مترجم: آرزو کریمیان
منبع
https://www.psychologytoday.com
- ۰ نظر
- ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۰۳
- ۴۰۵ نمایش
مترجم: آرزو کریمیان
منبع
https://www.psychologytoday.com
اگر اضطراب شما را بیدار نگه می دارد، در برنامه روزانه خود “زمانی برای نگرانی” را بگنجانید تا این نگرانی و اضطراب در شب از شما دور شود. روش های بیشتر برای داشتن خواب بهتر شبانه، را در ادامه این مقاله از راستینه بخوانید.
فقدان خواب کافی در طول زمان می تواند به بدهی خواب منجر شود. این بدهی تفاوت بین میزان خواب مورد نیاز شما و میزان خوابی که در واقع دریافت میکنید می باشد. این بدهی را می توان با اضافه کردن زمان چرت زدن بیشتر در هر شب جبران کنید تا زمانی که احساس کنید این کمبود برطرف شده است.
ورزش منظم می تواند به خواب بهتر کمک کند. برای دریافت بهترین نتایج، ورزش را قبل از شام انجام دهید. اما نزدیک به زمان خواب ورزش نکنید. عصر، یوگا سبک و یا حرکات کششی می توانند به خوابیدن کمک کنند. اگر مشکل پزشکی دارید یا بیش از ۵۰ سال سن دارید قبل از شروع ورزش روزانه با پزشک مشورت کنید.
یک کوکی کشمش و بلغور جو دوسر و یک لیوان شیر می تواند به خواب شما کمک کند. دلیلش این است که این میان وعده شامل کربوهیدرات های پیچیده ای است که احتمالا سطح اسید آمینه تریپتوفان خواب آور را افزایش میدهد. گزینه های دیگر تقویت خواب: یک قطعه نان تست سبوس دار و یا یک کاسه کوچک از غلات.
به طور متوسط یک فرد به ۷ تا ۹ ساعت خواب در شب نیاز دارد. اکثر کارشناسان توصیه میکنند یک برنامه خواب ثابت را حفظ کنید حتی روزهایی که میتوانید بیشتر بخوابید، این کار، ساعت داخلی فرد را در تعادل قرار میدهد و به فرد اجازه می دهد در زمان نیاز بیدار شود و در زمان آمادگی به خواب رود. اگر شرایط اتاق خواب شما نیز برای به خواب رفتن مناسب باشد، میتواند کمک کند(اتاق خواب تاریک، خنک و آرام، مناسب است).
سعی کنید برنامه “زمان نگرانی” روزانه که برای دور کردن اضطراب در بالا به آن اشاره کردیم، قبل از خواب قرار ندهید. درست بعد از شام کارهای روز بعد خود را برنامه ریزی کنید، ایمیل های خود را چک کنید، و کارهای ناتمام را سر و سامان دهید. بنابراین شما می توانید قبل از خواب زمانی برای دور شدن از نگرانی ها و استراحت کردن داشته باشید.
این که آیا شما در طول روز چرت میزنید یا نه به چگونگی خواب نرمال شما در شب تاثیر میگذارد. اگر به طور معمول خوب می خوابید، بنابراین هر از چندگاهی یک چرت کوتاه میتواند خوب باشد. چرت زدن می تواند عملکرد شما را بهتر کند، فشار خون را کاهش دهد، و شاید حتی کمک کند عمر طولانی تری داشته باشید. از چرت زدن بسیار طولانی در روز خودداری کنید، چرا که این کار میتواند بر خواب خوب شبانه شما تاثیر بگذارد. اما اگر مشکلات خواب دارید، چرت زدن حتی میتواند برنامه خواب شما را بیشتر مختل کند.
کافئین می تواند شما را سرحال بیاورد بنابراین اگر دچار مشکلات خواب در شب هستید، از مصرف کافئین بعد از نهار خودداری نمایید. تاثیر کافئین می تواند به طور متوسط سه تا ۵ ساعت در بدن شما باقی بماند، اما برخی از افراد تا ۱۲ ساعت تحت تاثیر کافئین هستند. در مورد خوراکی ها و نوشیدنی هایی که بعد از ظهر میخورید، دقت کنید. کافئین میتواند در نوشابه، چای، و شکلات پنهان باشد. همچنین در مورد مصرف برخی از داروها، مانند ضد احتقان ها، که می توانندمشکلات خواب را تشدید کنند، احتیاط کنید.
برخی از افراد روش های طبیعی را برای خواب خود امتحان میکنند. چای بابونه، دارویی که هزاران سال است مورد استفاده قرار میگیرد، بدون کافئین است و میتواند به آرامش شما برای خوابیدن کمک کند. یا میتوانید آروماتراپی را امتحان کنید. مطالعات نشان داده اند که اسطوخودوس هنگامی که استنشاق میشود، اثرات آرامش بخش خفیفی دارد. ظاهرا برای برخی افراد، ملاتونین خواب را بهبود می بخشد. اگر دارو مصرف میکنید، قبل از مصرف هر گونه مکمل با پزشک خود صحبت کنید.
در اواخر شب، چیزهای آرام بخش تجسم کنید، و از تمام حواس خود برای ایجاد تصویری که تا حد امکان روشن و واضح باشد، استفاده کنید. یا ریلکسیشن عضلانی پیشرونده را امتحان کنید. عضلات انگشتان پای خود را به مدت چند ثانیه سفت نگه دارید. سپس آنها را به مدت ۳۰ ثانیه شل کنید. بر چگونگی استراحت این عضلات تمرکز کنید. این کار را با تمام بدن خود تکرار کنید، و در گردن و صورت خود پایان دهید.
آیا درد و ناراحتی شما در شب ادامه دارد؟ شما تنها نیستید: طبق یک بررسی، سه چهارم افراد مبتلا به کمر درد خواب نامطلوبی را تجربه میکنند. و اگر نتوانید خواب خوبی در شب داشته باشید، ممکن است در طول روز احساس بدتری با شما همراه باشد. ابتدا، مطمئن شوید که از شیوه خوابیدن خوبی بهره میبرید. میتوانید برای کمک برای داشتن خوابی بهتر، مصرف مسکن درد شب را در نظر بگیرید، اما اگر درد شما معمولا در طول شب ادامه دارد، با پزشک مشورت کنید.
اگر مشکلات خواب دارید و هیچ یک از این استراتژی ها کمکی نمی کنند، ممکن است دچار اختلال خواب شده باشید. داروها و برخی از شرایط پزشکی می توانند موجب مشکلات خواب شوند. پزشک شما یا یک متخصص خواب می تواند به شما کمک کند مشکل را پیدا کنید و روش هایی را برای بهبود خواب یاد بگیرید.
زیادی نه گفتن اثر کاملا معکوس دارد.
برای اینکه حرف شما ارزشمند باشد تصور کنید که کوپن های بسیار محدودی برای نه گفتن دارید. مثلا روزی یکی
پس برای استفاده از این کوپن باید نهایت دقت را داشته باشید. چون شما فقط یک بار در روز می توانید نه بگویید.
هر گاه خواستید نه بگویید مراحل زیر را طی کنید تا مطمئن شوید از کوپن نه به خوبی استفاده کرده اید.
فقط زمانی بگویید نه که واقعا راهی برای انجام درخواست ندارید.
این می شود مهارت نه گفتن حرفه ای
جهان پیرامونی ما از چشم یک کودک متفاوت تر از یک بزرگسال به نظر می رسد. در حقیقت کودکان در دنیای کوچک خودشان زندگی میکنند. انها معمولا نمی توانند همانند بزرگسالان به زندگی واکنش نشان دهند به این دلیل که کودکان تجربه زندگی به اندازه ما نداشته اند. مثالهای ارائه شده از توقعات بزرگسالان از کودکان تفاوت شیوه نگرش ما به جهان در مقایسه با کودکان را شرح می دهد.
“نامرتب نباش!” : یک خانه نامرتب ممکن است مادر را شرمسار کند ولی کودکان را خیر. یک فرد بزرگسال با شلوار گل آلود ممکن است بطور مداوم بخاطر ظاهر خود عذرخواهی بکند در حالی که پسر شما با شلوار جین گل آلود فقط می خواهد به شما بگوید که چگونه در ورزش بیس بال برنده شد.
“درک کن چقدر سرم شلوغ هست و تحت چه فشاری هستم” : کودکان هنوز مفهوم استرس و فشار زمانی را تجربه نکرده اند. انچه را که آنها از گفته شما می شنوند اینست که آنها زمانی اجازه داشتن احساسات و یا احتیاج به کمک می توانند داشته باشند که برای شما وقت مناسبی باشد، یعنی وقتی که دنیای بیرونی مهم نباشد.
“مواظب دنیای خطرناک پیرامونی باش” : با انتقال ترسهای غیر واقعی و یا اضطرابهای خودمان به کودکانمان ، کمکی به در امان بودن کودکانمان نمی کنیم. بلکه بطور ناخواسته سبب میشویم تا جهان نا امن و ترسناک به نظر برسد.
“کارهای زیادی برای انجام دادن هست و وقت کم” : کودکان روزهایشان را با 101 کار مختلف پر نمی کنند. آنها معمولا با تعهداتی اضطراری که بزرگسالان مواجه میشوند در دنیای خودشان رو به رو نیستند. مفهوم زمان برای آنها با تاریکی و روشنی هوا و یا اینکه کی خوابیده و یا بیدار شده اند معنی پیدا می کند. فرزندان به این دلیل به پوشیدن ساعت علاقه مند هستند که ساعت چیز با حالی هست نه بخاطر اینکه آنها به زمان اهمیتی می دهند.
در یاداوری اینکه فرزندان ما واقعا فقط فرزند هستند نه بزرگسالان کوچک . اینکه اجازه بدهیم از کودکیشان لذت ببرند یک امتیاز و بهره واقعی وجود دارد. ما نباید انتظار داشته باشیم که بر اساس رویاهای ما زندگی کنند ،مشکلات ما را درک کنند یا اینکه به جای اینکه با دوستانشان بگردند، وقت با ارزششان را صرف بزرگسان کنند .
به عنوان بزرگسالان ما برخی مواقع باید برخی قوانین را تحمیل و دیکته بکنیم که فرزندان به سادگی درک نمی کنند مانند تمیزکردن خانه قبل از اینکه سلامتی به خطر بیافتد. با درک این موضوع که چرا آنها متوجه نمی شوند ولو اینکه کاری که از آنها خواسته شده را انجام دهند، از کشمکش غیر ضروری و سرخوردگی هم برای کودک وهم والدین جلوگیری می شود.
مترجم: فرید رضائیان
منبع:
http://www.counseling.org
برای کسب مهارت خواندن،نیازی به امکانات نیست؛چون خواندن به دهان برمی گردد.قصه هایی که ما بلدیم،یا از بزرگترها یاد گرفتیم یا از کتابهای درسی.
در کشورهای اروپایی بچه ها را به کلاس های تقویتی علوم و ریاضی نمی فرستند؛چون معتقدند این دروس تجربی است و در آزمایشگاه و کارگاه قابل یادگیری است.آنها فرزندان خود را به کلاس زبان می فرستند؛البته نه زبان بیگانه بلکه زبان مادری؛تا فهمیدن آنها تقویت شود
خواندن یعنی مخابره تصاویر به مغز و کدگذاری این تصاویر.خواندن از هفته اول تولد آغاز می شود.بعد از یک ماه،مادر را از دیگران تشخیص می دهد.این یعنی خواندن.
خواندن به طور طبیعی در وجود ماست.فقط باید از قوه به فعل برسد.محیط فرهنگی مناسب خانواده و محیط واژگانی مطلوب،باعث می شودبچه های این خانواده از نظر سواد و درک و فهم،بالاتر باشند.
یکی از اصول مهم برای خواندن،اصل مجاورتاست.زمانی که آموزگار کلمات جدید را روی دیوار،روبروی بچه ها نصب می کند.(اصل مجاورت تصویر و کلمه)بچه ای که هنوز مدرسه نرفتهولی با نگاه کردن به اجناس مغازه،خوراکی اش را درخواست می کند ونوع مغازه را تشخیص می دهد،مفهوم اصل مجاورت را نشان می دهد.
ساختار کتاب خوانداری پایه اول،کل گرایی است.جدول حروف الفبا،جزء است؛به همین دلیل است که باید جدول حروف الفبا در زنگ خوانداری در دیدرس دانش آموز نباشد ولی در زنگ نوشتاری،اشکالی ندارد.در کلاس دوم باید املای جمله ای کار کنیم. ساخت جمله های سه تا پنج کلمه ای بسیار مناسب است
اولین گام برای تقویت خوانداری بچه ها،تقویت و زیاد کردن وسعت دید بچه هاست.بچه ها باید از کلمه خوانی به جمله خوانی ونهایتا به عبارت خوانی برسند.برای تقویت خواندن باید بچه ها را تشویق به مطالعه کتابهای غیر درسی کنیم.
جدول مفاهیم کلیدی هر کتاب درسی را در قالب کلمه درست کنیم و واژه های آن درس را در آن ثبت کنیم.
چرا بخش اول کتاب با کلمه شروع می شود؟چون کلمات،معنا دارند؛اما حروف به تنهایی معنا ندارند.فعالیتهای خوانداری و نوشتاری هر درس را طبق مفهوم آموخته شده آن درس،سازماندهی کنیم.معلمی که نهاد را تدریس می کند،در داستان از بچه ها می خواهد نهاد را در جمله ها پیدا کنند.در نوشتن،مفهوم نهاد را از بچه ها بخواهد.(داستان،شعر،روان خوانی،حکایت و...)به مفهوم نهاد متصل است
نام کتاب فارسی از مهر 96 به دو بخش فارسی و نگارش تقسیم می شود.
در باره مفاهیم آموخته شده در درس،از بچه ها فعالیت بخواهیم؛نه مفاهیمی که آموزش داده نشده.
روان خوانی در انتهای فصول،نشانه ی این است که مفهوم این بخش تمام شده و می خواهیم وارد مفهوم جدیدی شویم.آموزگار در قرائت روانخوانی دخالتی ندارد؛بلکه بچه ها خودشان می خوانند.
لغت معنی پرسیدن از بچه ها کار درستی نیست؛بلکه بچه ها باید مفهوم لغات را در جمله بیان کنند.درک مطلب در روان خوانی ها هدف بسیار مهمی است.
آزمون خواندن:از آن قسمت از متنی که دانش آموز قرائت می کند،سوال بپرسیم.نه این که متن درس سوم را بخواند و ما از درس هفتم سوال بدهیم که این کار صحیحی نیست.نیمی از امتیاز را به روخوانی و نیم دیگر را به درک مفهوم و مطلب اختصاص دهیم.
از اصل مجاورت استفاده کنیم:اگر کارت یکی از کلمات را از جمع کارتهای کلمات دیگر حذف کنیم،کلمات حاضر ما را به یاد کلمات غایب می اندازد.وقتی از روی بندی که بالای تخته نصب شده دانش آموز کارت کلمه بابا را بر میدارد،و زیر تصویر بابا می چسباند،این کار یعنی اصل مجاورت.یعنی تداعی معانی که با دیدن کلمه،یاد تصویر می افتد.و این گونه است که می تواند کلمه بابا را بخواند.
در تدریس نشانه ها مثلا نشانه «آ»10 دقیقه آموزش مربوط به تصویر بزرگ است.4 دقیقه مربوط به کلمه خوانی و 3 الی 4 دقیقه هم متن خوانی.هر نگاره،یک هفته زمان تدریس می خواهد.
سن بخوانیم،20 روز بیشتر از بنویسیم است.یعنی 20 روز بعد از آموزش یک نشانه ،نوشتنش را یاد می گیرند.
در پایه اول،بهتر است زنگ خواندن از زنگ نوشتن،جدا باشد.اما در پایه دوم می تواند همزمان باشد.اول خواندن بعد نوشتن.
خواندن انسان در خلقت،کل گرایی است.نوزاد،مادرش را از بینی تشخیص نمی دهد.بلکه از نمای کلی مادر تشخیص می دهد.اما در نوشتن،کل گرایی معنا پیدا نمی کند.اما از نشانه های 2 به بعد اگر دیدید دانش آموز اول کلمه می نویسد بعد نقطه ها را می گذارد،تشویقش کنید؛چون به شیوه کل نویسی پیش می رود.
در تمام دنیا خط نوشتن از خط خواندن جداست.خط خوانداری،نسخ است و خط نوشتاری،تحریری است.برای خوانا نوشتن بچه ها از آنها بخواهیم مثل خط کتاب بنویسند.بچه ها در موقع نوشتن،دستشان را از روی برگه بر ندارندکل کلمه،یک جا نوشته شود.
فعالیت ببین و بگو،روند داستانی دارد و درک مطلب تمرین می شود.
والدین از روشهای متفاوتی جهت مقابله با خشم کودک استفاده میکنند و برخی ناخودآگاه با استفاده از تکنیکهای نادرست به فرزندان خود آسیبهای فراوانی میزنند. روشهای مخرب سبب بروز اختلالات رفتاری و روانی در فرزندان میشود. اختلالاتی که تا دوران بزرگسالی کودک را همراهی کرده و تمامی ابعاد زندگی کودک را تحت تاثیر قرار میدهد در واقع تربیت به مفهوم کمک کردن به کودک برای شکلگیری ساختار روانی وی است متاسفانه برخی والدین در تربیت فرزندان از تنبیه فیزیکی و روانی استفاده میکنند که نه تنها والدین را در رسیدن به اهداف تربیتی کمک نمیکند بلکه آسیبهای جدی بر پیکره روح و روان کودک بر جای میگذارد.
یکی از عواقبی که روشهای نامناسب تربیتی به دنبال دارد رشد خشونت و پرخاشگری در کودکان است والدینی که از تنبیه فیزیکی و روانی استفاده میکنند خشونت و پرخاشگری را در کودکان خود رشد میدهند. پرخاشگری در کودکان علتهای متفاوتی میتواند داشته باشدکه یکی از علتهای آن تنبیه و روشهای تربیتی نادرست است.
در صورتی که والدین بتوانند در دوران اولیه زندگی پرخاشگری کودکان را کنترل نمایند قادر خواهند بود اشتباهات تربیتی خود را تا حدودی جبران نمایند. زمانی که کودک از فرمان والدین سرپیچی میکند و دست به خشونت میزند تنها تکنیکی که میتواند به والدین کمک کند تا رفتارهای پرخاشگرانه را کاهش دهند اتاق تنهایی میباشد.
یکی از اتاقهای منزل که اتاق خود کودک نبوده و عاری از هرگونه اسباب بازی باشد را میتوان به عنوان اتاق تنهایی استفاده کرد زمانی که کودک پرخاشگری میکند باید 3 تا 5 دقیقه را درون اتاق تنهایی بگذراند البته مدت زمان ماندن در اتاق تنهایی متفاوت است؛ برای کودکان 3 ساله 3 دقیقه برای کودکان 4 ساله 4 دقیقه و... هنگام استفاده از اتاق تنهایی مواردی را باید والدین حتماً رعایت کنند.
مواردی که والدین باید هنگام استفاده از اتاق تنهایی رعایت کنند
🍂درب اتاق تنهایی همیشه باز است 🍂
برخی والدین کودکان را برای تنبیه در اتاقی میگذارند و درب را میبندند که سبب ایجاد ترس و حس ناامنی در کودک میشود.
🍂چراغهای روشن 🍂
فراموش نشود حتما باید چراغهای اتاق روشن باشد. تاریک کردن اتاق به جز ترس و احساسات ناخوشایند چیزی در بر ندارد. هدف ترساندن کودک نیست بلکه او باید بیاموزد که رفتارهای ناخوشایندش پیامدی ناخوشایند در پی دارد.
🍂مد نظر قرار دادن مدت زمان مشخص🍂
همانطور که ذکر شد مدت 3 تا 5 دقیقه برای کودکان بر حسب سنشان کافی میباشد در صورتی که والدی بخواهد بیشتر از زمان مشخص شده کودک را در اتاق نگه دارد سبب درگیری و خشونت بیشتر بین والدین و کودک میشود.
🍂عدم صحبت در خصوص تنبیه 🍂
پس از پایان مجازات دیگر درباره مجازات و اتفاقات قبل آن با کودک صحبت نشود. بهتر است رفتارهای ناخوشایند کودک برای وی تکرار نشود زیرا سبب گستاخ شدن کودک و انجام دوباره عمل میشود. بیشتر کودکان در برابر اتاق تنهایی مقاومت میکنند. در این مرحله والدین باید صبورانه و مقتدرانه برخورد نمایند اگر به اتاق تنهایی نمیرود آرام و بدور از هر گونه خشونت شانهها را از پشت گرفته به اتاق تنهایی ببرید.
در اوایل کودک نخواهد ماند اگر کودک اتاق را ترک کرد باید دوباره تکرار شود. ممکن است این کار 10 تا 20 بار طول بکشد. به یاد داشته باشید در این فاصله باید به وی بیاعتنایی کنید. بدین معنا که هیچگونه ارتباط چشمی و کلامی نباشد و به سوالات وی پاسخ ندهید. در صورتی که به سوالات وی پاسخ دهید بدین معنا است که به رفتار پرخاشگرانه وی اهمیت دادهاید.
روانشناسان برای کودکان 3 تا 5/3 ساله گوشه تنهایی را پیشنهاد میدهند بدین معنا که یک قسمت از خانه که با وسیله یا مشخصهای مجزا شده (اعم از قرار دادن یک قالیچه یا پارچه رنگی و...) را برای کودکان با سن کمتر در نظر گرفته یا یک صندلی که برای مدت 3 دقیقه کودک بر روی آن بنشیند.
باید به کودک گفته شود تا زمانی که به وی اجازه داده نشده حق ندارد اتاق یا گوشه تنهایی را ترک کند و در زمانی که وی را به اتاق میبرند باید بیان شود تنها ماندن او به دلیل رفتار پرخاشگرانهای است که داشته و بهتر است زمانی را با خود تنها سپری کند.
نباید فراموش شود تکنیک اتاق تنهایی فقط مختص پرخاشگری میباشد؛ اعم از نافرمانی از والدین و یا رفتارهای پرخاشگرانه در بازیها و... در موارد دیگر نباید از تکنیک اتاق تنهایی استفاده کرد؛ همانند زمانی که کودک غذا نمیخورد و یا ناخن میجود و یا زمانی که اسباببازیهایش را جمع نمیکند.
آموزش در خانه نوعی از آموزش به کودکان است که در داخل خانه صورت میگیرد. این آموزش غالباً توسط والدین یا معلم خصوصی انجام میشود. مدرسه خانگی یا مدرسه در منزل (به فرانسوی: École à la maison) عبارت است از آموزش و تعلیم کودکان در منزل، که نوعاً بوسیله خود والدین و یا آموزگاران حرفهای صورت میپذیرد، بهجای آنکه، در فضای مدارس عمومی یا خصوصی انجام گیرد.
بسیاری از خانوادههایی که کار را با پیاده کردن ساختار آموزشی رسمی مدرسه در خانه شروع میکنند، معمولاً به روشهایی برای ترویج آموزش در خارج از مدرسه روی میآورند که رسمیت کمتری دارند. آموزش در خانه (Homeschooling)، اصطلاحی است که استفاده از آن در آمریکای شمالی رایج است، درحالیکه اصطلاح home education (با همان معنا) بیشتر در بریتانیا، سایر مناطق اروپا و در بسیاری از کشورهای دیگر رواج دارد.
قبل از تصویب قوانین اجباری شرکت در مدرسه، بخش اعظم آموزشهای دوران کودکی توسط خانواده یا جامعه انجام میشد. در بسیاری از کشورها، تدریس در خانه، به معنای امروزی آن، بهعنوان جایگزینی برای شرکت در مدارس دولتی و خصوصی تلقی شده و یک گزینه قانونی برای والدین به شمار میرود. اما در کشورهای دیگر، آموزش در خانه غیرقانونی بوده و یا محدود به شرایط خاصی است که در مطلبی تحت عنوان «وضعیت بینالمللی آموزش در خانه و آمار و ارقام مربوط به آن» مورداشاره قرارگرفته است. بر طبق نظرسنجیهای مرکز ملی آموزش خانگی در آمریکا، حدود سه درصد از کودکان در آمریکا در فاصله بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ از آموزش در خانه استفاده کردهاند و از سال ۲۰۱۶ تاکنون در آمریکا حدود ۲/۳ میلیون دانشآموز آموزشدیده در خانه وجود داشته است (بریان، ۲۰۱۶).
مطالعات نشان داده است که از میان این کودکان، ۸۳ درصد سفیدپوست، ۵ درصد سیاهپوست و ۷ درصد بومی آمریکای لاتین و حدود ۲ درصد نیز آسیایی و یا از جزایر اقیانوس آرام بودهاند.
والدین دو انگیزه اصلی را برای آموزش در خانه مورداشاره قرار میدهند:
بعضی از والدین آموزش در خانه را ازاینجهت انتخاب میکنند که بتوانند کنترل و نظارت بیشتری بر ماهیت و کیفیت محتوای تدریس شده داشته باشند و بدینوسیله استعدادهای فردی فرزندان خود را بهتر پرورش دهند، آموزشهای مذهبی و اخلاقی مدنظر خودشان را ارائه دهند و از مزیت آموزش رودررو (یکبهیک) بهرهمند شوند؛ چراکه این نوع آموزش به کودک این امکان را میدهد که زمان بیشتری را صرف فعالیتهای دوران کودکی، جامعهپذیری و یادگیری غیردانشگاهی بنماید.
بسیاری از والدین نیز تحت تأثیر فلسفههای آموزشی افراد دیگری چون سوزان ساترلند ایساکس، شارلوت میسون، جان هولت و سر کنت رابینسون قرار دارند.
همچنین آموزش در خانه را میتوان یکی از عوامل تأثیرگذار در انتخاب سبک تربیتی دانست.
آموزش در خانه میتواند گزینهای برای خانوادههای زیر باشد
بسیاری از ورزشکاران جوان، هنرپیشهها و موسیقیدانها در خانه درس خواندهاند تا بتوانند خود را با برنامههای آموزشی و تمرینی خود وفق دهند. آموزش در خانه را میتوان با مربیگری و کارآموزی هم مرتبط دانست که در آن یک معلم خصوصی سالها با شاگرد خود کار میکند تا بهخوبی او را پرورش دهد. در سالیان اخیر، آموزش در خانه در آمریکا رواج بیشتری یافته و درصد کودکان بین سنین ۵ تا ۱۷ سال که از آموزش در خانه بهره میبرند، از ۱/۷ درصد در سال ۱۹۹۹ به ۳ درصد در سال تحصیلی ۱۲–۲۰۱۱ افزایش یافته است.
لکنت زبان دانش آموزان: احتمالاً برایتان اتفاق افتاده ست که وارد یک میهمانی شده و متوجه شوید که جورابتان سوراخ است و یکی از انگشتان پا بیرون زده!
چه احساسی به شما دست میدهد؟!
احساس میکنید همه نگاهها معطوف شما و جورابتان است و مدام تلاش میکنید هر طور شده انگشت بیرون زده را بپوشانید!
پای دیگری را روی آن پا قرار دهید.
ممکن است پاهایتان را زیر مبل یا میز پنهان کنید!
تا آخر میهمانی ممکن است تنش و استرسی متوجه شما باشد!
این حالات تنها بخش کوچکی ست که یک دانشآموز لکنتی با آن روبهروست!
به کلیه تپقها، تکیهکلامها، انواع لکنت و امثالهم که روان صحبت کردن را تحت تأثیر قرار میدهند بهاصطلاح تخصصی «ناروانی » یا «لکنت » گفته میشود.
لکنت زبان دانش آموزان یک اختلال ثانویه است یعنی به دنبال علتی دیگر ایجاد میشود.
هرچند هنوز علت قطعی و مشخصی برای لکنت زبان دانشآموزان ارائه نگردیده است اما محققان فاکتورهای ژنتیکی، عوامل محیطی و تجربهی موقعیتهای استرسزا را در شکلگیری لکنت زبان دانش آموزان مؤثر میدانند.
اختلالات نورولوژی و مربوط به مغز و اعصاب و انواع بیماریهای عصبشناختی،
استرس، مشغله فکری، ترس، عادت و…هرکدام بهگونهای میتوانند درصدی از لکنت زبان دانش آموزان را ایجاد کنند.
لکنت زبان دانشآموزان ازنظر شدت به سه سطح خفیف، متوسط و شدید یا پیشرفته تقسیم میگردد.
احتمال ایجاد لکنت زبان در همه کودکان قبل از سنین دبستان وجود دارد که به آن لکنت طبیعی گفته میشود.
در شکلگیری لکنت طبیعی عوامل مختلفی ذکرشده است که این نوع لکنت معمولاً در بازهی سنی دو تا پنجسالگی مشاهده میشود.
معمولاً کودکی که بالکنت طبیعی مواجه است از نوع صحبت کردن خودآگاه نیست!
نکتهای که اینجا بسیار حائز اهمیت است، پیشگیری از تبدیل لکنت طبیعی به لکنت مزمن و لکنت زبان دانشآموزانی است!
اگر کودک متوجه تفاوت و تغییرات صحبت خود با گروه همسالان شود و در این میان بازخوردهای نامناسب از جانب پدر و مادر، مربی و دوستان بگیرد احتمال تبدیل لکنت طبیعی به لکنت پیشرفته تشدید میگردد.
معمولاً لکنت در سنین پیش از دبستان (لکنت طبیعی) اگر به لکنت شدید مبدل نشده باشد نیاز به مداخلهی درمانگر ندارد و با رعایت مواردی که در بالا ذکر شد بهبود خود به خودی حاصل خواهد شد.
و اما مسئله اصلی ازآنجایی شروع میشود که لکنت کودک به هر دلیلی شدت یافته و به سنین دبستان میکشد.
با هر بار تجربهی موقعیتهای استرسزا احساساتی تلخ در کودک شکل میگیرد و ترس از تجربهی مجدد این احساسات کودک را به پیشبینیهای منفی وامیدارد. ترس از مسخره شدن، ترس از سرزنش شدن، ترس از خراب کردن و…
بهمرور اعتمادبهنفس دانشآموز آسیب جدی دیده و دامنهی ارتباطات وی رو به کاهش میرود.
دانشآموزی که سرشار از استعداد است ولی به دلیل آسیب ارتباطی قادر به پاسخگویی صحیح سؤالات سر کلاس درس نیست، مسلماً نمیتواند آنطور که باید در مباحث کلاسی شرکت کند و خدا نکند کلاسی بیش از تعداد استاندارد دانشآموز داشته باشد که معمولاً در ایران اینگونه است! از اینجایی دانشآموز لکنتی زمان بیشتری نیاز دارد برای بیان گفتهی خویش! در این کلاس معلم برای جلوگیری از اتلاف وقت ممکن است کلاً دانشآموزان لکنتی را نادیده بگیرد.
ممکن است به این دانشآموز برچسب خنگ و تنبل و…زده شود و تجربهی این موقعیتها دانشآموز لکنتی را به سمت انزوا، ترک تحصیل و…سوق میدهد!
کمکی که یک معلم میتواند به دانشآموز لکنتی بکند در وهلهی اول مرتبط شدن با یک آسیبشناس گفتار و زبان (گفتار درمان) است هم برای مشورت گرفتن جهت چگونگی ارتباط با دانشآموزان لکنتی و همجهت ارجاع خانواده دانشآموز و پیگیری درمان دانشآموز.
دانشآموزان لکنتی معمولاً پس از چند جلسه بهبودی قابلتوجهی حتی تا ۱۰۰ درصد خواهند داشت! اما این بهبودی فقط در محیط کلینیک و در حضور درمانگر محسوس است. بهبودی در محیط خارج از کلینیک هم محسوس خواهد بود اما نه بهاندازهی داخل کلینیک و این به این خاطر است که دانشآموز احساس میکند تا قبل از این کسی او را درک نمیکرده و ازنظر روانی محیطی امن برای بیان حرفهایش نداشته و اکنون آن محیط فراهم آمده است.
انتقال این بهبودی به محیط بیرون از کلینیک و جلسه درمانی است سختترین قسمت کار یک گفتار درمان است.
محیطی که بارها دانشآموز سرخورده شده و پراست از خاطرهها و تجربیات تلخ!
چون بعد از خانه بیشترین فرکانس ارتباطی دانشآموز با محیط مدرسه است معلم میتواند نقش بسزایی در انتقال هرچه سریعتر بهبودی کودک به محیط بیرون داشته باشد!
معلم مهربان میتواند تمرینات کلاسی و پرسشهای درسی و…را با تمرینات گفتاردرمانی هماهنگ کرده و بسته به خلاقیت خود تکالیف خواستهشده از کودک را در قالب تمرینات درمانی ارائه دهد.
هدف نهایی تدریس دقیقاً خود تدریس است، نه ایستادن جلوی اتاق و صحبت کردن.اما گاهی اوقات صحبت کردن از تدریس راحتتر است، مخصوصاً زمانی که قرار باشد حجم زیادی از عناوین درسی را در مدتزمان کوتاهی پوشش دهیم.
ما امیدواریم دانشآموزان درس را (اگر نگوییم در همان لحظه) حداقل تا قبل از زمان امتحان فرا گیرند و نتایج آنها بهگونهای باشد که ما احساس کنیم کار خود را بهدرستی انجام دادهایم.
مشکل اصلی از اینجا ناشی میشود که برای سنجش یادگیری از این آزمونها استفاده میکنیم. ما معمولاً بعد از نمره دادن به آزمونها، نقاط ضعف و اشتباهات دانش آموز را رفع میکنیم، درحالیکه آن زمان برای ایجاد علاقهمندی در دانشآموز بسیار دیر است. این بدان معنا است که باید در روش های ارزشیابی دانش آموزان در حین برگزاری کلاس، بازنگری شود.
از میان روش های ارزشیابی دانش آموزان ، مؤثرترین راه این است که این بررسی در همان زمان تدریس انجام شود. درخواست از دانشآموزان برای پر کردن یک پرسشنامه و موکول کردن رفع اشکال به کلاس بعدی، کارایی خاصی ندارد
(در همین رابطه مقاله کلاس معکوس را مطالعه کنید)
چراکه دانشآموزان از مطالب قبلی فاصله گرفتهاند. شما باید از لحظههایی که در آن قرار دارید، حداکثر استفاده را ببرید. اگر دوست دارید به جای حرف زدن مطلق، بیشتر وقت خود را صرف تفهیم مطالب به دانشآموز کنید، بهمحض اینکه اولین نشانه در چهره یک دانشآموز نمایان شد، باید یادگیری او را بسنجید.
۱.از طرح سؤالات بله / خیر خودداری کنید.
یکی از روش های ارزشیابی دانش آموزان این است که از طرح سؤالات بله خیر مثل: «آیا این معنا و مفهومی دارد؟» پرهیز کنید. در پاسخ به این سؤالات، دانشآموزان جواب بلی میدهند. برای اینکه دانشآموزان بتوانند ایدههای شما را بهخوبی دریافت کنند از سؤالات جهتدار استفاده کنید تا دانشآموزان بتوانند از دانش قبلی خود استفاده کنند.
در همین رابطه مقاله روش درست سوال پرسیدن را مطالعه نمایید
۲. از دانشآموزان بازخورد بگیرید.
در مدت ۵ دقیقه پایانی کلاس از دانشآموزان بخواهید مطالب تدریس شده را بازگو کنند و آنچه را فراگرفتهاند بر روی کاغذ بنویسند. سپس از آنها بپرسید که چگونه این مطلب یا مهارت را در یک محیط عملی به کار خواهند گرفت.
۳.کوئیز بگیرید.
برای درک و تفهیم بهتر مطالب در پایان هر کلاس کوئیز بگیرید.
۴.از دانشآموزان بخواهید مطالب را جمعبندی کنند.
جمعبندی مطالب توسط دانشآموز یکی از ساده ترین روش های ارزشیابی دانش آموزان به شمار میرود.
۵.از علائم و اشارات دستی استفاده کنید.
برای رتبهدهی یا بررسی میزان درک محتوا توسط دانشآموز؛ میتوان از اشارات دستی استفاده کرد.
دانشآموزان با استفاده از ۵ انگشت خود علامتدهی میکنند. مثلاً نشان دادن ۵ انگشت میتواند به معنای حداکثر یادگیری و ۱ انگشت به معنای کمترین سطح یادگیری مطلب باشد. این روش مستلزم مشارکت همه دانشآموزان بوده و به معلم امکان میدهد یادگیری دانشآموزان را در یک کلاس بزرگ و شلوغ بررسی کند. من (محمد حافظی نژاد) این کار را در کارگاه ها و همایش های روش تدریس انجام می دهم. البته اگر تعداد افراد بیش از ۲۰ نفر باشند فقط از دو عدد استفاده می کنم تا کار سریع تر و راحت تر شود.
۶.کارتهای پاسخ
از کارتهای نمایه، وایت بورد، تختههای مغناطیسی و مواردی از این قبیل را میتوان برای نشان دادن پاسخ دانشآموزان به سؤالات مطرحشده توسط معلم استفاده کرد. معلم با بهکارگیری این ابزارها میتواند پاسخهای ارائهشده توسط هر دانشآموز را در حین تدریس یادداشت کند.
۷.تکنیک چهارگوشه
روش چهارگوشه یک تصویر فوری و ساده را از درک و فهم دانشآموز ارائه کرده و به دانشآموز فرصت حرکت و جابجایی میدهد بهطوریکه در همان حال، معلم بتواند یادگیری وی را مورد ارزیابی و نظارت قرار دهد. معلم سؤال یا جملهای را طرح میکند. سپس دانشآموزان به سمت یکی از چهار کنج کلاس حرکت میکنند تا بدینوسیله پاسخ خود را نشان دهند. هر کنج کلاس میتواند معنای خاص خود را داشته باشد. مثلاً: کاملاً موافقم، تا حدی موافقم، مطمئن نیستم، کاملاً مخالفم.
۸.تفکر یکنفره / تبادل دو نفره / اشتراک با جمع
به دانشآموزان چند دقیقه فرصت دهید که درباره سؤال طرحشده فکر کنند. سپس از آنها بخواهید با فرد کناری خود افکارشان را با هم مبادله کنند؛ در نهایت به آنها بگویید آموختههای خود را با کل کلاس به اشتراک بگذارند.
۹.سرودخوانی
دانشآموزان متن را علامتگذاری میکنند تا یک مفهوم خاص را شناسایی کنند و با بلندخوانی متن علامتگذاری شده همصدا با معلم، با سایر دانشآموزان همآهنگ شوند. این استراتژی به دانشآموزان کمک میکند شیوایی و روانخوانی خود را بهبود بخشیده، بین خواندن سؤالات و جملات تفاوت قائل شوند و جملهبندی، تعیین آهنگ حرکت و مکالمه کردن را تمرین کنند.
اگر شب استراحت نکنید، سیناپسها ممکن است مانند یک پریز که تعداد زیادی وسیله برقی به آن وصل است بسوزند. سیناپسها محل اتصال دو عصباند.
مترجم: زکیه پاکدامن
منبع:
https://www.scientificamerican.com/
تمرکز حواس در هنگام مطالعه، کلید اصلی و اساسی درک و فهم مطالب است و کلید اساسی تمرکز حواس، استفاده از روش هایی است که باعث تقویت و پرورش مهارت های لازم برای این کار است. بنابراین، بدون تمرکز حواس، ممکن است درک و فهم مطلبی که فقط یک ساعت وقت لازم داشته باشد، ساعت ها وقت بگیرد؛ اما به خوبی فهمیده نشود و اثر مثبتی نداشته باشد. از این رو، کاربرد روش ها و فنونی که به خواننده کمک می کند تا به هنگام مطالعه، فعال باشد، تمرکز حواس را تقویت و مهارت فرد را در ایجاد تمرکز هنگام مطالعه، افزایش می دهد. این روش ها عبارتند از:
طرح سؤال پیش از مطالعه دقیق، فرد را وادار می کند تا به طور فعالانه و با تمرکز، دقت کافی، انگیزه و علاقه، به مطالعه بپردازد. طرح سؤال هنگام مطالعه، یکی از روش هایی است که خواننده را فعال و به طور عمیق او را درگیر مطالعه می کند و سبب برانگیختن جدیت و تلاش وی به هنگام مطالعه می شود. فرد برای یافتن پاسخ سؤالات خود، بایستی تمرکز حواس خود را حفظ کند؛ زیرا در هنگام مطالعه، نمی توان بدون تمرکز، پاسخ سؤالات را پیدا کرد. بعد از خواندن مطلب و با طرح سؤال، توان میزان فراگیری خود را ارزشیابی کرده، به نقاط قوت و ضعف خود پی می برید. طرح سؤال، سبب ایجاد نظر انتقادی نسبت به مطالب در فرد می شود و موجب می شود تا خواننده در مطالعات بعدی، برای از بین بردن نقاط ضعف خود، با دقت و تمرکز بیشتری مطالعه کند.
تندخوانی، باعث توجه و تمرکز بیشتر و فهمیدن مطالب و در نتیجه، باعث یادگیری بهتر می شود. فکر و ذهن ما قادر است هزاران کلمه را در دقیقه از خود عبور دهد؛ ولی اگر سرعت مطالعه ما پایین باشد، ذهن، وقت اضافی می آورد و ناچار به این شاخه و آن شاخه می پرد و در نتیجه، حواس پرتی ایجاد می شود. مطالعه سریع یا تندخوانی، فرصت جولان به ذهن نمی دهد و سبب برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شود.
در زمینه تندخوانی، در پرسمان شماره 47، راهنمایی های مفیدی را ارائه کرده ایم که می توانید به آن جا رجوع کنید.
روش خواندن اجمالی، مبتنی است بر یک نمونه گیری سریع از نکات اساسی و صرف نظر کردن از جزئیات. در این روش، خواننده، مطالب را سازمان بندی می کند و آن گاه هدف از مطالعه خود را مشخص کرده، مقدار زمان مطالعه و میزان دشواری کتاب را تخمین می زند و سپس از طریق سؤال کردن، کنجکاوی، علاقه، دقت و تمرکز حواس خود را افزایش می دهد. برای اطلاع بیشتر از روش خواندن اجمالی به پرسمان شماره 46 مراجعه کنید.
به محض نشستن پشت میز مطالعه، خواندن را با جدیت شروع کنید؛ زیرا اگر سریع مشغول به کار مطالعه شوید، تمرکز حواس زود به دست می آید. این ضرب المثل چینی را به یاد داشته باشید که «فتح ستارگانی که هزاران فرسنگ از ما دور هستند، با برداشتن قدم اول، امکان پذیر است». شک و تردید، موجب حواس پرتی یا ایجاد تخیلات واهی می شود. اجازه ندهید چیزی جز مطالعه، ذهن شما را مشغول کند. تصمیم بگیرید و مقدار زمانی را برای مطالعه مشخص کنید و خود را به مدت زمانی خاص محدود کنید. در این زمان، از مطالعه دست نکشید و به مطالعه ادامه دهید؛ اما زمان مطالعه را طولانی نکنید. بیهوده وسواس به خرج ندهید و بهانه تراشی نکنید. به خود تلقین کنید که فرد بااراده ای هستید و می توانید هر درسی را به خوبی یاد بگیرید. جدی باشید و با علاقه و انگیزه مطالعه کنید تا هنگام مطالعه، دچار حواس پرتی نشوید.
یکی از شیوه های برقراری تمرکز حواس، استفاده از یک راهنما، چون انگشت سبابه، مداد و... به هنگام مطالعه است؛ زیرا استفاده از یک راهنما هنگام مطالعه، باعث تمرکز حواس بهتر، عادت به روان خواندن، جلوگیری از برگشت برای دوباره خواندن و اتلاف وقت و جلوگیری از خستگی چشم و ذهن می شود.
استفاده از این روش، یکی از شایع ترین روش هایی است که اغلب دانشجویان از آن استفاده می کنند. هنگام مطالعه، با استفاده از یک مداد، و مطالب مهم و اساسی را علامت گذاری کنید؛ زیرا برای مشخص نمودن مطالب مهم و اساسی، خط کشیدن زیر آنها لازم است.
علاقه به مطالعه، یکی از شرایط اصلی و اساسی ایجاد تمرکز حواس، هنگام مطالعه است. وقتی خواننده به موضوعی علاقه مند می شود، خودبه خود بر آن تمرکز می کند؛ بیشتر دقت می کند و به راحتی مطالب را به حافظه می سپارد و بعد هم خیلی راحت آن را به خاطر می آورد. سعی کنید با ایجاد انگیزه های نیرومند و در نظر گرفتن هدف هایی که برایتان مهم و جالب توجه است، نسبت به مطالعه، شوق و علاقه پیدا کنید. موقعیت هایی را که نمی توانید در آنها تمرکز حواس داشته باشید، تجزیه و تحلیل کنید؛ احساسات خود را مورد بررسی قرار دهید و بدایند که چه عواملی افکار شما را دگرگون می کنند. افکار منفی و بیمارگونه را از خود دور کنید و هر موقعیت را تا حدی که می توانید، به طور منطقی، تعبیر و تفسیر کنید.
یکی از راه های برقراری تمرکز حواس، این است که مطالعه در ساعتی از روز انجام گیرد که برای فرد، مناسب تر است؛ اما تخمین مناسب ترین زمان برای مطالعه، کاری دشوار است و به عادات فرد بستگی دارد. برخی افراد عادت دارند تا نیمه های شب بیدار بمانند و با استفاده از سکوت و آرامش شبانه، با خیال راحت و آسوده مطالعه کنند؛ اما برخی دیگر عادت دارند شب زود بخوابند و صبح زود از خواب بیدار شوند و به مطالعه بپردازند. با این توصیف، تعیین زمان و مقدار مطالعه، باعث آگاهی از تمام زمینه مطالعه، برقراری تمرکز، عدم سردرگمی، جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی و فهم بهتر مطالب می شود.
زمانی که تصمیم گرفتید مطالعه کنید، اما دوستان یا هم اتاق های شما درخواست می کنند که دور هم جمع شوید، هنر گفتن نه را در خود تقویت کنید. اگر این اراده در شما ضعیف است، می توانید روی در اتاق مطالعه خود بنویسید: لطفاً «مزاحم نشوید». اگر موفق نشدید، می توانید کارهای دیگری انجام دهید که نشان دهد شما دوست ندارید که کسی باعث از هم گسیختن افکار شما شود.
مطالعه عمیق و یادگیری ثمربخش، وقتی حاصل می شود که فرد، تصور مثبتی از خود داشته باشد و به خود اعتماد کند؛ زیرا اعتماد به خود، مهارت و نیرو را افزایش داده، مغز را سالم تر می کند. وقتی می خواهید کاری انجام دهید، از گفتن کلماتی مانند نمی خواهم، نمی دانم و نمی توانم، بپرهیزید و جمله «این کار محال است» را از دفتر زندگی خود خط بزنید. ترس، بدگمانی و بی ارادگی را از خود دور کنید و هرگز به خود اجازه ندهید تا هیجانات و افکار منفی، شما را در خود غرق سازد و تمرکز حواس شما را مختل کند. اعتماد به نفس داشته باشید و پیوسته با خود تکرار کنید که قادر به انجام هر کاری هستید و بدین طریق، تفکر مثبت را در خود پرورش دهید.
قوی بودن اعتماد به نفس، احساس شعف و شادی را در شما به وجود می آورد و در حالت شادمانی، از تمرکز حواس خوبی برخوردار می شوید؛ بهتر فکر می کنید؛ بهتر مطالعه می کنید و نتیجه، کارتان بهتر می شود. «مارگات کوربت» می نویسد: «انسان در بحر اندیشه های خوشایند، حافظه ای بهتر پیدا می کند و ذهن در حالت آرامی قرار می گیرد و میل به یادگیری را در خود به وجود می آورد». از این رو، خودپنداری مثبت، مهم ترین کمک برای تمرکز و یادگیری است. اگر بتوانیم تصورات غلط و منفی را از خود دور و تصورات مثبت را جایگزین کنیم، می توانیم علاقه به مطالعه و یادگیری را در خود ایجاد کنیم.
اگر تخیل خواننده با اراده اش هم سو نباشد، خواننده نمی تواند تمرکز حواس کافی و لازم داشته باشد. در روان شناسی، ثابت شده است که در این تضاد، قدرت تخیل، قوی تر از قدرت اراده است. وقتی دانشجویی کتابی را باز می کند و به مطالعه آن اقدام می کند، پس از مدت کوتاهی، افکاری به ذهنش خطور می کند؛ مثلاً با دوستانش فوتبال بازی کند یا با هم به سینما بروند یا فلان فیلم را تماشا کنند. این تخیلات، باعث می شود تا خواننده، تمرکز خویش را از دست بدهد و سرانجام از خواندن کتاب منصرف شود. برای غلبه بر این مشکل، خواننده وقتی مایل به مطالعه درباره موضوعی خاص باشد، بهتر است خود را در حال و هوای مخصوص آن موضوع قرار دهد؛ مثلاً اگر کتاب شعری می خواند، خود را در حال و هوای شاعر در هنگام سرودن یا خواندن آن شعر قرار دهد و اگر کتاب پزشکی می خواند، خود را در حال و هوای پزشک در هنگام معالجه بیمار قرار دهد تا از این طریق، خیال و اراده را با هم هماهنگ کند. تا زمانی که آهنگ تخیل و اراده هماهنگ باشند، تمرکز حواس حفظ می شود.
خواب نامنظم و فعالیت ها و عادات غذایی نادرست، می توانند از علائم و مشکلات مربوط به تمرکز باشند؛ به عنوان مثال، سنگینی معده و سیری بیش از حد، یکی از زمینه های عدم تمرکز به هنگام مطالعه است. شما باید از خوردن غذاهای پرحجم خودداری کنید؛ زیرا با سرازیر شدن خون به سمت دستگاه گوارش، از بنیه حسی و ذهنی شما کاسته می شود. همچنین باید بدانید که صبحانه کافی و مقوی، نقش مهمی در ایجاد و برقراری تمرکز حواس در طی روز خواهد داشت. در اولین غذای روز، همراه با کربوهیدرات، پروتئین نیز میل کنید؛ مثل تخم مرغ، ماهی، پنیر یا خشکبار. سعی کنید به این ضرب المثل عمل کنید: «صبحانه را مانند پادشاهان، ناهار را مانند شاهزاده ها و شام را مانند فقرا صرف کنید».
یادداشت برداری، نوعی تکرار درست است که هم سبب تمرکز حواس و هم موجب بیشتر به خاطر سپردن مطلب می شود. یادداشت برداری خوب، کاری جدی و فعال است که موجب اندیشیدن می شود. برای برقراری تمرکز حواس جهت نوشتن، هماهنگی چشم و مغز (به منزله نوعی یادگیری تجسمی چند بعدی) با عاملی بی نظیر است که تمرکز حواس را تقویت کرده، فهم مطالب و سرعت یادگیری را افزایش نباشید.
یکی از باورهای بسیار نادرست برخی از شما این است که برای تمرکز حواس، باید در سکوت مطلق باشید. واقعیت این است که هر چه محیطی ساکت تر باشد، برای تمرکز حواس بهتر است و ما محیطی را برای مطالعه انتخاب می کنیم که سر و صدای کمتری داشته باشد؛ اما به هیچ عنوان نباید در جست وجوی محیطی باشیم که سکوت مطلق بر آن حکم فرما باشد. بهترین مکان برای مطالعه، جایی است که سر و صدا در آن از بقیه جاهای موجود کمتر باشد؛ مثلاً اکنون می خواهید مطالعه کنید و تنها مکانی که در اختیار دارید، اتاقی است که در آن تلویزیون روشن است؛ مسلما این محیط، ایده آل نیست؛ اما شما در دورترین نقطه اتاق از تلویزیون و پشت به آن بنشینید و مطالعه کنید. در این حالت، شما از بهترین شرایط ممکن برای مطالعه استفاده کرده اید.
مطالعه در جای کاملاً ساکت، غلط است؛ زیرا اگر شما این گونه به محیط بسیار ساکت عادت کنید، شرطی می شوید و فقط در چنین مکان هایی می توانید مطالعه کنید و آن وقت در محیط های دیگر، با کوچک ترین سر و صدایی، تمرکز حواس شما به هم می ریزد و ایجاد تمرکز دوباره، برایتان بسیار مشکل است.
اخیرا ژاپنی ها تحقیقات جالبی را روی یک گروه هزار نفری انجام داده اند. در این تحقیق، کودکان ده ساله ای که از بهره هوشی، استعداد و توانایی ذهنی نسبتا یکسانی برخوردار بوده اند، هر کدام در محیط متفاوتی از دیگران قرار گرفتند. محیط مطالعه نفر اول، بسیار درهم ریخته و شلوغ بود. اتاق نفر دوم، آشفتگی نسبتا کمتری داشت و اتاق نفر سوم نسبت به نفر دوم، کمی منظم تر و با وسایل کمتری بود و به همین ترتیب تا نفر هزارم که اتاق بسیار منظم و مرتبی، با حداقل وسایل داشت؛ کتاب های یکسانی به همه دادند و به هر یک، فرصت مناسبی برای مطالعه در اتاق های مخصوص داده شد. بعد از پایان زمان تحقیق، نتیجه تحقیق این گونه بود:
میزان مطالعه، بازدهی، میزان به خاطر سپاری و تمرکز، با میزان نظم و ترتیب اتاق ها، نسبت مستقیم داشت؛ یعنی هر فردی که در اتاقی با اسباب و وسایل کمتر، مرتب تر و منظم تری قرار گرفته بود، بازدهی کمّی و کیفی بیشتری را در مطالعه خود نشان می داد. «شاکتی کوالن» در کتاب بازتاب های نور، می نویسد: «هر وضعیت درونی، انعکاسی بیرونی و محیطی دارد و هر وضعیت محیطی، بازتابی درونی»؛ یعنی وضعیت منظم پیرامون شما، به نظم فکری و درونی شما کمک می کند. بنابراین، قبل از مطالعه، دو سه دقیقه هم که شده، به مرتب کردن اتاق یا میز مطالعه خود بپردازید و این مسئله را جدی بگیرید.
به احتمال زیاد، این فن ساده و فریبنده، بسیار مؤثر است؛ یعنی هر وقت متوجه می شوید که فکرتان از موضوع منحرف شده، به خودتان بگویید حالا این جا باش و به آرامی توجه تان را به جایی که می خواهید، برگردانید؛ برای مثال، شما در کلاس درس هستید و توجه تان از سخنان استاد به تکالیفی که دارید یا به قرار ملاقاتتان معطوف می شود. در این هنگام، به خودتان چنین بگویید: «حالا این جا باش» و دوباره حواستان را متمرکز کنید و تمرکزتان را به سخنان استاد برگردانید و تا جایی که ممکن است، این حالت را حفظ کنید. اگر شما فردی طبیعی باشید، چه بسا این کار را صد بار در هفته انجام دهید؛ اما پس از مدتی، درخواهید یافت که هر روز نسبت به قبل، فاصله زمانی بین منحرف شدن افکارتان بیشتر می شود. بنابراین، صبور باشید و آن را حفظ کنید و ببینید که پیشرفت خواهید کرد.
وقتی در اتاقی نشسته اید، اگر شخصی در را محکم و با سر و صدا بست، رویتان را به سمت او برنگردانید؛ بلکه ذهنتان را به آن چیزی که مقابل شماست، متمرکز سازید. این کار را در موقعیت های متعدد، مانند موارد زیر تمرین کنید:
در کلاس های درس بگذارید افراد بیایند و بروند و سرفه کنند؛ بدون این که کوچک ترین نگاهی به آنها بکنید؛ گویی آن جا نیستید. بین خودتان و استاد، تونل برقرار کنید. وقتی با کسی در حال گفت وگو هستید، توجهتان را به او معطوف کنید؛ به صورتش بنگرید و به گفته هایش توجه کنید و بقیه دنیا را از ذهنتان بیرون کنید.
شما اگر حتی بهترین شیوه مطالعه را در پیش گرفته باشید، هیچ گاه عوامل حواس پرتی تان به صفر نمی رسد؛ زیرا ممکن است بعداز مدتی تمرین، حواس پرتی شما تا حد فوق العاده زیادی کم شده باشد؛ اما برخی از اوقات، افکار دیگری غیر از موضوع مطالعه، به سراغ ذهن شما می آید و حواستان را پرت می کند. بهترین و مؤثرترین راه برای مقابله با این حواس پرتی باقی مانده، نوشتن آنها بر روی یک برگ کوچک کاغذ و اختصاص دادن زمانی برای فکر کردن درباره این مسائل است. اگر شما در اوج مطالعه، ناگهان به خاطر می آورید که امشب حتما باید به دوست خود تلفن بزنید، از این لحظه به بعد، شما هر قدر هم که سعی کنید فکر خود را بر روی مطالعه متمرکز کنید، اندیشه تلفن کردن به دوستتان و این که «مبادا فراموش کنم»، ذهن شما را آشفته می کند و شما را آزار می دهد. در نتیجه، شما از همان لحظه، تمرکز حواس خود را از دست می دهید؛ اما اگر به محض آن که این اندیشه به ذهن شما راه یافت، آن را بر روی کاغذی بنویسید، دیگر خیالتان راحت می شود و می توانید به مطالعه متمرکز خود ادامه دهید. یادتان باشد که حواس پرتی را نیز مانند نکات مهم کتاب که فرا می گیرید و ثبت می کنید، باید جایی تخلیه کنید. اگر ننویسید و بگویید باشد برای بعد، توانایی ذهنی خود را کم کرده اید. هر چیزی را که در حین مطالعه به خاطرتان می آید و عامل مزاحم تلقی می شود، گوشه ای یادداشت کنید و بار ذهنی مربوط به آن را تخلیه کنید.
خیلی ها نمی دانند که ما به هنگام انجام تکالیف، به شکل خاموش، با خودمان صحبت می کنیم. صحبت با خود، می تواند فعالیت ها و رفتارهایی را در ما برانگیزد و ما را مورد تشویق قرار دهد و به سر و سامان دادن آن چه بعد انجام می دهیم، کمک کند. ما از طریق صحبت با خود، بر جریان پیشرفت خود نظارت می کنیم؛ اما اگر همین گفت وگوی با خویش، بیش از اندازه ارزش یابانه یا انتقادی صورت گیرد، بر تمرکز، اثر منفی می گذارد. آیا تا به حال تجربه نگارش یک مقاله را داشته اید که در همان سطر اول آن گیر کرده، ناکام شده باشید؟ در این کار، مقصر اصلی، یک ویراستار درونی بسیار سخت گیر بوده است. مقایسه توانایی خود با توانایی دیگران و انتظارات غلط در مورد مدت و کیفیت تمرکزی که باید داشته باشید، می تواند مسئول شکل گیری یک گفت وگوی منفی با خویش باشد. با کمی تمرین، شما می توانید هر قضیه مختل کننده درونی را اداره کنید.
پس از استراحت، به ویژه صبحگاهان، بهترین حالت تمرکز و ساعات خستگی و کسالت، نامناسب ترین اوقات برای تمرکزند؛ البته هنگام صبح، لازم است قدری ورزش کنید تا بدن، آمادگی لازم را به دست آورد.
بزرگسالان می توانند در بسیاری از موقعیت ها، تمایلشان به بازیگوشی را به کار گیرند. افراد بازیگوش مشاهده گران خوبی هستند، به راحتی می توانند چیزها را از زوایای جدید ببینند، و می تواند کارهای یکنواخت را به چیز جالبی تغییر دهند. بازیگوشی با شوخ طبعی یکسان نیست. افرد بازیگوش می توانند وقایع را برای خود بازتفسیر کنند بنابراین آن را به عنوان سرگرمی تجربه می کنند. این باعث می شود که سطح استرس شان کاهش یابد.
مترجم: حمید همتی
منبع:
https://www.sciencedaily.com
مترجم: حمید همتی
منبع:
https://www.sciencedaily.com
بیشتر مواقع هنگامی که ما به نوشتن مشغولیم، با انتظاراتی از برخی واژه ها یا بیشتر آنها به نوشتن می پردازیم. فرقی نمی کند که ما به نوشتن یک ایمیل مشغول باشیم یا یک پیشنهاد تجاری یا پستی برای وبلاگمان، هدف بسیار ویژه ای در ذهن خود داریم: اطلاع رسانی به یک همکار، متقاعد کردن یک مشتری یا سرگرم کردن خوانندگان مطالبمان!
ترجمه: فرشاد سجادی
منبع:
http://motto.time.com/