بخش مهمی از فرزندپروری شامل اجتناب از رفتارهایی است که باهث تخریب فرزند می شود. یکی از واضحات روان شناسی این است که «بد، قویتر از خوب است» به این معنی که اتفاقات بد، تاثیر مهم تری بر انسان می گذارد تا اتفاق های خوب. اگر رفتار نادرستی با فرزندتان داشته اید، برایش توضیح دهید و عذرخواهی کنید.
5 چیزی که پدرمادرهای خوب، نمی گویند عبارتست از:
1- استفاده از کلمات به عنوان سلاحی برای شرمساری و مقصر کردن
چه اینکه به کودکی که اشک می ریزد، نازک نارنجی بگویید ، یا چه اینکه او را تنبل یا احمق صدا بزنید، تخریب صورت گرفته: کلمات به اندازه سیلی (و یا بیشتر) ، تخریب می کند. پژوهش های اخیر نشان می دهد که شبکه عصبی درد فیزیکی و عاطفی، یکی است. به علاوه، استرس ناشی از کلمات تخریبی، تاثیر دائمی بر بخش هایی از مغز می گذارد. کلمات تخریبی، سلاحی است که بر بدن زخمی برجا نمی گذارد اما زخم روانی آن شدیدتر است.
2- شروع توبیخ با عبارت «تو همیشه ...»
درست است که گاهی فرزندان بد عمل می کنند، چیزها را می شکنند یا باعث آزار می شوند و باید توبیخ شوند. اما توبیخ نباید با کلمه «تو همیشه ...» شروع شود زیرا در این صورت نه اینکه رفتار کودک بلکه شخصیت او مورد حمله واقع شده است. این کلمات سمی باعث می شود درکی که بچه از خودش دارد، تخریب شود.
3- کور کردن احساس فرزند
جملاتی مانند «تو خیلی احساساتی هستی»، «به من ربط نداره چه احساسی داری»، «تقصیر توست چون چیزی در تو اشتباه است» باهث جریحه عاطفی فرزند می شود. وقتی که احساس فرزندی، مورد تحقیر قرار می گیرد، فرزند اعتماد به نفسش را از دست داده و متقاعد می شود که احساسش، نادرست است از این رو به درک و احساسش، بی اعتماد می شود. این شکل ظریفی از سوء استفاده عاطفی است.
4- مقایسه فرزند با دیگری
رقابت بین برادر خواهر ها، خیلی متداول است اما خوب نیست. پدرمادرهایی که فرزندشان را با دیگر فرزندشان و یا بچه های دیگرمقایسه می کنند، باعث می شوند که فرزندشان احساس کند که کم مقدار است. پدرمادرهای خوب، فرزندشان با عنوان فردی یگانه، در نظر می گیرند.
5- بی اعتنایی به قلمرو یا حریم شخصی فرزند
پدرمادر خوب، نیاز فرزندشان به داشتن فضایی خصوصی تا در آن بتواند به افکار و احساسات خود بپردازد بدون اینکه نگران ایراد نکوهش یا تلافی دیگران باشد. این فضا به او اجازه می دهد نه تنها خودش باشد بلکه به حریم شخصی دیگران هم احترام بگذارد.
پدرمادرها به صورت های گوناگونی این حریم را می شکنند. مثلا پدرمادرهای دیکتاتور نه تنها قوانین و مقررات خشکی برای فرزندشان می گذارند بلکه او را به عنوان فردی یگانه با قابلیت های منحصر به فرد، نمی شناسند. آنها فرزندشان را برای منافع خودشان می خواهند. این باعث می شود که فرزندشان، درک درستی از خودش نداشته و منزوی شود. به همین شکل، پدرمادر خود خواه که فرزندشان را به عنوان امتدادی از خودشان می دانند، حریم شخصی برای فرزندشان قایل نیستند. چنین بچه هایی با خودشان احساس راحتی نکرده و درک واقعی از خودشان ندارند. این بچه ها در ارتباط های بزرگسالی نیز ممکن است آسیب ببینند زیرا یادگرفته اند که اطراف خود دیوار بکشند.
مترجم: حمید همتی
منبع:
https://www.psychologytoday