروز (جاده چالوس) در حال رانندگی هستند. دکتر انوشه این موضوع را به تربیت و آموزش هم تعمیم دادند و گفتند که معلمین نسل گذشته (دهه ۴۰ یا ۵۰) در حال تربیت نسل امروز (دهه ۷۰ و ۸۰) هستند برای فردا (سال ۱۴۳۰)! و این شکافی که میان این سه نسل و بازه زمانی وجود دارد باعث می‌شود که هم بچه‌ها نسبت به آموزش و تربیت بی‌علاقه شوند و هم معلم‌ها و پدر مادرها در تربیت کردن بی‌انگیزه.

ما با یادگیری روش نوین تدریس به راحتی می توانیم این مشکل را حل کنیم. بدون شک اگر تغییر نکنیم ما هم به‌زودی مثل دایناسورها منقرض خواهیم شد. یکی از ویژگی‌های معلمان فقیر این است که روش تدریسشان برای n سال پیش است و جالب اینجاست که از درآمد پایینشآن‌هم گله‌مند هستند! اگر تدریس شما خوب باشد برکت زندگی و اوضاع کاری شما خوب خواهد شد چون از شما می خواهند تا در جاهای بیشتر و با مبالغ بیشتری تدریس کنید

 

کار دوم: معلمان فقیر انگیزه را می کشند

حتما این ضرب‌المثل قدیمی را شنیده اید:

مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد

این ضرب المثل همیشه درست نیست ؛ و بهتر بگویم برای کسی که می‌خواهد موفق شود کاملاً بی‌معنی! درست آن این است:

صاحب سخن (مدرس) باید مستمع (مخاطبش) را بر سر ذوق آورد …

راه بر سر ذوق آوردن مخاطبان این است که انگیزه را در آن‌ها بالا ببرید. اگر یک معلم توانایی و مهارت افزایش انگیزه مخاطبانش را ندارد؛ بهتر است که شغل دیگری را انتخاب کند چون هم خودش عذاب می‌کشد و هم حوصله شخص مقابل را سر می‏برد. خبر خوبی که برای شما دارم این است که افزایش انگیزه در مخاطبان؛ یک مهارت تدریس است و تقریباً هر مهارتی را می‌توان یاد گرفت.

این درست نیست که ما دائما از نبود انگیزه در مخاطبان خودمان گله کنیم. باید بدانیم که برای رسیدن به اهداف باید مسئولیت ۱۰۰ درصدی موفقیت و شکست خودمان را بپذیریم

 

معلمان فقیرکار سوم: معلمان فقیر یک بقالی کوچک در نقطه ای دور افتاده دارند 

تا حالا از خودتان پرسیده‌اید که چرا مردم دوست دارند یک چیپس را از فروشگاه های زنجیره ای بزرگ بخرند تا اینکه از یک بقالی کوچک؟

میان این دو چیپس، هیچ تفاوتی ازنظر قیمت، طعم، کارخانه تولیدکننده و … وجود ندارد؛ تفاوت فقط در برند فروشگاهی است که شما از آن خرید می‌کنید. این فروشگاه‌های زنجیره توانسته‌اند به شکلی خودشان را معروف کنند که شما مجاب شوید که مسافتی زیادی را برای خرید از آن‌ها طی کنید! البته شاید خیلی از دبیران فکر کنند که اگر بخواهند معروف شوند باید هزینه زیادی را متقبل شوند ولی اگر راه درست برند سازی را بدانیم می‌توانیم با هزینه بسیار پایین خودمان را پیش مخاطبانمان معروف کنیم و به‌اصطلاح خودمان را جا بی اندازیم.

 

کار چهارم: معلمان فقیر هنوز DOS هستند!

همان‌طور که اشاره کردم در دنیای امروز اگر تغییر نکنیم، بدون شک شکست نمی‌خوریم؛ بلکه نابود می‌شویم.

در آینده‌ای نه‌چندان دور فقط معلمانی دارای شغل و درآمد خوب خواهند بود که اولاً به‌روز باشند و ثانیاً با استفاده از هوش هیجانی که دارند تدریس کنند. چون تنها مزیت انسان نسبت به ربات‌ها این است که انسان‌ها احساس دارند ولی ربات‌ها نه! بحث داغ این روزها این است که روبات‌ها تا چه حد کار انسان‌ها را انجام خواهند داد؟! یادمان باشد که امروزه مردم از سیستم‌عامل Windows و یا Macintosh استفاده می‌کنند نه از DOS! شما چطور؟

 

کار پنجم: معلمان فقیر ارتباط موثر بلد نیستند

همیشه این سؤال برای من بوده است که چرا در نگاه اول از بعضی بیشتر خوشم می‌آید و نسبت به برخی دیگر حس جالبی ندارم. این موضوع ادامه داشت تا زمانی که من با مقوله ارتباط مؤثر آشنا شدم. معلمان کاریزماتیک، بخش عمده جذابیت خودشان را، مدیون نحوه صحیح برقراری ارتباط با مخاطبانشان هستند.

مسئله‌ این است که اگر دانش آموزان و مخاطبانتان، از شما خوششان بیاید (یا به قول خودشان با شما حال کنند) درس شمارا بیشتر می‌خوانند و اگر کسی (مثلاً دوستشان) نیاز به دبیر داشت؛ به‌احتمال‌زیاد شمارا به ایشان برای کلاس خصوصی معرفی می‌کنند و به همین راحتی اسم شما بر سر زبان‌ها می‌افتد و درآمدتان بالاتر می‌رود.

 

کار ششم: معلمان فقیر فن بیان افتضاحی دارند

استیو جابز جمله جالبی دارد: نحوه ارائه هر چیز، اهمیت آن موضوع را مشخص می‌کند. یکی از راه‌هایی که می‌توانید متوجه شوید که فن بیان و نحوه ارائه شما خوب است یا نه؛ این است که یک‌بار موقع تدریس صدای خود را ضبط کنید؛ اما همین‌جا کار تمام نمی‌شود بلکه اگر شما حاضر شدید صدای خودتان و نحوه سخنرانی خودتان را موقع تدریس گوش کنید و لذت ببرید و درنهایت هم به آن از ۱۰ امتیاز، حداقل ۸ بدهید؛ من به شما تبریک می‌گویم چون شما جزو ۲۰ درصد برتر دبیران کشور هستید؛ و فن بیان شما در حد لالیگا است اما متأسفانه فن بیان برخی از دبیران در حد لیگ دسته چهارم هم نیست!

 

کار هفتم: معلمان فقیر فکر می کنند بازاریابی کار کثیفی است

شما یک محصول ارزشمند دارید و آن‌هم علم و تدریس شماست. می‌خواهید با فروش بهتر و بیشتر؛ به مخاطبانتان کمک کنید که نتیجه عالی بگیرند

بااین کار هم شما ازنظر سطح درآمد وزندگی ارتقا پیدا می کنید و هم مخاطب شما چیزهای بیشتری یاد می گیرد. پس چه اشکالی دارد که شما خدمات خودتان را به‌طور مؤثر و با بودجه کم بازاریابی کنید تا بتوانید به اهداف خودتان در زندگی دست پیدا کنید. معلمان فقیر فکر می‌کنند که بازاریابی خدماتشان کار خوبی و جالبی نیست به همین خاطر هم چنان فقیر می مانند

چون بازاریابی تدریس تا به حال به صورت تخصصی و جدی در ایران مطرح نشده است  ما (محمد حافظی نژاد و علیرضا مطلبی ) تصمیم گرفتیم که برای اولین بار در ایران یک همایش برگزار کنیم تا در آن به شما آموزش دهیم که چگونه هم‌سطح تدریس خودتان را بالاتر ببرید و هم درآمد خودتان را فقط  از طریق تدریس حداقل ۲ برابر کنید.

منبع : محمد حافظی نژاد  http://raveshtadris.com/

  • اخوان