اینفو گراف زمین لرزه
- ۰ نظر
- ۲۸ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۱:۲۳
- ۲۳ نمایش
ابریشهر عبارتی شاعرانه است که بجای کلمه فضای مجازی نشاندهایم: «فضا» را به شهر تمثیل کردهایم و «مجازی» بودن را معادل حضور در میان ابرها گرفتهایم.
با این حساب ابریشهر، شهری است از ابرها و فضایی است معلق در میان زمین و آسمان؛ که باید آن را شناخت و برای زندگی در آن برنامه داشت.
مؤسسه تربیت رسانهای باران با حمایت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و با مشارکت پژوهشگاه فناوری اطلاعات و ارتباطات، پروژه ابریشهر را از تابستان ۱۴۰۲ تا تابستان ۱۴۰۳ با هدف تولید و انتشار محتوای آموزشی سواد فضای مجازی در راستای اهداف شبکه ملی اطلاعات اجرا کرده است.
در این پروژه تلاش شده تا ضمن بررسی اسناد بالادستی و مطالعه برترین فعالیتهای جهانی برای آموزشهای سواد فضای مجازی، یک بسته یادگیری ملّی قابل اجرا در سطح مدارس و مجموعههای فرهنگی، طراحی تولید شود. اجزای این بسته یادگیری بدین شرح است:
۱- دانشنامه سواد فضای مجازی (کتاب پشتیبان علمی معلم)
۲- درسنامههای سواد فضای مجازی (شامل ۲۴ مسیر یادگیری برای دبستان و دبیرستان)
۳- پردهنگار تدریس معلم (ابزار فعالیت در کلاس چند رسانهای)
۴- کاربرگهای ویژه یادگیری مشارکتی، همیارانه و بازیوار در کلاس درس
۵- بازی رومیزی مأموریت در ابریشهر
۶- ویدیوی راهنمای تدریس معلم (مطابق با درسنامهها)
۷- پایگاه اینترنتی پشتیبانی از محتوای بستههای یادگیری و توسعه مسیر یادگیری معلمان
سایت ابری شهر : https://abrishahr.ir/
ما در دنیای رسانهای شده زندگی میکنیم. حجم اطلاعات و محتواهای رسانهای تولید شده در هر لحظه، بسیار بیشتر از ظرفیت پردازش ذهنی و توان انتخابگری ماست. در چنین شرایطی اشباع رسانهای و اضافهبار اطلاعاتی در کنار ضعف سواد رسانهای قدرت انتخاب آگاهانه و مسئولانه را از خانواده ها سلب کرده و احساس ناتوانی و ناکافی بودن را تقویت میکند.
آموزش سواد رسانهای میتواند تا حدی مهارت های تفکر نقاد و گزینشگری را تقویت کند اما بدون ابزار و پشتیبانی مناسب، دانش اندوخته شده به کنش منجر نخواهد شد. از سوی دیگر توصیهگری صرف و وابسته ساختن مخاطب به پیشنهادات و انتخابهای تنظیمگر بیرونی نیز در بلندمدت به ضد خود تبدیل شده و عاملیت و انتخابگری را تضعیف میکند. بنابر این کدومو و در معنای کلیتر سامانه هدایت مصرف، تلاش می کند تا دستیار کارآمدی برای ارتقای آگاهی، انتخابگری و مسئولیتپذیری خانوادهها در مواجهه با محصولات رسانهای و فرهنگی باشد و در نهایت خودتوانمندی، خودتنظیمگری و کنشگری خانوادهها و اولیای تربیتی را محقق سازد.
نقطه آغاز کدومو در پاسخگویی به نیاز خانواده ها، ارزیابی توصیفی و تربیتی از محصولات رسانهای است. این ارزیابیها به همراه ردهبندی سنی و توصیههای لازم برای مواجهه قبل، حین و بعد از مصرف، والدین و اولیای تربیتی را در گزینش محصولات مناسب فرهنگی- رسانهای برای کودک و نوجوان راهنمایی میکند.
این سایت به ارزیابی فیلم های سینمایی، برنامه های تلوزیونی، انیمیشن، کتاب، بازی های دیجیتال، نرم افزار ها و دیگر محصولات رسانه ای می پردازد. سایت کدومو معیار هایی دارد که با بررسی هر یک از آن ها، سن پیشنهادی محصولات را توسط کارشناسان خود مشخص می کند.
:beginner:نشانی سایت:
سایت کدومو : https://kodoumo.ir/
اما موضوع این است که قبل از اینکه بتوانید به نوجوانان خود انگیزه دهید تا از مدرسه لذت ببرند، در وهلهی اول باید درک کنید که چرا از مدرسه بیزار هستند. دلایل بسیاری وجود دارد که برخی از آنها در ادامه ذکر شدهاند:
سالهای نوجوانی زمانی است که فرزندان شما هویت خود را کشف میکنند. آنها در همین سالها انگیزهها، علایق، ارزش ها و اهداف خود را میشناسند. نوجوانان در حال رشد هستند، به این معنی که در حال توسعهی استقلال خود هستند. بنابراین، نوجوانان شما میخواهند احساس کنند که کنترل زندگی خود را در دست دارند.
اما محیط سنتی مدرسه به طور معمول به آنها فرصتهای کمی برای اعمال این کنترل میدهد. بیشتر نوجوانان حق انتخاب کلاسهایی که در آنها شرکت میکنند را ندارند، بنابراین نمیتوانند موضوعاتی را که واقعاً به آنها علاقه دارند، مطالعه کنند. کلاسهای پرجمعیت و قوانین بعضاً سختگیرانه را به این ترکیب اضافه کنید. پس جای تعجب نیست که نوجوانان مدرسه را خسته کننده و گاهی بیهوده میدانند.
بنابراین اگر نوجوان شما از مدرسه متنفر است، ممکن است فقدان خودمختاری باشد که باعث ایجاد این احساس رنجش شده است.
زود بیدار شدن، برنامههای پرفشار، امتحانات، تکالیف و پروژههای درسی، همگی میتوانند موجب افزایش اضطراب نوجوانان دانشآموز شوند. نوجوانان امروزی بیش از هر زمان دیگری استرس دارند. در واقع، بر اساس آمار تقریباً یک سوم از نوجوانان احساس میکنند که تحت فشار هستند، رقمی که با سطح استرس بزرگسالان برابری میکند.
دکتر نورمن بی. اندرسون، مدیر عامل انجمن روانشناسی آمریکا میگوید: «نگران کننده است که تجربهی استرس نوجوانان بسیار شبیه به بزرگسالان است. حتی بیشتر نگران کننده است که به نظر میرسد آنها تأثیر بالقوهی استرس بر سلامت جسمی و روانی خود را دستکم میگیرند.»
به نوجوان خود کمک کنید تا استرس را به طور موثر مدیریت کند. اگر امکان این کار برای شما وجود دارد، از یک متخصص رواندرمانگر کمک بگیرید.
آیا نوجوان شما برای دستیابی به نمرات خوب احساس فشار میکند؟ فرزند شما باید بداند که موفقیت تحصیلی بسیار فراتر از کارنامه و نمرات است. مهم است که به نوجوان خود نشان دهید که نتیجه مهم نیست، بلکه فرآیند اهمیت دارد.
مطمئناً، کسب نمرات عالی احساس خوبی دارد. اما آنچه مهمتر است، درک و تسلط بر مهارتهای زندگی ارزشمندی است که فرزند شما در این راه به دست میآورد، به عنوان مثال مهارتهایی مانند؛ تفکر انتقادی، سازماندهی، برنامه ریزی، خود مدیریتی.
اگر نوجوانان شما احساس کنند که تنها هدف مدرسه حفظ مطالب و معادلات است، برای یافتن شادی در فرآیند یادگیری به مشکل برخواهند خورد.
بسیاری از والدین اصلاً متوجه نمیشوند که فرزند نوجوانشان مورد آزار و اذیت برخی دانشآوزان قلدر قرار می گیرد. اگر مدام با خود میگویید «نوجوان من از مدرسه متنفر است»، با فرزندتان صحبت کنید تا مطمئن شوید که مورد آزار و اذیت قرار نمیگیرد.
فقط به این دلیل که نوجوان شما به این موضوع اشاره نکرده است، به این معنی نیست که اتفاق نیوفتاده است. اگر چنین بود، خودتان یا فرزندتان را سرزنش نکنید. در عوض، از فرزندتان حمایت کنید و با او همدردی کنید تا با هم راهحلی پیدا کنید.
همانطور که ذکر شد، معمولاً دلیلی وجود دارد که فرزند شما از رفتن به مدرسه لذت نمیبرد. در ادامه 15 راهکار عملی و موثر ذکر شده است که به شما کمک میکند فرزند نوجوان خود را به مدرسه علاقمند کنید:
با ورود کودکان به سنین نوجوانی، آنها آرزوی خودمختاری مییابند. آنها همچنین در حال شکل دادن به هویت خود هستند و بدن و مغز آنها تغییرات شدیدی را تجربه میکند.
به این ترتیب، نوجوانان اغلب رفتارهای سرکشانهای از خود نشان میدهند. اما تصور نکنید که این تنها دلیلی است که نوجوان شما به شما میگوید از مدرسه متنفر است.
در بسیاری از مواقع، مسائل دیگری مطرح است، به عنوان مثال؛ احساس استرس، تقلا برای انجام تکالیف مدرسه، قلدری، ترس از امتحان و …
وقتی متوجه شدید که «نوجوان شما از مدرسه متنفر است» باید از خود بپرسید:
این رفتارها در مجموع، احتمالاً باعث جنگ قدرت بین شما و نوجوانتان میشوند. با گذشت زمان، نوجوان شما ممکن است حتی با مدرسه ارتباط عاطفی منفی بیشتری پیدا کند.
گوش دادن فعال هنگامی که با نوجوان خود در مورد اینکه چرا از مدرسه متنفر است صحبت میکنید (و زمانی که با او در مورد موضوعات دیگر صحبت میکنید) بسیار مفید است. از تکنیکهای گوش دادن فعال مانند موارد زیر استفاده کنید:
گاهی اوقات آنچه را که فکر میکنید نوجوانتان گفته است، خلاصه کنید و آن را به او بازتاب دهید. به عنوان مثال بگویید: «به نظر میرسد که احساس میکنی معلم ریاضی شما مفاهیم را به خوبی توضیح نمیدهد، برای همین از ریاضی بدت آمده است.»
با استفاده از تکنیکهای گوش دادن فعال، نوجوان شما به احتمال زیاد آنچه را که او را آزار میدهد با شما در میان میگذارد.
برای والدین وسوسهانگیز است که از تهدید برای وادار کردن نوجوانان خود به رفتار «درست» استفاده کنند. خواه تهدیدی برای کاهش پول توجیبی نوجوان باشد یا گرفتن تلفن همراه، اما این موارد در دراز مدت کارساز نخواهند بود.
استفاده از قدرت با بزرگتر شدن کودکان کم اثرتر میشود. این رویکرد تهدید در مورد نوجوانها حتی نتیجهی معکوس دارد. به عبارت دیگر، نمیتوان نوجوان را با تهدید مجبور کرد که به دانشآموزی باانگیزه و مسئولیتپذیر تبدیل شود که عاشق مدرسه رفتن است.
اگر نوجوان شما از مدرسه متنفر است، دلیل اصلی احتمالاً ماهیتی عاطفی دارد. این همان چیزی است که باید در اولویت قرار بگیرد.
به والدین توصیه میشود از نصیحت مستقیم فرزندانشان در سنین نوجوانی خودداری کنند. اما اگر واقعاً نمیتوانید دست از نصیحت بردارید، توصیههای مستقیم خود را کوتاه بیان کنید. تحقیقات نشان میدهد که بیش از دو دقیقه نصیحت مستقیم، بیاثر است و پس از آن، نوجوان نمیخواهد گوش کند.
باید و نبایدهایی که شما بیان میکنید، تاثیر خاصی در رفتار فرزند شما در مدرسه نخواهند داشت. اگر رفتار بد فرزند شما یا احساس تنفر او از مدرسه ناشی از اضطراب باشد، سخنرانی شما به کاهش اضطراب او کمکی نمیکند. حتی دانشآموزانی که تنفر شدید از مدرسه دارند میدانند که خوب بودن در مدرسه مهم است. آنها نیازی ندارند که شما این موضوع را به آنها یادآوری کنید، زیرا معلمان آنها تقریباً هر روز این کار را انجام میدهند.
شاید از خودتان بپرسید؛ اگر نصیحت اثری ندارد، نوجوان شما در چنین شرایطی به چه چیزی نیاز دارد؟ باید گفت او به شما نیاز دارد که به او گوش دهید، او را درک کنید، مسائل را از دیدگاه او ببینید – این مهارتی است که شما باید در خود توسعه دهید. وقتی نوجوان شما احساس کند که درک میشود، رفتار و نگرش خود را تغییر میدهد.
ما نمیگوییم که اصلاً نباید موضوعات مربوط به مدرسه را مطرح کنید. اما بسیاری از نوجوانان تصور میکنند که مدرسه تنها چیزی است که والدینشان به آن اهمیت میدهند. در مقابل برخی والدین نیز بیشتر به این موضوع علاقه دارند که چگونه نوجوانان خود را وادار به انجام تکالیف خود کنند.
بنابراین بهتر است در مورد موضوعاتی که نوجوان شما به آنها علاقه دارد با او بیشتر صحبت کنید. به عنوان مثال. موسیقی، سرگرمیها، بازیها و رسانه های اجتماعی. وقتی مکالماتی که با نوجوانتان دارید متعادلتر باشد، نگرش نوجوانتان نسبت به مدرسه نیز متعادلتر میشود.
بسیاری از دانشآموزانی که مدرسه را دوست ندارند احساس میکنند تکالیف مدرسه، پروژهها، آزمونها … بار سنگینی بر دوششان گذاشته است. بیشتر این دانشآموزان یاد نگرفتهاند که چگونه اولویتبندی کنند، برنامهریزی کنند، سازماندهی کنند، زمان خود را مدیریت کنند و هنگام مطالعه تمرکز داشته باشند.
اگر نوجوان شما چنین است، او را تشویق کنید – اما مجبور نکنید – این مهارتها را توسعه دهد.
برخی از دانشآموزان نوجوان احساس میکنند که هرگز آنقدر خوب نخواهند بود که انتظارات والدین خود را برآورده کنند. پس به جای تمرکز بر نمرات نوجوان خود، بر تلاش آنها تمرکز کنید. هرگاه رفتار مثبت او را مشاهده کردید، تحسینش کنید.
این عمل ساده برای او معنای زیادی خواهد داشت. با تصدیق پیشرفت فرزندتان، به احتمال زیاد انگیزه درونی او را توسعه خواهید داد.
(9) با معلمان فرزند خود صحبت کنید
با معلمان نوجوان خود تماس بگیرید. با توجه به اینکه آنها تقریباً هر روز با نوجوان شما ارتباط برقرار میکنند، احتمالاً بینشهایی در مورد دلیل نفرت او از مدرسه دارند.
حتی اگر فقط میتوانید یک تماس تلفنی 10 دقیقهای با معلم فرزند خود داشته باشید، از این فرصت نهایت استفاده را ببرید.
برای دریافت تصویر بهتری از آنچه در مدرسه در حال وقوع است، با والدین دوستان فرزند خود صحبت کنید.
این والدین از فرزندان خود در مورد آنچه که آنها را در مدرسه ناامید کرده است، شنیدهاند. با دریافت این بازخوردها، نگرانیهای نوجوان خود را نیز بهتر درک خواهید کرد.
نوجوانان گاهی به معلمها یا مشاوران خود در مدرسه میگویند که از نظر عاطفی در خانه احساس امنیت نمیکنند. مقصود آنها این است که احساس میکنند وقتی در خانه هستند، ممکن است در هر زمانی مورد انتقاد و سرزنش والدینشان قرار بگیرند. آنها احساس میکنند که بدون هشدار قبلی به آنها «حمله» میشود.
این کاملا طبیعی است که آنها در چنین شرایطی عقبنشینی کنند و در صورت امکان خود را در اتاق حبس کنند. اگر محیط خانه از نظر عاطفی ایمن نباشد، نوجوانان آنچه را که در ذهن خود دارند، با شما به اشتراک نمیگذارند. این فقط وضعیت را بدتر میکند و شما مدام متعجب خواهید شد که چرا نوجوان شما این اندازه از مدرسه متنفر است.
هنگام فرزندپروری نوجوانان، تمام تلاش خود را بکنید تا محیطی در خانه ایجاد کنید که مملو از قدردانی، احترام و مهربانی باشد. تاکید کنید که استانداردهایی وجود دارد که باید رعایت شوند، اما هر عضو خانواده، همیشه بی قید و شرط مورد احترام و پذیرش دیگر اعضا قرار دارد.
گاهی تنفر فرزند نوجوان شما از مدرسه، نشانهی مسئلهای جدیتر است. به عنوان مثال؛ ممکن است افسردگی، اختلال هراس و اختلالات اضطرابی عامل بروز این احساس باشند. اگر این علائم را در فرزند خود مشاهده میکنید، بهتر است از یک رواندرمانگر یا مشاور کمک بگیرید:
اگر فرزند نوجوان شما چندین مورد از این علائم را با هم نشان میدهد، بهتر است هرچه سریعتر از یک متخصص رواندرمانگر کمک بگیرید.
گاهی اوقات، نوجوانانهایی که از مدرسه متنفرند، درواقع احساس فرسودگی میکنند. آنها احساس میکنند خواستههای مدرسه، فعالیتهای فوقبرنامه و … آنها را احاطه کردهاند. چنین شرایطی ممکن است منجر به آن شود که این نوجوانان از نظر جسمی خسته و کم خواب باشند. این بر خلق و خوی آنها تأثیر میگذارد، که همین باعث میشود آنها موقعیتها را به طور منفی درک کنند.
نوجوانان برای فکر کردن، تفکر، کاوش و رویا به زمان نیاز دارند. مطمئن شوید که زندگی نوجوان شما بیش از حد برنامهریزیشده نباشد. با گذشت زمان، شاهد بهبود در نگرش او نسبت به مدرسه خواهید بود.
مهم نیست چند ساله هستیم، همه ما در سفری برای یادگیری، رشد و بلوغ هستیم. این فرآیندی است که نوجوان شما در طی آن، طرز فکر خود را تغییر می دهد، بنابراین در مقابل او صبور باشید.
فرزند خود را تشویق کنید. از او حمایت کنید. با او همدردی کنید. به حرفهایش گوش بسپارید و به او یادآوری کنید که در هر مرحله با او خواهید بود.
نوجوانانی که از مدرسه متنفرند به دیدی منطقی در مورد وضعیت خود نیاز دارند. فهم و دستیابی به این دید برای نوجوانان سخت است زیرا مشکلات برای آنها بسیار طاقت فرسا به نظر میرسد. از دیدگاه آنها، وضعیت ممکن است حتی ناامیدکننده به نظر برسد.
اگر بتوانید یک مربی، مشاور یا رواندرمانگر مناسب برای فرزند خود پیدا کنید، این امر باعث میشود نوجوانان شرایط خود را از دریچهای متفاوت مشاهده کنند. در غیر این صورت، نوجوانان بیشتر ساعات بیداری خود را در محاصرهی همسالان خود میگذرانند که جهانبینی مشابهی دارند. از طرفی نوجوانان معمولاً راهنمایی والدین خود را اغلب به عنوان غز یا نصیحت، نادیده میگیرند.
به یاد داشته باشید که تغییرات بزرگ با گذر از مراحل کوچک، رخ میدهند. هرچقدر هم که فرزند نوجوان شما از مدرسه و درس خواندن تنفر داشته باشد، همیشه امید به اصلاح وضعیت وجود دارد. البته تحول برای شاد و موفق شدن دانشآموزان یک شبه رخ نمیدهد، اما درنهایت میتوان با بکارگیری ابزار و روشهای مناسب، چنین دانشآموزانی را با انگیزه، متمرکز و مستقل بار آورد.
بازی و سرگرمی کودکان در خانه همیشه یک مسئله مهم و گاهی یک کلاف سردرگم برای والدین است. به خصوص اگر در روزهای سرد زمستان و روزهای گرم تابستان باشیم و شرایط برای بیرون رفتن در تمام ساعات روز برای کودکان فراهم نباشد. این مسئله که یک معضل بینالمللی به خصوص در زندگیهای آپارتمانی امروز است از سوی سازمان جهانی یونیسف هم مورد توجه قرار گرفته تا آنجا که ۵۰ ایده برای بازی و سرگرمی کودکان در روزهای گرم تابستان پیشنهاد داده است.
صبح بین ساعت ۷ تا ۱۰ یا بعد از ظهر و نزدیک غروب بچهها را برای دوچرخه سواری از خانه بیرون ببرید. اگر اطراف منزل جایی مناسب برای دوچرخه سواری است آنجا بروید و یا به پیست مناسب دوچرخه سواری در پارک نزدیک منزل بروید. چون هوا گرم است بطری آب آشامیدنی را فراموش نکنید.
۲-بستنی درست کنید
بعید به نظر برسد کودک یا بزرگسالی در دنیا بستنی دوست نداشته باشد. یک ایده خوب برای بازی و سرگرمی کودکان در خانه برای روزهای گرم تابستان درست کردن بستنی با کمک بزرگترهاست. شما به راحتی و با سادهترین مواد میتوانید بستنی با انواع طعمها را درست کنید.
۳-خانه بازی بروید
بهتر است در روزهای گرم تابستان بچهها به جای بازی در خانه دوستانشان را در خانههای بازی محلی که معمولا به خاطر وجود سیستم تهویه خنک هم هستند ملاقات و با هم بازی کنند.
۴-پیک نیک کنید
پیک نیک کردن در ساعات خنکتر روز هم یک ایده عالی است. برای این کار نزدیکترین پارک به منزل یا یک پارک محلی را انتخاب کنید و با آماده کردن خوراکی و نوشیدنیهای محبوب بچهها ساعات خوشی را سپری کنید. فقط مراقب باشید که در سایه پیک نیک را برگزار کنید.
۵-با گچ نقاشی کنید
تعدادی گچ رنگی برای بچهها تهیه کنید و یک فضا روی زمین در سایه یا روی دیوار برایشان فراهم کنید تا روی آن طرحهای دلخواهشان را بکشند و نقاشی کنند.
۶-در حیاط آپارتمان یا خانه کمپ کنید
اگر وقت یا حوصله پارک رفتن ندارید یا در نزدیک منزل شما پارک نیست بهتر است در حیاط یا حیاط خلوت خانه کمپ کنید و از بودن با بچهها و خوردن خوراکی در فضای باز لذت ببرید.
۷-ستارهها را تماشا کنید
چند عدد پتو یا زیرانداز در حیاط یا حیاط خلوت خانه پهن کنید و با بچهها در شب ستارهها را تماشا کنید.
۸-شهربازی بروید
در بسیاری از شهرهای بزرک و کوچک شهربازیهای محلی وجود دارد. زمانی که هوای عصر کمی خنکتر میشود با بچهها به شهربازی بروید.
۹-آزمایش علمی انجام بدهید
اگر بچهها بعضی روزها دوست ندارند از خانه بیرون بروند اشکالی ندارد. در خانه بمانید و کارهایی مثل آزمایش علمی انجام بدهید. بهتر است این کارها را فقط جهت سرگرمی و مشغول شدن انجام بدهید و خیلی آنها را جدی نگیرید.
۱۰-ورزش مورد علاقه فرزندتان را انجام بدهید
بچهها در طول سال تحصیلی معمولا یک یا چند ورزش را در مدرسه انجام میدهند و اغلب به یکی از این ورزشها علاقمند میشوند. در تعطیلات تابستان بچهها را به باشگاه ببرید تا ورزش مورد علاقهشان مثل بدمینتون، بسکتبال و یا هر ورزش دیگری را که دوست دارند انجام دهند.
۱۱-دوربین تلسکوپی درست کنید
با بچهها یک دوربین لولهای تلسکوپی درست کنید و ساعتها با آن سرگرم شوید.
۱۲-رنگ دست ساز بسازید
رنگهای دستساز بسازید و با آنها جاهای مختلف مثل روی پیادهرو کنار خانه را طراحی کنید. به این ترتیب هم فضای اطراف خانه را زیباسازی میکنید و هم یک بازی و سرگرمی جالب برای کودکان در روزهای گرم تابستان تدارک دیدهاید.
۱۳-با توپ بیسبال آب بازی کنید
لازم نیست که حتما توپ بیسبال داشته باشید. کافی است یک راکت شبیه راکت بیسبال داشته باشید و چند عدد بادکنک کوچک را باد و پر از آب کنید. حالا با چوب بیسبال و بادکنکهای پر از آب حسابی آب بازی کنید و خنک شوید.
۱۴-برای پرندهها ظرف غذا بسازید
بچهها اغلب عاشق حیوانات و پرندگان هستند. با استفاده از وسایل موجود در خانه مثل بطری و شیشه برای پرندهها ظرف غذا درست کنید و ظرف را آویزان کنید. زمانی که پرندهها برای غذا خوردن سمت آن ظرف میآیند بچهها به خصوص کوچکترها را به دیدن صحنه غذا خوردن پرندهها ببرید چون برایشان حسابی جذاب و سرگرم کننده است.
۱۵-خمیر خانگی درست کنید
با کمی آرد و آب و رنگ غذا در کمتر از ده دقیقه خمیر بازی درست کنید و ساعتها سر بچهها را گرم کنید.
۱۶-بچهها را به کتابخانه محله ببرید
کتابخانه از نظر بچهها چیزی بیشتر از محلی برای کتاب خواندن است. در بسیاری از کتابخانهها مثل کانون پرورش فکری علاوه بر کتاب خواندن فعالیتهای متنوع دیگری مثل نقاشی، گوش دادن به کتاب صوتی، بازیهای کامپیوتری، سفال و مجسمهسازی و … انجام میشود که برای بچهها بسیار جذاب و سرگرم کننده است.
۱۷-با بالش و پتو خانه بسازید
یک بازی بسیار هیجانانگیز و کم خرج که یادآور تفریحات ساده اما سرگرم کننده زمان پدرها و مادرهای بچههاست. با بالش و پتو و ملحفهها یک خانه بسازید و حتی با بچهها آنجا ناهار و شام بخورید و استراحت کنید.
۱۸-سایه بازی کنید
شب که شد چراغها را خاموش کنید و با بچهها روی دیوارها سایه بازی کنید و اشکال مختلف درست کنید. قایم باشک هم ایده خوبی برای سرگرمی کودکان در خانه برای فصل تابستان است.
۱۹-قایق درست کنید
با مقواهای رنگی یا پاکت کاغذی شیر قایق درست کنید. وان حمام یا یک تشت را از آب پر کنید و این قایقها را روی آن شناور کنید.
۲۰-با هم یک پازل بسازید
یک پازل تهیه کنید و تکههای آن را با کمک بچهها بچینید. بهتر است پازل را مناسب با رده سنی فرزندتان انتخاب کنید.
۲۱-پارک آبی بروید
رفتن به پارک آبی یکی از بهترین گزینهها برای فرار از روزهای گرم تابستان و سرگرم شدن در هوای داغ است.
۲۲-با افترشیو طرح بکشید
اگر حوصله کمی به هم ریختگی را دارید یک کرم افترشیو آماده کنید و با آن حروف الفبا یا طرحهای مختلف بکشید. اگر برایتان امکان دارید این کار را روی زمین حیاط منزل انجام دهید تا کمتر کثیف کاری شود.
۲۳-موشک کاغذی بسازید و مسابقه بدهید
مسابقه موشکهای کاغذی یکی از آن سرگرمیهایی است که که زمان و مکان نمیشناسد و از نسلی به نسل دیگر به ارث میرسد. جالب است که هر کودکی با تکنیک خودش یک موشک میتواند بسازد. اجازه بدهید هر کودک موشک خود را بسازد سپس طرحهای مختلف را امتحان کنید و ببینید کدام یک بهتر پرواز میکند. نتایج میتواند شگفتانگیز باشند. برای آموزش بهتر این کار میتوانید مدلهای مختلف را در گوگل جستجو کنید.
۲۴-با بادکنک تنیس بازی کنید
برای این کار به یک بادکنک باد شده و دو راکت تنیس پلاستیکی نیاز دارید. یک بازی هیجانانگیز که حسابی بچهها را سر ذوق میآورد.
۲۵-استخر خانگی درست کنید
میتوانید با ورقهای پلاستیکی بزرگ و نوار چسب و مقداری آب استخر خانگی درست کنید. برخی از مادرها نگران نشت کردن این استخرها هستند اما اگر حیاط یا باغچه دارید زیاد سخت نگیرید.
۲۶-تفنگ رنگپاش درست کنید
در یک تفنگ آبپاش رنگ بریزید و با آن روی کاغذ و مقوا رنگ بپاشید. مراقب باشید رنگی نشوید.
۲۷-شیشههای به درد نخور ترشی و مربا را چراغانی کنید
شیشههای مربا و ترشی را دور نیندازید آنها را بشورید و خشک کنید و با کمک بچهها روی آنها با رنگ و گواش نقاشی کنید. داخل شیشه شمع بگذارید و یک کاردستی عالی تحویل بگیرید.
۲۸-با تفنگ آبپاش آب بازی کنید
آب بازی کردن با تفنگ آبپاش یکی از بهترین ایدهها برای سرگرمی کودکان در روزهای تابستان است.
۲۹-با اسفنج توپ درست کنید
با تکهها و بریدههای اسفنج توپ درست کنید. با این توپ نرم حتی در خانه هم بدون نگرانی از شکستن وسایل دکوری میتوانید حسابی بازی کنید.
۳۰-کاردستی درست کنید
درست کردن کاردستی با وسایل ساده حتی وسایلی مثل دستمال کاغذی یکی از بهترین سرگرمیها برای روزهای گرم و همینطور روزهای سرد و بارانی است.
۳۱-گل و گیاه بکارید
به بچهها یاد بدهید چطور در گلدان یا باغچه گل و گیاه بکارند. به بچهها یادآوری کنید چه زمانی باید به آنها آب بدهند و البته گل دادنشان را ببینند.
۳۲-بچهها را به میوه فروشی ببرید
بچهها را برای خرید میوه به مغازههای میوه فروشی یا میادین میوه و ترهبار ببرید تا هم از تجربه خرید و هم دیدن انواع و اقسام میوه و سبزی و آشنا شدن با آنها لذت ببرند.
۳۳-فسیل بسازید
والدین، یعنی کسانی که باید برای هر کاری آمادگی داشته باشند. به بچهها کمک کنید فسیل گیاهان یا حشرات را درست کنند. برای درست کردن فسیل در گوگل سرچ کنید تا روشهای مختلف ساخت فسیل را یاد بگیرید.
۳۴-تخم مرغ رنگ کنید
رنگ و نقاشی کردن تخم مرغ همیشه میتواند یک سرگرمی بسیار لذت بخش هم برای بچهها و هم بزرگترها باشد.
۳۵-به باغ وحش بروید
هوا که کمی خنک شد به باغ وحش بروید و به اردکها غذا بدهید. کمی غذای پرنده یا نان نرم کافی است.
۳۶-توت بچینید
فصل تابستان بهترین زمان برای چیدن توت است پس از این فرصت استفاده کنید و توت یا هر میوه دیگری که درختش در دسترس است را بچینید و میل کنید.
۳۷-اسکی بروید
در فصل تابستان هم مناطقی هستند که برفگیرند و برای اسکی گزینههای مناسبی هستند. آخر هفتهها برای رفتن به این مناطق برنامهریزی کنید، هم تفریح میکنید و هم حسابی خنک میشوید.
۳۸-آبتنی کنید
همراه با بچهها به دریاچه یا رودخانهای نزدیک محل زندگی یا خارج شهر بروید و آبتنی کنید. یک تفریح ارزان و بسیار هیجانانگیز که جز بهترین خاطرات روزهای تابستان هر سال محسوب میشود.
۳۹-آب بازی کنید
یک تفریح ساده و سالم و کم خرج که هیچ بچه و البته بزرگسالی دست رد به سینه آن نمیزند.
۴۰-پیادهروی کنید
صبح زود یا آخر شب با بچهها به پیادهروی بروید و حسابی قبل از خواب یا بعد از خواب ریلکس کنید.
۴۱-اوریگامی بازی کنید
«اوریگامی» هنر پیچاندن کاغذ به شکلهای مختلف و البته یک بازی بسیار سرگرم کننده است. خیلی عجیب است که چگونه پیچاندن یک برگ کاغذ به اشکال مختلف میتواند سرگرم کننده باشد، اما واقعا هست! با الگوهای اوریگامی ساده که میتوانید از گوگل سرچ کنید کارتان را شروع کنید و به بچهها آموزش دهید. وقتی که بچهها الگوهای سادهتر را یاد گرفتند کم کم سراغ الگوهای سختتر بروید.
۴۲-استخر بروید
به بچهها بگویید با دوستانشان قرار استخر بگذارند. اگر هم سنشان کم است خودتان همراهیشان کنید.
۴۳-سینما بروید
پرس و جو کنید و سینمایی که فیلم مخصوص گروه سنی فرزندتان را نمایش میدهد پیدا کنید و خانوادگی سینما بروید.
۴۴-حباب بازی کنید
یک حباب ساز با قیمت ارزان بخرید و چند ساعت حسابی با حباب سازی سرگرم باشید.
۴۵-بادبادک کایت بسازید
خودتان در خانه بادبادک کایت بسازید و آن را هوا کنید. به شما قول میدهیم گذر زمان را احساس نکنید.
۴۶-باشگاه بولینگ بروید
یک بعد از ظهر را برای رفتن به باشگاه بولینگ اختصاص دهید. بازی بولینگ یک تفریح هیجانانگیز برای بچهها و بزرگترهاست.
۴۷-گل خشک درست کنید
یکی دیگر از بهترین ایدهها برای سرگرمی کودکان در خانه در روزهای گرم تابستان درست کردن خشک کردن گل به روشهای مختلف است که اتفاقا برای بچهها یک تفریح آموزنده و جالب محسوب میشود.
۴۸-کاردستی درست کنید
با کاغذ رنگی و مقوا کاردستیهای مختلف درست کنید. اگر هم تولد یا جشن خاصی در منزل شما نزدیک است از شرایط روزهای گرم تابستان استفاده کنید و با بچهها کارت پستال یا کارت دعوتهای دستساز برای دایی، عمو، خاله و پدر بزرگ و مادربزرگ درست کنید. از اکلیل، استیکر و برچسب، نقاشی و سایر خلاقیتهای هنری برای تزیین این کارت پستال و کارت دعوتها استفاده کنید و اجازه دهید قوه تخیل کودک حسابی به کار بیفتد. انجام دادن کارهای هنری از جمله بهترین ایدههای سرگرمی کودکان در خانه در روزهای گرم تابستان است.
۴۹-ویدئو بسازید
با کمک بچهها سناریو یک ویدئو یا نمایش تلویزیونی را طراحی کنید. این نمایش میتواند طنز، معمایی، تاک شو یا یک مسابقه تلویزیونی باشد. سپس نمایش را با تمام اعضای خانواده اجرا کنید. از این اجرا فیلمبرداری کنید، فیلم را ادیت کنید و جلوههای ویژه به آن اضافه کنید و به این ترتیب یکی از سرگرمیها و بازی های جالب برای کودکان و بزرگترها در روزهای برفی و بارانی را تدارک ببینید.
۵۰-بازیهای فکری انجام دهید
یکی سرگرمی جالب برای کودکان که اتفاقا بزرگترها هم عاشقش هستند انجام بازیهای فکری است. از منچ و مارپله گرفته تا شطرنج و پانتومیم و انواع بازیهای فکری با کارت. اسم و فامیل بازی کنید. بازی خط و نقطه هم انتخاب هیجانانگیزی است.
چه میشد اگر با بیشتر انجام دادن کاری که بیشتر دوست دارید، بیشتر عمر میکردید؟
به نقل از سیانان، این نظریهای جذاب است که جامعهای در جزیرۀ اوکیناوا شاهد خود میگیرد، نام مستعارش دهکدۀ عمر طولانی است، چرا که ساکنانش بیشترین امید به زندگی را در جهان دارند. آنها همچنین تعهد عمیقی به یک فلسفۀ ژاپنی به نام "ایکیگای" دارند. اگر بخواهیم معنای سادۀ آن را بگوییم، شادی و خوشبختی ناشی از مشغولیت به فعالیتی است که برایش معنا و مقصود قائل هستند.
اوگیمی، دهکدۀ صمیمی است که ۳۰۰۰ نفر از پیرترین مردم دنیا در آن زندگی میکنند، به خاطر جریان آرام زندگی و چشماندازش به اقیانوس، دورهمیهای اجتماعی، باغچههای شخصی سبزیجات و اهالیای که پیوسته لبخند میزنند، میخندند و شوخی میکنند، معروف است. آنها همچنین به اینکه ۱۰۰ سال و بیشتر عمر میکنند، افتخار میکنند. در میان اهالی این روستا، میزان بیماریهای مزمن نظیر سرطان و بیماری قلبی کمتر است و میزان زوال عقل در میان آنها کمتر از متوسط جهانی است.
سوال اینجاست که چطور؟ برای توضیح این پدیده کتابهایی نوشته شده است از جمله "مناطق آبی: درسهایی برای عمر درازتر از مردمانی که درازترین عمر را دارند" و کتابهایی نظیر "ایکیگای: راز ژاپنی برای زندگی دراز و شاد" نوشتۀ هکتور گارسیا و فرانچسک میرالس که تنها معطوف به ایکیگای هستند.
پاسخ به این سوال احتمالات ترکیبی از عوامل را در برمیگیرد، اما مظنون همیشگی عبارتند از: رژیم غذایی، تحرک یا ورزش و داشتن دوست و زندگی اجتماعی. آنچه که نواحی صاحب جمعیتهای با عمر دراز و شاد در گوشهگوشۀ جان در آن اشتراک دارند، ساکنینی است که زندگی ساده و داشتههای کمی دارند، زمان زیادی را بیرون میگذرانند، با دوستانشان فعال هستند، خواب کافی دارند و سبک و سالم غذا میخورند.
آنچه که درازعمران ژاپنی به این فهرست اضافه میکنند، ایکیگای است. مفهومی که گهگاه در ترادف با قصد، اشتیاق، معنا، ماموریت، دلمشغولی و نیروی محرک به کار میرود. اگر همۀ اینها یکجا گرد هم بیاورید و چکیدۀشان کنید به ایکیگای میرسید.
ایکیگای خود را بیابید
ایکیگای در کتابها و مقالات به صورت مرکز یک دیاگرام ون تصویر میشود که در آن پاسخ شما به همۀ این سوالات با هم همپوشانی مییابند: چه چیز را عاشقانه دوست میدارید؟ در چه کاری خوب هستید؟ برای کدام مهارت خود میتوانید پول بگیرید؟ جهان به چه چیز نیاز دارد؟ وقتی که جوابی بیابید که با هر چهار سوال جور دربیاید، ایکیگای خود را یافتهاید.
چگونه در عین خوشختی عمری دراز داشته باشید؟
راه دیگری که از میتوانید ایکیگای خود را تعریف کنید، این است که خیلی ساده از خود بپرسید: صبحها به چه خاطر از خواب بیدار میشوید؟ یا اینکه چه چیز به شما انگیزه میدهد؟
یا به قول ویکتور فرانکل، "چرا خودکشی نمیکنید؟ ". فرانکل، یک روانپزشک و متخصص اعصاب است و مبتکر نوعی درمان است که با موضوعات روحانی ممزوج شده و با نام لوگوتراپی شناخته میشود. او همچنین نویسندۀ کتاب "انسان در جسجوی معنا" است که به تجربۀ خودش از نجات یافتن از اردوگاههای مرگ نازیها در آشوویتز است. او در این کتاب میگوید که آشوویتز به او آموخته که یک زندگی که محرک آن هدف باشد، راه فائق آمدند بر موانع و رنجها است.
کن موگی، عصبشناس ژاپنی و نویسندۀ کتاب "ایکیگای خود را بیدار کنید: ژاپنیها چطور هر روز با شادی و هدف بیدار میشوند"، خصیصۀ ایکیگای را به شعار مشهور دولت بریتانیا در جنگ جهانی دوم تشبیه میکند: "آرامش خود را حفظ کنید و ادامه دهید".
هدف از لوگوتراپی فرانکل، کمک به بیماران برای یافتن هدفشان در زندگی است. ("لوگوس" واژهای یونانی به معنای "معنا" است.) بنا بر استدلال فرانکل، اگر احساس اضطراب یا پوچی میکنید، به این خاطر است که دچار بحران وجودی هستید. این روش به جای اینکه به دنبال ریشههای نارضایتی شما، مثلاً در کودکیتان، باشید، بیشتر نگاهی رو به آینده دارد.
تراپی یکی از روشهای برای یافتن ایکیگای است، که به قول گارسیا و میرالس میتوان آن را "سوخت وجودی" دانست که برای زندگی طولانی و شاد به ما انگیزه میدهد. روشی ارزانتر از تراپی این است که از خودتان این سوال بپرسید که "معنای زندگی من چیست؟ " و به دنبال فعالیتهایی بروید که در جهت نیل به پاسختان باشند.
حتی سادهتر این است که بپرسید "انجام چه چیزی را بیش از همه دوست دارم؟ ". ایکیگای شما ممکن است در فعالیتهایی باشند که نوعی حالت غرق بودن تمام و لذتیخش در آن کار را برای شما همراه میآورند. چیکشزن میهالی، روانشناس، آن را "جریان" و آبراهام مازلو، "تجربیات قلهای" نامیدهاند.
برای اینکه ایکیگای خود را بیابید یک راه واحد وجود ندارد، و تک سوالهای نیز از آنچه که در بالا آمده گوناگونی بیشتری دارند. ایکیگای شما ممکن است وقف خودتان برای دوستان، آشپزی، یک پدر یا مادر خوب بودن، نوشتن، کاوش علمی، مبارزه با تغییرات اقلیمی، نقاشی، کمک به همسایهها یا بینهایت چیز دیگر باشد.
گارسیا و میرالس با ساکنین سالخوردۀ اوگیمی ژاپن، دربارۀ ایکیگای شخصیشان مصاحبه کردند و پاسخهایی از قبیل: زیر را دریافت کردند. "من سبزیجات را خودم میکارم و میپزمشان"، "همراهی با دوستانم" و "ساختن چیزها با چوب ریز". ایکیگای لازم نیست که باشکوه یا پیچیده باشد، و بهتر است که دربارهاش مضطرب نباشید. ایکیگای عمدتاً چیزی است که انجامش تا آخرین روز زندگی هم مشغولتان کند و هم خوشحال. (و اینکه با پیگیری آن، احتمالاً تعداد روزهای زندگیتان بیشتر هم خواهد شد.)
چگونه در عین خوشختی عمری دراز داشته باشید؟
به نوشتۀ موگی: "شما باید ایکیگای خود را در چیزهای کوچک بیابید. باید کوچک شروع کنید. شما باید در اینجا و اکنون باشید. مهمترین چیز این است که نباید محیط را مقصر فقدان ایکیگای بدانید. هر چه باشید، یافتن ایکیگای با خودتان است. "
آنگاه که موفق به این کار شوید، حتی اگر تا صد سالگی عمر نکنیم، احساس خواهید کرد که زندگی درازتری داشتهاید، چرا که بیشتر زندگیتان تنیده بودهاید.
همچنین، زندگی با هدف، دیگر رفتارهایی را که به دراز شدن آن کمک میکنند را تشویق میکنند. موگی میگوید: "داشتن ایکیگای شما را به داشتن زندگی سالمتر، با ورزش بیشتر، فعالیت اجتماعی بیشتر و یادگیر در طول عمر، رهنمون میکند. "
از موگی راجع به ایکیگای شخصی خودش پرسیدیم. پاسخ داد: "من در کودکی عادت داشتم که پروانهها را تعقیب کنم و رویشان مطالعه کنم. حالا، ایکیگای من دویدن صبحگاهی است. پیوند با مردمانی با پیشزمینههای مختلف، فرا رفتن از مرزهای زبان، قومیت و ملیت، شاید بزرگترین ایکیگای زندگی کنونی من باشد؛ بنابراین ایکیگای میتواند کوچک و بزرگ باشد، و هر دو در زندگی فرد مهم هستند. ایکیگای یک طیف است. "
شما و ایکیگای شما؛ تا لحظۀ مرگ
وقتی که ایکیگای خود را یافتید، دلیلی ندارد که هرگز از آن بازنشست شوید. ژاپنیها ظاهراً کلمهای برای "بازنشست شدن" ندارند. ظاهراً عامل کلیدی در طول عمر و خوشبختی در اوکیناوا، این است که از زندگیتان که موتور محرکهاش مقصود و هدفی است، بازنشست نمیشوید.
البته قضیه به این سادگی نیست. گارسیا و میرالس در کتاب خود آوردهاند: "زندگی مدرن ما را روز به روز نسبت به طبیعت حقیقی خود غریبه کرده است و باعث شده که به سادگی در ورطۀ زندگی بیمعنا بیافتیم. نیروها و مشوقهای قوی (پول، قدرت، توجه، موفقیت) حواس ما را به شکل روزمره پرت میکنند؛ اجازه ندهید که اینها زندگی شما تسخیر کنند. "
در عوض، توصیۀ ایشان این است که به دنبال کنجکاوی و شهود خویش بروید که مسیری به ایکیگای و همچنین خودآگاهی محسوب میشود. فعالیتی را که بدان عشق میورزید بیابید، خود را در میان افرادی که به آنها عشق میورزید غرق کنید و به قطبنمای درونی خود متعهد باشید.
موگی توصیههای بیشتری برای حفظ کارکرد مناسب موتور ایکیگای دارد. پنج نسخۀ او را اینطور میتوان خلاصه کرد: بر جزییات تمرکز کنید، خود را به بپذیرید، به دیگران اتکا کنید، از لذت لذت ببرید و در اکنون حاضر باشید.
در کتاب گارسیا و میرالس آمده است: "اشتیاقی درون شما هست، یک استعداد منحصر به فرد که به روزهای شما معنا میبخشد و شما را سوق میدهد تا تا نهایت، بهترینِ خودتان باشید. "
پدر و مادر بودن یک شغل است که هیچ مدرسه ای آن را به ما آموزش نمی دهد و به عنوان پدر و مادر، ما می دانیم که این کار آسانی نیست. در اینجا راهنمایی هایی وجود دارد که زندگی بعنوان پدر و مادر بودن شما را ساده تر می کند و تربیت فرزند را لذت بخش تر پس اگر میخواهید همچون والدین موفق با فرزندان خود رفتار کنید باما همراه شوید.
کودکان ، بخصوص درسالهای ابتدایی تولد ، نیاز دارندبه آغوش کشیده شوند ، حمل شوند و گاها تنبیه شوند .برخی ازخانواده ها می ترسند که نکند اینگونه ارتباطات فیزیکی نزدیک و یا حتی اجازه دادن به فرزندان برای خوابیدن درتختخواب والدین ، منجر به وابستگیه شدیدی میان کودکان وآنها شود درواقع ، این گونه فرزندان با اعتماد بیشتری نسبت به عشق خانواده خود بزرگ میشوند و همینطور اعتماد به نفس بیشتری نسبت به خود خواهند داشت.
بسیاری از والدین قوانینی را وضع میکنند ، و زود آن را فراموش میکنند ، و یا درمقابل عدم اجرای آن تسلیم میشوند . اگر بابا به کوچولو میگوید که بازی های رایانه ای تنها برای یک ساعت درروز مجاز است ، تنها برای یک ساعت باید مجاز باشد حتی اگر کوچولو اوقات تلخی کند ویا ناراحت بشود درغیر اینصورت ، دفعه ی بعدی جان کوچولو به قوانین و خواسته های پدر هیچ احترام و ارزشی قائل نخواهد شد .
چرا که انجام این فعل های خوب تاثیری به بلندای یک عمر زندگی برفرزندان خواهد داشت . صفات شخصیتی خوب و اخلاق پسندیده ، به رفتاری اطلاق میشود که در جامعه ازآن بعنوان عرفی از ادب و مقبولیت اجتماعی یاد شود فرزندان هرگز این رفتارها و اخلاقیات را یاد نمیگیرند مگرآنکه خود شما بصورت عملی آنها را انجام دهید وبه آنها نیز بیاموزید. بهترین راه، تهیه ی یک لیست ازاین خصوصیات و رفتارها بوده که باید آن را به دیواره ی اتاق مطالعه ی آنها بچسبانید.برای داشتن این لیست به این بخش توجه کنید.
اگرشما عادت دارید برروی مبل لم دهید و برای ساعت ها مشغول تماشای تلویزیون باشید ، از دیدن فرزندان خود درمقابل تلویزیون درتمام طول روز عصبانی نباشید. کودکان آنچه را میبینند بیشتراز آنچه به آنها گفته، انجام می دهند. اگر میخواهید فرزندانتان را از انجام دادن کاری بترسانید ، قبل ازآن حتما به خودتان نگاه کنید که آیا آن را انجام می دهید یا خیر . خودتان را قبل از فرزندتان اصلاح کنید.
خواب، یک نیاز ضروری برای بشر بشمارمیرود که کودکان نیاز بیشتری نسبت به بزرگسالان به خواب دارند .خواب خوب شب برای عملکرد مطلوب فیزیکی و روانی ضروری است .
بسیاری از والدین نسبت به دختران وپسران جوان خود مبنی براینکه دردسترس نیستند، اعتراض دارند اغلب این شکوه ها از ساکت تر شدن فرزندان ، پاسخ های کوتاه و یک کلمه ای آنها برای هرسوالی ، همراه نبودن با خانواده و غیره ، سرچشمه میگیرد ، کلید اساسی درباره حل این مشکل و همچنین جلب اعتماد آنها دربیان مشکلاتشان ، برقراریه زودهنگام این پیوند است. از ابتدای نوپایی کودک این ارتباط را قوی بسازید ، به کودک گوش فرا دهید ، بااو صحبت کنید ، صبور باشید و هرگز به دیده حقارت به آنها نگاه نکنید و آنها را مورد تمسخر قرار ندهید.به تک تک فرزندانتان زمان سپری کنید ؛ بعضی اوقات با آنها به پیاده روی بروید مطمئن باشید که به آرامی این پیوند قوی تر خواهد شد و تا همیشه و حتی تا در بلوغ نیز پابرجا خواهدماند.
فرزندانتان را به چشم یک مسئولیت نگاه نکنید و نپندارید که آنها نقطه مقابل پیشرفت یا مسائل مهمتری درزندگی و یا لذت های بیشتر و یا حتی داشتن سلامتی بیشتر شما هستند .این انتخاب شما بوده که بچه دار شدید و حالا که انتخاب کردید این مسئولیت شماست که آنها را درست بار بیاورید .نکته اصلی اینجاست که اگر شما از داشتن بچه لذت ببرید ، پدرومادر بودن یه شغل بسیار جذاب و دوست داشتنی برای شما خواهد بود.
بسیاری از مادران ازاینکه درکنار کودک بیمار خود ، شب را تا صبح بیدار بوده اند شکایت میکنند یا اینکه مجبور میشوید بیدار شده و به فرزندتان شیر بدهید درحالی که همسرتان در کناره ی شما غرق در خواب آرام است تمام اینها به پایانش می ارزد . یک روز ، وقتی که گهواره خالی شد ، می توانید به عقب بنگرید و بگویید که کارتان را خوب انجام داده اید و احساس رضایت داشته باشید که فرزندانتان را خوب بزرگ کردید و هیچ چیز نمیتواند جای این حس رضایت رابگیرد.
کمترحرف بزنید و بیشتر گوش دهید، این یک حقیقت درباره تمامی رابطه هاست. اما در رابطه والدین و فرزندان بیشتر مورد توجه است . حتی اگر بسیارمشغول انجام کاری هستید ، هنگامی که فرزندتان به سراغ شما می آید و ازشما توجه درباره مساله ای را میخواهد ، همه ی کارتان را متوقف کنید ، سر و بدنتان را بسمت فرزند خود بچرخانید و به او گوش فرا دهید . باورکنید ، فرزندتان تمامی بد خلقی هایش را متوفق خواهد کرد.
هیچ میدانید که صدای آرام بسیار قدرتمند تر از صدای بلند در دیپلماسیست؟گاها ممکن است که بادیدن یک اتاق بهم ریخته کنترل خود را ظرف 5 دقیقه ازدست بدهید گرچه بعنوان یک قانون به یاد داشته باشید که درهنگام عصبانیت بافرزندتان صحبت نکنید و یا برسرش داد نزنید. مدت کوتاهی صبرکنید تاآرام شوید سپس با او صحبت کنید ، نیازی نیست که صدای خود را بالا ببرید . اگر او قانونی را شکسته و نمیتواند تلویزیون ببیند یا غذا بخورد این تنبیه را برای ساعات یک هفنه ی او اجرا کنید ، اما درکمال آرامش و خونسردی ، و نه با بالابردن صدای خود و یا حتی عصبانیت و تهاجم .
هنگامی که فرزندان درسنین پایینی هستند، دوست دارند در کارهای خانه کمک کنند ، مانند شستن ظرفها و یا جارو کردن زمین به آنها اجازه دهید . دراغلب موارد این کار برای شما کار بیشتری را به دنبال دارد اما مساله ای نیست .با بزرگترشدن آنها ، اشتباهاتشان نیز کاهش می یابد و بیشتر کمک حالتان خواهند بود . درنظر داشته باشید که اگر درکودکی مورد تشویق واقع نشوند ، ممکن است هیچوقت نتوانند درکارهای خانه به شما کمک کنند .
هرگز به آنها درقبال انجام کارهای خانه پول یا شیرینی بعنوان پاداش ندهید تمیز نگه داشتن خانه و انجام کارهای منزل ازمسئولیت های هرشخص بشمار میرود. پیر و جوان . خانه هتل نیست ...
هر چقدر که از دوران مدرسه دور شده باشیم، چیزهایی هست که هر از گاهی باعث میشن که فکر کنیم: "آه...کاش اینو تو مدرسه بهم یاد داده بودن.." کاش به جای یکی از ساعت های زبان خارجه و ریاضی و فارسی، یک بار هم یه کلاس درباره ی زندگی کردن برگزار می شد. شاید هم هر از گاهی معلمی پیدا شده که سعی کنه حرف های خارج از درس بزنه...اما احتمالا ما حرفهاشون رو جدی نگرفتیم و ترجیح دادیم به جای فکر کردن به حرفهاش، به شیوه ی زندگی خودمون ادامه بدیم.خیلی موارد هست که شاید دیر، ولی بالاخره روزی توی زندگی بهشون می رسیم. فکر کنید چقدر عالی می شد اگه توی سن کمتر اینها رو یاد می گرفتیم.این نکات کاربردی رو بخونید و سعی کنید ازینجا به بعد توی زندگی جدی ترشون بگیرید:
1)قانون ۸۰/۲۰:
این یکی از بهترین روش ها برای اینه که بهترین استفاده رو از وقتتون بکنید. چیزی که قانون ۸۰/۲۰ میگه اینه که ۸۰ درصد ارزشی که بدست می آورید، نتیجه ی ۲۰ درصد از تلاشیه که انجام داده اید.
این یعنی اینکه اکثر کارها و مشغولیت های ما مفید نیستند. پس میتونیم خیلی از کارها رو از لیست انجام کارمون خط بزنیم. در عوض وقت و انرژی بیشتری روی کارهای دیگه، که به نظر میرسه بازده بیشتری - چه از لحاظ موفقیت و چه از لحاظ حس رضایت درونی - دارن بذاریم.
2)قانون پارکینسون:
میتونی کارها رو خیلی سریع تر از اونچه که فکر می کنی انجام بدی! این قانون میگه کاری که قراره انجام بدی متناسب با وقتی که براش در نظر میگیری خودش رو کش میده و درجه ی سختی اش رو تعیین میکنه! یعنی اگه به خودت بگی ظرف یه هفته یه راهکار برای فلان مشکل پیدا می کنم، اون مشکل خودش رو سخت تر و سخت تر جلوه میده و ممکنه نتونی حتی توی یک هفته هم براش راه حلی پیدا کنی.
پس وقتت رو روی پیدا کردن راه حل متمرکز کن. به جای یک روز یک ساعت، و به جای یک هفته یک روز به خودت فرصت بده. این کار باعث میشه که مغزت فقط روی راه حل و کار کردن متمرکز بشه، نه سختی کار!
3)تراکتوری کار کردن!:
کارهای خسته کننده و تکراری میتونن باعث پایین اومدن سطح هیجان و به تعویق افتادن کار بشن. یکی از راه هایی که بشه اونها رو سریع انجام داد اینه که اونها رو تراکتوری انجام بدیم. یعنی چی؟ یعنی همه رو پشت سر هم انجام بدیم. اینجوری اون زمانی که برای کندن از وضعیت فعلی و راضی کردن خودتون صرف می کنید، فقط برای کار اول لازم میشه و کارهای بعدی سریع تر انجام می شن.
مثلا یه نمونه از تراکتوری کار کردن اینجوریه:
میزتون رو تمیز کنید/ قبض آب و برق پرداخت بشه/ سه تا تماس تلفنی که باید انجام میدادی رو انجام بده/ یه لیست خرید تره بار بنویس.
4)اول چیزی بده تا چیزی بگیری:
شاید این قضیه با حستون جور در نیاد. چون معمولا همه این ذهنیت رو داریم که تا کسی برامون کاری انجام نداده نباید براش کاری انجام بدیم. مشکل اینجاست که خیلی ها اینجوری فکر می کنند، و خب طبیعتا نتیجه این میشه که در آخر هیچ کدوم کاری انجام نمی دن.
اگر میخواید ارزشی که بدست می آورید بیشتر بشه (اون ارزش میتونه پول، عشق، محبت ، فرصت و خیلی چیزهای دیگه باشه...)، بهتره ارزشی که خودتون میدید رو افزایش بدید. چون در گذشت زمان شما بالاخره اونچه که از دستی دادین رو از دست دیگه ای میگیرین. پس فکر کنید چقدر خوب میشه که هیچ کاری انجام ندین و چیزی بگیرین. اما این اتفاق خیلی کم پیش میاد...
5) فعالیت کن، واکنش نشون نده!:
این هم به نکته ی قبل مربوط میشه. اگه همه رفتارشون واکنشی بود، شاید خیلی از اتفاقات هیچ وقت نمی افتاد و همه منتظر مینشستند تا کسی فعالیتی بکنه... این اتفاق ممکنه بالاخره بیفته، ولی خیــــلی طول خواهد کشید!
پس یه فکر به صرفه تر اینه که خودتون فعالیت کنید. به سادگی میتونید اولین نفری باشید که حرکتی میزنه و یه سری آدم واکنشی به دنبالش راه میفتن. این کار نه تنها شما رو از حس وحشتناک انتظـــار دور می کنه، بلکه باعث میشه احساس کنید اون کسی که زندگیتون رو تو دست داره و در حال کنترل کردنشه خودتون هستید، نه نیروهای جورواجور بیرونی!
6)اشتباهات و شکست ها بد نیستند:
وقتی سنمون کمتر و به اصطلاح " دهنمون بوی شیر میده " و "کله مون هنوز بوی قرمه سبزی میده"، انقدر کارهای مختلف رو امتحان میکنیم و شکست می خوریم تا یاد بگیریم. اما هر چی بزرگتر میشیم، محتاط تر عمل میکنیم و کمتر از قبل روحیه ی "فعال بودن" رو داریم. چون از شکست خوردن می ترسیم، ترجیح میدیم که بشینیم تا یک نفر دیگه کاری رو شروع کنه.
حالا اگه واقعا شکست بخوریم چه اتفاقی میفته؟ همه بهمون می خندن؟
آره خب، شاید بخندن. اما وقتی همچین تجربه ای داشته باشی، خیلی زود بعدش می فهمی که بابا آخر دنیا که نرسیده! و حقیقت اینه که مردم خیلی زود شکست های ما رو فراموش می کنند. اونها انقدر درگیر زندگی و مشکلات خودشون هستن که اینجور موارد براشون اهمیتی ندشته باشه!
و فراموش نکنید که موفقیت توی زندگی از تسلیم نشدنه!
یادتون بیاد وقتی که ۵ ساله بودین و میخواستین دوچرخه سواری یاد بگیرین. زانو ها درب و داغون می شد و شاید هم یه کم گریه میکردید. ولی بلند می شدید، لباس ها رو می تکوندید و دوباره روی صندلی اش می نشستید. پس سعی کنید اون روحیه ی بچه ی ۵ ساله رو درون خودتون زنده کنید و با یکی دو بار شکست خوردن توی کاری تسلیم نشید!
7)به خودت سخت نگیر:
چرا آدمها بعد از یکی دوبار اشتباه کردن و شکست خوردن از کاری دست می کشند؟ خب، یه دلیل خیلی بزرگ اینه که دارن از درون خودشون رو میزنن! این عادت به درد نخوریه! چون فقط به ناراحتی و درد درونی ات اضافه می کنه و وقت با ارزشت رو ازت می گیره. پس این عادت رو از خودتون بگیرید و انقدر خودتون رو ملامت نکنید.
8) یک دفعه صمیمی بشو!
آشنا شدن با آدمهای جدید خیلی کیف داره، ولی میتونه باعث به وجود اومدن استرس بشه. همه ی ما دوست داریم تو برخورد اول آدمهای خیلی جالب و جذابی به نظر بیایم و از صحبت های عجیب و غریب و سکوت های طولانی فرار می کنیم.
بهترین راه برای انجام این کار اینه که تو برخورد اولتون با کسی، تصور کنید که اون صمیمی ترین دوستتونه. اینجوری اضطراب رو از ذهنتون دور می کنید و راحت تر با طرفتون ارتباط برقرار می کنید.
9) روی چیزی که میخوای تمرکز کن، نه چیزی که نمیخوای!
شما در مغزتون سیستمی به نام سیستم فعالیت مشبک دارید که بهتون اجازه میده چیزهایی که ذهنتون روشون تمرکز کرده رو ببینید. این یعنی شما هرچقدر تمرکزتون رو روی اهدافتون بیشتر کنید، بیشتر با اونها مواجه میشید.
یکی از کارهایی که برای تمرکز روی چیزهایی که میخواین میتونید انجام بدید اینه که اهداف تعیین کنید و به این فکر کنید که چه چیزی در این شرایط مهم تره. میتونید از یادآوری های بیرونی استفاده کنید. مثلا روی کاغذی که به دیوار چسبوندید بنویسید : "فعالیت کن، واکنش نشون نده!" تا هر روز به چشمت بخوره و یادت بندازه.
10)رفتار تو واقعیت رو عوض می کنه:
همه ی ما شنیدیم که باید رفتار مثبت داشته باشیم و ممکنه خیلیها بهمون بگن: "یه فکری به حال رفتارت بکن!"
این نصیحت خیلی با ارزشیه، ولی معمولا چه اتفاقی میفته؟ از یه گوش میره تو و از گوش دیگه میاد بیرون و فردا ما باز همون رفتار قبلی رو داریم.
ولی نکته ی خیلی ظریف و قابل توجهی که وجود داره اینه که رفتار ما، واقعیت های اطرافمون رو عوض می کنه. ممکنه که توی ذهن همه بدبینی به عنوان واقعیت زندگی پذیرفته شده باشه، اما اینها به خاطر اینه که سیستم فعالیت شبکه ای مغزمون عادت به پیدا کردن چیزهای بد داره.
اگه سعی کنید رفتارتون رو به طور جدی عوض کنید - و با این کار واقعیت اطرافتون رو تغییر بدید - به نتایج متحیر کننده ای می رسید.
11)شکر کردن یه راه آسون برای خوشحال کردن خودتونه:
معلومه که این یکی رو تو مدرسه بهمون یاد دادن...خیلی زیـــــاد! احتمالا می گفتن قدر چیزهایی که دارید و بدونید و شکر گذار باشید چون کار درست اینه...یا اینکه کلا کاریه که باید انجام داد!
ولی حالا اینجوری به قضیه نگاه کنید که یکی دو دقیقه وقت گذاشتن برای شکر کردن، خیلی راحت میتونه یه حال بد رو به یه حال خوب تبدیل کنه.
این کار میتونه برای خوشحال نگه داشتن روحیه تون، و تمرکز روی چیزهای خوبی که میخواین به دست بیارین کمکتون کنه.
12)خودت رو با کسی مقایسه نکن:
امان از این "من" درون که همیشه دنبال مقایسه کردنه! "آخ جون من یه دوچرخه ی جدید خریدم!" احتمالا این جمله خوشحالتون می کنه، ولی بعدش فکر میکنید که "ای وای! دوچرخه ای که علیرضا گرفته که خیلی بهتــــــره!!" و اینجوری میشه که حال خوبتون دووم زیادی نمیاره و باز حس می کنید از خودتون راضی نیستید. اگه دست از مقایسه کردن خودتون با دیگران برندارید، در واقع دارید به دنیا اجازه میدید که احساسی که نسبت به خودتون دارید رو کنترل کنه.
بهترین راه اینه که خودت رو با خودت مقایسه کنی. ببین چقدر از جایی که بودی فاصله گرفتی، چه چیزهایی به دست آوردی و چقدر رشد کردی. شاید خیلی کار هیجان انگیزی به نظر نرسه، اما در طولانی مدت کلی بهت قدرت و ثبات درونی میده!
13)80-90% اون چیزهایی که ازشون وحشت داریم، اتفاق نمیفتن!
این یکی خیلی مهمه! اینها فقط هیولاهایی هستن که ما تو ذهن خودمون ساختیم، و اگرهم اتفاق بیفتن، قطعا به اون دردناکی و وحشتناکی که فکر می کردیم نخواهند بود.
البته که حرف زدن از این کار همیشه آسونه، اما سعی کنید به خودتون یادآوری کنید که درصد خیلی کمی از ترس ها و وحشت های گذشته تون به واقعیت پیوستن...پس چرا فکر می کنید این بار با بقیه ی وقت ها فرق می کنه؟؟
14) هیچ چیزی رو خیـــــلی جدی نگیر:
خیلی راحت میشه درگیر مسائل شد. ولی اون احتمالات بدی که میدیم معمولا اتفاق نمیفتن و چیزی که الان براش نگرانیم و حرص میخورم به احتمال خیلی زیاد در سه سال بعد اصلا به یادمون نمیاد!
پس خودت، افکار، و احساساتت رو اونقدر جدی نگیر که اسباب شکنجه ی خودت بشه. راحت باش و به چیزهای خوب زندگیت فکر کن.
15)همه چیز رو بنویس:
اگه مغزتون یه سطل پر سوراخه و هر چیزی که توش میریزین یهو ناپدید میشه، پس خطر اینکه ایده های ناب و خوبی که به ذهنتون میرسه خیلی راحت از ذهنتون پاک بشن، وجود داره. خودتون رو عادت بدید به اینکه افکار و اهدافتون رو بنویسید - همه چی رو! اینطوری راحت تر میتونید روی چیزهایی که میخواید متمرکز بشید.
16)توی هر تجربه ی بدی یه فرصت وجود داره:
توی هر شکست یا تجربه ی تلخی، چیزهایی وجود داره که میتونی ازشون درس بگیری و برای رشد خودت استفاده کنی. شاید حتی بشه گفت که تجربه های منفی، چیزهای بیشتری برای یاد دادن نسبت به تجربه های موفقیت آمیز دارن. بعضی وقتها، نکته ای که از یه تجربه ی بد یاد گرفته میشه، از توی ده ها تجربه ی موفقیت آمیز در نمیاد!
پس هر بار که یه "تجربه ی منفی" برات پیش اومد، از خودت بپرس: چه چیزی راجع به این شرایط میتونه خوب باشه؟ اون چیزی که من الان باید یاد بگیرم چیه؟
یه تجربه ی منفی میتونه باعث بشه چندین تجربه ی مثبت برات اتفاق بیفتن.
**************************************
چیزی تو ذهن شما هست که دوست داشتین توی مدرسه بهتون یاد میدادن؟ لطفا بنویسین تکمیل بشه....
جهان پیرامونی ما از چشم یک کودک متفاوت تر از یک بزرگسال به نظر می رسد. در حقیقت کودکان در دنیای کوچک خودشان زندگی میکنند. انها معمولا نمی توانند همانند بزرگسالان به زندگی واکنش نشان دهند به این دلیل که کودکان تجربه زندگی به اندازه ما نداشته اند. مثالهای ارائه شده از توقعات بزرگسالان از کودکان تفاوت شیوه نگرش ما به جهان در مقایسه با کودکان را شرح می دهد.
“نامرتب نباش!” : یک خانه نامرتب ممکن است مادر را شرمسار کند ولی کودکان را خیر. یک فرد بزرگسال با شلوار گل آلود ممکن است بطور مداوم بخاطر ظاهر خود عذرخواهی بکند در حالی که پسر شما با شلوار جین گل آلود فقط می خواهد به شما بگوید که چگونه در ورزش بیس بال برنده شد.
“درک کن چقدر سرم شلوغ هست و تحت چه فشاری هستم” : کودکان هنوز مفهوم استرس و فشار زمانی را تجربه نکرده اند. انچه را که آنها از گفته شما می شنوند اینست که آنها زمانی اجازه داشتن احساسات و یا احتیاج به کمک می توانند داشته باشند که برای شما وقت مناسبی باشد، یعنی وقتی که دنیای بیرونی مهم نباشد.
“مواظب دنیای خطرناک پیرامونی باش” : با انتقال ترسهای غیر واقعی و یا اضطرابهای خودمان به کودکانمان ، کمکی به در امان بودن کودکانمان نمی کنیم. بلکه بطور ناخواسته سبب میشویم تا جهان نا امن و ترسناک به نظر برسد.
“کارهای زیادی برای انجام دادن هست و وقت کم” : کودکان روزهایشان را با 101 کار مختلف پر نمی کنند. آنها معمولا با تعهداتی اضطراری که بزرگسالان مواجه میشوند در دنیای خودشان رو به رو نیستند. مفهوم زمان برای آنها با تاریکی و روشنی هوا و یا اینکه کی خوابیده و یا بیدار شده اند معنی پیدا می کند. فرزندان به این دلیل به پوشیدن ساعت علاقه مند هستند که ساعت چیز با حالی هست نه بخاطر اینکه آنها به زمان اهمیتی می دهند.
در یاداوری اینکه فرزندان ما واقعا فقط فرزند هستند نه بزرگسالان کوچک . اینکه اجازه بدهیم از کودکیشان لذت ببرند یک امتیاز و بهره واقعی وجود دارد. ما نباید انتظار داشته باشیم که بر اساس رویاهای ما زندگی کنند ،مشکلات ما را درک کنند یا اینکه به جای اینکه با دوستانشان بگردند، وقت با ارزششان را صرف بزرگسان کنند .
به عنوان بزرگسالان ما برخی مواقع باید برخی قوانین را تحمیل و دیکته بکنیم که فرزندان به سادگی درک نمی کنند مانند تمیزکردن خانه قبل از اینکه سلامتی به خطر بیافتد. با درک این موضوع که چرا آنها متوجه نمی شوند ولو اینکه کاری که از آنها خواسته شده را انجام دهند، از کشمکش غیر ضروری و سرخوردگی هم برای کودک وهم والدین جلوگیری می شود.
مترجم: فرید رضائیان
منبع:
http://www.counseling.org
برای کسب مهارت خواندن،نیازی به امکانات نیست؛چون خواندن به دهان برمی گردد.قصه هایی که ما بلدیم،یا از بزرگترها یاد گرفتیم یا از کتابهای درسی.
در کشورهای اروپایی بچه ها را به کلاس های تقویتی علوم و ریاضی نمی فرستند؛چون معتقدند این دروس تجربی است و در آزمایشگاه و کارگاه قابل یادگیری است.آنها فرزندان خود را به کلاس زبان می فرستند؛البته نه زبان بیگانه بلکه زبان مادری؛تا فهمیدن آنها تقویت شود
خواندن یعنی مخابره تصاویر به مغز و کدگذاری این تصاویر.خواندن از هفته اول تولد آغاز می شود.بعد از یک ماه،مادر را از دیگران تشخیص می دهد.این یعنی خواندن.
خواندن به طور طبیعی در وجود ماست.فقط باید از قوه به فعل برسد.محیط فرهنگی مناسب خانواده و محیط واژگانی مطلوب،باعث می شودبچه های این خانواده از نظر سواد و درک و فهم،بالاتر باشند.
یکی از اصول مهم برای خواندن،اصل مجاورتاست.زمانی که آموزگار کلمات جدید را روی دیوار،روبروی بچه ها نصب می کند.(اصل مجاورت تصویر و کلمه)بچه ای که هنوز مدرسه نرفتهولی با نگاه کردن به اجناس مغازه،خوراکی اش را درخواست می کند ونوع مغازه را تشخیص می دهد،مفهوم اصل مجاورت را نشان می دهد.
ساختار کتاب خوانداری پایه اول،کل گرایی است.جدول حروف الفبا،جزء است؛به همین دلیل است که باید جدول حروف الفبا در زنگ خوانداری در دیدرس دانش آموز نباشد ولی در زنگ نوشتاری،اشکالی ندارد.در کلاس دوم باید املای جمله ای کار کنیم. ساخت جمله های سه تا پنج کلمه ای بسیار مناسب است
اولین گام برای تقویت خوانداری بچه ها،تقویت و زیاد کردن وسعت دید بچه هاست.بچه ها باید از کلمه خوانی به جمله خوانی ونهایتا به عبارت خوانی برسند.برای تقویت خواندن باید بچه ها را تشویق به مطالعه کتابهای غیر درسی کنیم.
جدول مفاهیم کلیدی هر کتاب درسی را در قالب کلمه درست کنیم و واژه های آن درس را در آن ثبت کنیم.
چرا بخش اول کتاب با کلمه شروع می شود؟چون کلمات،معنا دارند؛اما حروف به تنهایی معنا ندارند.فعالیتهای خوانداری و نوشتاری هر درس را طبق مفهوم آموخته شده آن درس،سازماندهی کنیم.معلمی که نهاد را تدریس می کند،در داستان از بچه ها می خواهد نهاد را در جمله ها پیدا کنند.در نوشتن،مفهوم نهاد را از بچه ها بخواهد.(داستان،شعر،روان خوانی،حکایت و...)به مفهوم نهاد متصل است
نام کتاب فارسی از مهر 96 به دو بخش فارسی و نگارش تقسیم می شود.
در باره مفاهیم آموخته شده در درس،از بچه ها فعالیت بخواهیم؛نه مفاهیمی که آموزش داده نشده.
روان خوانی در انتهای فصول،نشانه ی این است که مفهوم این بخش تمام شده و می خواهیم وارد مفهوم جدیدی شویم.آموزگار در قرائت روانخوانی دخالتی ندارد؛بلکه بچه ها خودشان می خوانند.
لغت معنی پرسیدن از بچه ها کار درستی نیست؛بلکه بچه ها باید مفهوم لغات را در جمله بیان کنند.درک مطلب در روان خوانی ها هدف بسیار مهمی است.
آزمون خواندن:از آن قسمت از متنی که دانش آموز قرائت می کند،سوال بپرسیم.نه این که متن درس سوم را بخواند و ما از درس هفتم سوال بدهیم که این کار صحیحی نیست.نیمی از امتیاز را به روخوانی و نیم دیگر را به درک مفهوم و مطلب اختصاص دهیم.
از اصل مجاورت استفاده کنیم:اگر کارت یکی از کلمات را از جمع کارتهای کلمات دیگر حذف کنیم،کلمات حاضر ما را به یاد کلمات غایب می اندازد.وقتی از روی بندی که بالای تخته نصب شده دانش آموز کارت کلمه بابا را بر میدارد،و زیر تصویر بابا می چسباند،این کار یعنی اصل مجاورت.یعنی تداعی معانی که با دیدن کلمه،یاد تصویر می افتد.و این گونه است که می تواند کلمه بابا را بخواند.
در تدریس نشانه ها مثلا نشانه «آ»10 دقیقه آموزش مربوط به تصویر بزرگ است.4 دقیقه مربوط به کلمه خوانی و 3 الی 4 دقیقه هم متن خوانی.هر نگاره،یک هفته زمان تدریس می خواهد.
سن بخوانیم،20 روز بیشتر از بنویسیم است.یعنی 20 روز بعد از آموزش یک نشانه ،نوشتنش را یاد می گیرند.
در پایه اول،بهتر است زنگ خواندن از زنگ نوشتن،جدا باشد.اما در پایه دوم می تواند همزمان باشد.اول خواندن بعد نوشتن.
خواندن انسان در خلقت،کل گرایی است.نوزاد،مادرش را از بینی تشخیص نمی دهد.بلکه از نمای کلی مادر تشخیص می دهد.اما در نوشتن،کل گرایی معنا پیدا نمی کند.اما از نشانه های 2 به بعد اگر دیدید دانش آموز اول کلمه می نویسد بعد نقطه ها را می گذارد،تشویقش کنید؛چون به شیوه کل نویسی پیش می رود.
در تمام دنیا خط نوشتن از خط خواندن جداست.خط خوانداری،نسخ است و خط نوشتاری،تحریری است.برای خوانا نوشتن بچه ها از آنها بخواهیم مثل خط کتاب بنویسند.بچه ها در موقع نوشتن،دستشان را از روی برگه بر ندارندکل کلمه،یک جا نوشته شود.
فعالیت ببین و بگو،روند داستانی دارد و درک مطلب تمرین می شود.
تیتراژ
مقدمه
ستایش
تماشاخانه
رقص باد، خنده گل
فضل خدا
راز گل سرخ
درخت گردکان
رازی و ساخت بیمارستان
خرد رهنمای و خرد دلگشای
بازرگان و پسران
چنار و کدو بن
گلدان خالی
زیرکی
سرود ملی
ای ایران
دفاع از میهن
آوازی برای وطن
وطندوستی
نامآوران دیروز، امروز، فردا
سرای امید
نام نیکو
نقش خردمندان
فردوسی
بوعلی و بانگ گاو
روزی که باران میبارد
بال در بال پرستو
شجاعت
کاجستان
زیر آسمان بزرگ
حکمت
وقتی بوعلی کوچک بود
چشمه و سنگ
کار و تلاش
همه چیز را همگان دانند
جوان و راهزن
نیایش
سر کلاس با چندتا مشکل در مورد تکالیف بچه ها رو به رو می شدم
اول اینکه یکسری ها بودند که به بهانه های مختلف تکلیف را یا انجام نمی دادند یا ناقص انجام می دادند یا یادشون می رفت بیاورند
دوم اینکه موقع چک کردن تکالیف کسی، دیگران مشغول تولید سر و صدا می شدند
سوم اینکه آنهایی که تکلیف انجام می دادند صرفا تکلیف انجام می دادند چون وظیفه شون بود
به این نتیجه رسیدم که کاری کنم تا اشتیاقی برای کسانی که انجام می دهند ایجاد شود و همینطور دیگران موقع چک کردن تکالیف سر و صدا نکنند و بگونه ای هم بچه تنبل ها را وادار به انجام تکلیف کنم ولو غلط غولوط
خب قطعا دوست ندارم که کار رو با اَخم و نمره منفی و خط و نشون جلو ببرم....
پس به فکر استفاده از این موجود دوست داشتنی یعنی #ماز افتادم
هرکس تکلیفش را انجام داده بود یک برگ ماز می گرفت و چون خاصیت ماز این است که آدم را وسوسه به حل کردن خودش می کند خود به خود بچه ها مشغول حل کردن آن می شدن و در نتیجه سر و صدای کلاس موقع چک کردن تکالیف هم از بین می رفت بعد از مدتی هم بچه تنبل ها که دیدن همه مشتاقانه ماز ها رو دریافت می کنند به هر زوری می شد تکالیف رو انجام می دادند حتی در زنگ تفریح
ماز ها چهار نوع مختلف دارند و هر نوع آنها هزاران هزار شکل گوناگون بنابراین مشکل تکراری شدن و دل زدگی هم در بچه ها به وجود نیامد هرچند بنده هر از گاهی اصلا ماز نمی دادم و تا کید می کردم که تکالیف شما برای یاد گرفتن درس است نه گرفتن ماز
خوبی های دیگر ماز:
#تقویت_دید_هندسی
#افزایش_تمرکز
#تقویت_قوه_ی_حل_مسئله