از مشقت به خلاقیت
۰۲
تیر
مشقت برای برخی افراد، کلید رشد خلاقیت است. هنرمند معروف «پل کلی» می گوید: "من برای گریه نکردن، نقاشی می کنم." او از یک نوع بیماری خود ایمنی رنج می برد به طوری که دست هایش فلج می شدند و حتی گرفتن یک قلم برایش دشوار می شد. با این حال او با اشتیاق زیادی به نقاشی می پرداخت. به نظر می رسید که با شروع به نقاشی، پریشانی حال او نیز با منتشر شدن فوران انرژی خلاقیت تسکین می یافت.
پژوهش های سیسماتیک نشان می دهد که بسیاری از برجستگان خلاقیت مانند خواهران برونته یا استفان هاوکینگ، متحمل سختی های بسیاری از جمله؛ طرد شدن از اجتماع، از دست دادن والدین یا ناتوانی های جسمانی، در اوایل زندگی خود شدند.
همچنین تحقیقاتی که در حال حاضر، به نام رشد پس از سانحه، در جریان می باشد در تلاش کشف این موضوع است که چرا سختی ها و مشقات در زندگی گاهی اوقات باعث بروز ابتکار و خلاقیت می شود.
در مطالعاتی که در سال 2013 منتشر شد، خانم دکتر روانشناس، «ماری فورگرد» از دانشگاه پنسیلوانیا، پرسش هایی از افراد بالغی که در طول زندگی خود اتفاقات ناگواری داشتند و با آن مبارزه کرده بودند، مطرح کرد. بیشتر این شرکت کنندگان از رخدادهایی که برای خودشان یا یکی از عزیزانشان پیش آمده بود، آسیب دیده بودند. این شرکت کنندگان، در انتها، همگی با استفاده از خلاقیت در زمینه هایی مانند هنر، تجارت و یا روابطشان به نتایج مثبتی در زندگی خود رسیده بودند.
این گونه انگیزۀ فعالیت های خلاقانه، رشد خلاقیت نیز نامیده می شود. رشد خلاقیت در اثر شرایط استرس زا به زندگی دیگری که با افزایش درک از فرصت های تازه همراه است، منتهی می شود. اظهار نظر خانم دکتر فورگرد در مورد این نتایج این است: "طی کردن شرایط سخت ممکن است افراد را قادر به مشاهدۀ جهان و نقش آن در زندگی به طریق متفاوتی سوق دهد." با این حال هر کسی نمی تواند، به اجبار، از درخت زندگی میوه های شیرین بچشد. دکتر فورگرد افرادی را که ویژگی شخصیتی خاص "باز بودن در برابر تجربه" را داشتند مورد مطالعه قرار داد. این گونه افراد می توانند از کاوش چشم انداز درونی غنی خود مانند احساسات، ایده ها، خیال پردازی ها و توهماتشان لذت ببرند. این اشخاص همچنین تمایل دارند که خود را غیرمتعارف تر از دیگران و در نتیجه منحصر به فرد نشان دهند. به عبارت دیگر؛ ایشان برای تجربه کردن، باز و مهیا هستند و گویا توانایی این را دارند که خود را در شرایط غیرمتعارف به چالش بکشند و از تجربیاتشان در هر شرایط سخت و نامطلوبی استفاده ببرند.
«شارون کیم»، استادیار دانشکدۀ بازرگانی دانشگاه جان هاپکینز و همکارانش، در سال 2012 دست به مطالعاتی با ارتباط در همین زمینه زدند. در این مطالعات، آنان به بررسی نیاز به منحصر به فرد بودن، در پی طرد از اجتماع که یکی از عوارض جانبی آن می تواند خلاقیت باشد، دست زدند. پس از ارزیابی نیاز شرکت کنندگان برای منحصر به فرد بودن، این پژوهشگران به برخی از داوطلبین گفتند که آنها در هیچ گروه خاصی انتخاب نشدند (طرد از اجتماع) پس باید برای تکمیل مجموعۀ وظایفشان به تنهایی عمل کنند. به باقی افراد گفته شد که وظایف خود را می توانند گروهی به انجام برسانند. سپس تمامی شرکت کنندگان از طریق آزمون تفکر خلاق که شامل خواندن و پیدا کردن یپوند غیرمعمول میان کلمات بود مورد آزمایش قرار گرفتند. برای نمونه از آنها خواسته شد که میان کلمۀ «ماهی» و «عجله» یک نوع وجه مشترک پیدا کنند. پژوهشگران دریافتند؛ شرکت کنندگانی که از اجتماع طرد شده بودند، در آزمون خلاقیت نسبت به کسانی که در گروه ها با یکدیگر همکاری می کردند، عملکرد بهتری داشتند. این نتایج با مطالعات دکتر فورگرد مطابقت داشت.
پرسش واقعی این است که چرا حوادث نامطلوب در قالب محرومیت های اجتماعی و یا تراژدی های شخصی می تواند باعث بروز رفتار خلاقانه شود. با توجه به نظریۀ دکتر روانشناس«رونی یانوف بولمن» از دانشگاه ماساچوست؛ هر آسیب روانی نمی تواند باعث در هم ریختگی مفروضات جهان پیرامون فرد شود. پس یک رویداد نامطلوب در زندگی، تنها نمی تواند بی درنگ به خلاقیت منتهی نشود. شاید هر تجربه ای که باورهای پیشین را بلرزاند، ترفند کار باشد!
دکتر روانشناس «سیمون ریتر» از دانشگاه رادبود نیمیخن در هلند و همکارانش این امکان را در سال 2012 مطالعه و منتشر ساختند. این تیم تحقیقاتی، برخی از شرکت کنندگان را وارد یک دنیای مجازی کردند که واقعیات قوانین فیزیک را نقص می کرد. برای نمونه؛ وقتی اشخاص به سوی یک چمدان در روی یک میز می رفتند، اندازۀ چمدان کاهش می یافت و هنگامی که از آن دور می شدند، اندازۀ چمدان افزایش پیدا می کرد.
گروه دوم صرفا این اتفاق غیرمنتظره را فقط مشاهده کردند. محققان دریافتند؛ کسانی که با این اتفاق عجیب و غریب در دنیای مجازی روبرو شده بودند، انعطاف پذیری بیشتری در آزمون شناختی خلاقیت نسبت به کسانی که صرفا مشغول تماشای فیلم بودند، داشتند. محققان دریافتند که هر رویداد غیرمعمول و غیرمنتظره، می تواند نرمش شناختی را تسهیل کند.
این خبر خوبی برای هر کسی است که بخواهد خلاقیتش را بدون نیاز به تجربۀ اتفاقات نامطلوب افزایش دهد. روال عادی زندگی خود را تغییر دهید. کارهایتان را خودتان انجام دهید. به هر کسی که از روبروی شما رد می شود، لبخند بزنید. به طرف مدرسه و محیط کارتان با سرعت آهسته قدم بردارید. به وسیلۀ خروج از آگاهی عادی مغزتان، شما دارای توانایی ذهنی با خلاقیت بیشتر خواهید شد.
ترجمه و تلخیص: فرشاد سجادیمنبع:
http://scottbarrykaufman.com
- ۰ نظر
- ۰۲ تیر ۹۵ ، ۲۳:۵۴
- ۵۵۴ نمایش