- ۱ نظر
- ۲۱ آبان ۹۵ ، ۱۷:۱۶
- ۲۳۳۶ نمایش
بعضی از والدین آخرین راه چاره را در تربیت فرزندان ، تنبیه بدنی می دانند؛ اما همواره به جای تنبیه و اعمال خشونت راه بهتری هم می توان پیدا کرد. چون تنبیه بدنی عوارض متعددی در رفتار و روحیه فرزند شما به جای خواهد گذاشت. حتی اگر بسیار به ندرت کودک خود را تنبیه می کنید، حتماً این مطلب را مطالعه کنید...
بسیاری از والدین عمداً دست به تنبیه بدنی نمی زنند. معمولاً هنگامی این رفتار از بزرگترها سر می زند که کنترل خود را از دست بدهند یا احساس ناامیدی کنند.
ممکن است بابا به خاطر این که سه بار از کودک خواسته تلویزیون را خاموش کند و او توجهی نکرده عصبانی شود و کتکش بزند. یا وقتی پسر کوچولوی چهار ساله به وسط خیابان می دود شاید مامان او را بزند تا حواسش بیشتر جمع باشد.
همه پدر و مادرها می دانند که گوش نکردن کودک به حرف آنها چقدر ناراحت کننده است؛ نگرانی و دلهره از به خطر افتادن سلامت بچه هم به همین صورت. مادری که گفتیم، از این که پسرش دوباره به وسط خیابان بدود و مثل این دفعه شانس نیاورد! خیلی نگران است.
اکثر والدین حداقل یک بار فرزندشان را تنبیه بدنی کرده اند یا احساس کرده اند او یک کتک مفصل لازم دارد. اما به راستی چرا این تعداد از پدر و مادرها از تنبیه بدنی استفاده می کنند؟ شاید بگویید: چون مؤثر است. ولی واقعیت این است که اگر تنبیه بدنی مؤثر باشد فقط و فقط در کوتاه مدت تأثیرگذار است.
مادر سمیرا کوچولو گهگاه او را تنبیه بدنی می کند، ولی آن سوی ماجرا اینست که ، مربی او در مهدکودک مرتب باید مراقبش باشد تا بچه های دیگر را آزار ندهد!
در سال 2002 یک تحقیق وسیع در مورد آثار و عوارض تنبیه به عمل آمد. خانم «الیزابت تامسون» از مرکز ملی کودکان فقیر در دانشگاه کلمبیا، اطلاعات گردآوری شده طی 62 سال را مورد بررسی قرار داد و دریافت که: هر قدر کودک بیشتر تنبیه شود احتمال بروز رفتار پرخاشگرانه در او بیشتر می شود. ضمناً چنین کودکی بیشتر رفتارهای نادرستی مثل دروغگویی، حقه بازی و آزار و اذیت دیگران را از خود نشان خواهد داد. کودکانی که با تنبیه بزرگ شده اند کمتر درست و نادرست را از هم تشخیص می دهند، و در غیاب والدین خود بیشتر از سایر بچه ها رفتارهای نادرست و بی ادبانه انجام می دهند.
یکی از مادران که معمولاً فرزندش را تنبیه بدنی می کند می گوید: «بچه من موقعی رفتارش درست است که او را تنبیه می کنم. اما راستش، نمی دانم رفتار درست او به خاطر ترس است یا این که واقعاً خوب و بد را از هم تشخیص داده است.»
پس چه باید کرد؟ آیا جایگزین مناسبی به جای تنبیه بدنی وجود دارد؟ رفتارهایی که در ذیل آورده شده با این اعتقاد فهرست شده که یک کودک سزاوار احترام است، حتی وقتی رفتارش آنگونه که باید نیست.
سعی کنید در رفتارتان ملایم و مهربان باشید. وقتی تن (TONE) صدایتان عادی و طبیعی باشد کودک بهتر حرفتان را می شنود.
کمی تأمل کنید. یک مکث کوتاه در عکس العمل و اندکی صبر هنگام هیجان، می تواند گره گشا باشد. چه اشکالی دارد که بگوییم: «الآن برای مواجهه و حل این مسئله خیلی ناراحت هستم و موقعیت مناسب نیست. بعداً در موردش صحبت می کنیم.»
به او بیاموزید. به جای مجازات او به خاطر کار نادرستش، کار درست را به او یاد بدهید. مثلاً بگویید: «وقتی اسباب بازی هایت را در اتاق پذیرایی رها می کنی من این کارت را نمی پسندم. دوست دارم دفعه بعد آنها را در کمد بگذاری.»
مثبت باشید. به جای آنکه بگویید :«چند مرتبه باید به تو بگویم که دندانهایت را مسواک بزنی؟!» می توانید بگویید : «دندان های قشنگت را مسواک بزن که همین طور قشنگ بماند. بعد منو خبر کن که بعد از تو مسواک بزنم.»
«توضیح» به جای «تهدید». می توانید با یک توضیح مختصر، علت زشتی رفتار او را روشن کنید تا در ذهنش دلیلی برای تغییر رفتار داشته باشد.
از عصبانیت دوری کنید. به جای تمرکز روی اشتباه یا رفتار نادرست کودک، که شما را برای هیجان و عکس العمل احساسی آماده می کند، از هر یک از موارد خطای فرزندتان به عنوان موقعیت خوبی جهت راهنمایی او و فراگیری استفاده کنید.
انگیزه بدهید. به او با جملات خاصی انگیزه بدهید و صحبت های تشویق کننده داشته باشید.
انعطاف پذیر باشید. وقتی کودک می پرسد: «می تونم این برنامه تلویزیون رو تا آخر ببینم، بعد بریم بیرون؟» منطقی باشید. اگر فرصت دارید، به درخواستش جواب مثبت بدهید. بدین ترتیب کودک رفته رفته با هنر گفتگو و مذاکره آشنا می شود.
از لجبازی و زورآزمایی بپرهیزید. هیچ کاری مخربتر و بی فایده تر از زور آزمایی با فرزند نیست. او را به همکاری کردن تشویق کنید. مثلاً می توان گفت : «من مشکلی دارم. من دوست دارم تو پیراهن تمیزی بپوشی ولی می بینم که تو بازهم همون قبلی رو می پوشی. به نظرت چطور می شه این مسئله رو رفع کرد؟». وقتی مشکل را با کودک در میان بگذارید احتمالاً بیشتر علاقه مند می شود که در حل آن کمک کند و با شما همکاری کند.
زیرک باشید. اگر عملکرد فعلی شما اثر ندارد با زیرکی راه دیگری پیدا کنید. تغییر خط مشی شما آسان تر است تا این که همیشه بخواهید اول او تغییر کند. از خودتان بپرسید: «چه کار دیگری می توانم بکنم تا او را به عکس العمل بهتری ترغیب کند؟»
نکته: در رابطه با مجازات کودک این سه قاعده را به یاد داشته باشید:
- هنگام عصبانیت از مجازات بپرهیزید.
- برای تلافی کردن یا انتقام گرفتن، مجازات نکنید.
- همیشه مجازات شدیدتر، مجازات بهتر نیست
دلایل زیادی برای نگرانی والدین در مورد فعالیت کودکانشان در دنیای آنلاین وجود دارد زیرا ممکن است خطرات زیادی آنها را در این محیطها تهدید کند.
به گزارش ایسنا به نقل از ورال، قوانین اینترنتی از پیوستن کودکان کمتر از 13 سال به بیشتر شبکههای اجتماعی جلوگیری میکند اما باز هم هر روز بیش از 20 هزار کودک تلاش میکنند بدون کمک والدینشان یا حتی با همکاری آنها به سایتهایی مانند فیسبوک وارد شوند.
فناوری یک بخش مفید، جداناپذیر و اغلب جالب از دنیای امروز است که بسیار ضروری است. تنها در آمریکا، بخش زیادی از مردم در سایت فیسبوک عضو بوده، 90 میلیون نفر از اینستاگرام و 17 درصد آمریکاییها از توئیتر استفاده میکنند که نشانگر علاقه جمعی به رسانههای اجتماعی است. از این رو نمیتوان کودکان را از این جمع جدا کرد زیرا آنها نیز تمایل دارند با دوستان خود ارتباط برقرار کرده و بخشی از جامعه جذاب آنلاین باشند.
اما برای این منظور کودکان خود را همانطور که برای دنیای واقعی آماده میکنید، برای جهان سایبری آموزش دهید. در ابتدا این کار را با کنترل و محدودیت زیاد آغار کرده و پس از اینکه کودکان مهارتهای فناوری خاص را یاد گرفتند، به آرامی به آنها آزادیهایی را بدهید تا بتوانند انتخابهای خود را داشته باشند.
در ابتدا به کودکان سایتها و اپلیکیشنهایی را یاد بدهید که مهارتهای ارزشمندی را آموزش میدهند. پدرها و مادرها میتوانند تا چند سال به کودکان خود در مورد قوانین و مقررات، ایمنی و خویشتنداری در رسانههای اجتماعی آموزش دهند و پس از آن، آنها را آزاد بگذارند. در این حالت، کودکان در سن 13 سالگی همه مهارتهای لازم برای ورود به شبکههای اجتماعی را یاد گرفتهاند.
در ابتدا بهتر است کودکان با جایگزینهای ایمنتری نسبت به سایتهایی مانند فیسبوک یا اینستاگرام و توئیتر آشنا شوند و برای مثال بازیهای آنلاین انجام دهند. در این بازیها، بازیکنان میتوانند با یکدیگر در مورد روال بازی گفتگو کنند.
استفاده از این اپلیکیشنها ایده خوبی برای ورود ایمنتر کودکان به دنیا مجازی است اما باز هم به همکاری والدین نیاز است. آنها باید در این بازیها به عنوان یک بازیکن دیگر حضور داشته و شرایط کودکشان را زیر نظر داشته باشند.
رسانههای اجتماعی در نهایت کودکان را به خود جذب خواهند کرد اما با آموزش درست و هدایت والدین، این ورود بسیار ایمنتر خواهد بود.
دانشگاههای آمریکا برای اولین بار در رتبه بندی US News، 5 رتبه اول را به خود اختصاص دادند.
به گزارش ایسنا به نقل از US News & World Report Rankings، در این ارزیابی از 1000 دانشگاهی که از 65 کشور مورد بررسی قرار گرفتهاند، 210 دانشگاه از ایالات متحده حضور دارند.
دانشگاه هاروارد در رتبه اول قرار دارد و پس از آن، موسسه فناوری ماساچوست (ام آی تی)، دانشگاه استنفورد، دانشگاه برکلی کالیفرنیا و موسسه فناوری کالیفرنیا قرار دارند.
US News & World Report Rankings بزرگترین مرکز ارزیابیهای جامع دانشگاهی در سطح جهان است.
رابرت مورس رییس بخش استراتژی دادههای US News گفت: دانشگاههای آمریکا در رده بندیهای جهانی بسیار خوب عمل کردهاند زیرا تاکید بسیاری بر تحقیقات آکادمیک دارند و این عامل یکی از فاکتورهای کلیدی برای مقایسه دانشگاههای جهان است.
در بین 1000 دانشگاه برتر، پس از آمریکا با 210 مرکز، به ترتیب چین با 87 دانشگاه و مرکز آموزشی، انگلیس با 68، آلمان با 55 و فرانسه با 49 دانشگاه، بیشترین مراکز را به خود اختصاص داده اند.
مورس افزود: به رغم اینکه آمار آمریکا در سال گذشته 24 درصد بوده است ، این کشور هنوز هم با اختلاف زیاد، به عنوان بهترین کشور از نظر اجرایی با داشتن 21 درصد از 1000 مرکز برتر شناخته شده است.
نکته قابل توجه دیگر در این رده بندی، رشد چین تا 8.7 درصد است. این میزان در سال گذشته 7.6 درصد بوده است.
در این رده بندی جدید، دانشگاهها براساس موضوع، منطقه و کشور دسته بندی شده اند. US News رده بندی داخلی شش کشور را به رده بندی جدید خود اضافه کرده که شامل کشورهای بزرگی چون روسیه و کشورهای کوچکی مثل لهستان و مصر میشود. در حال حاضر تعداد این کشورها به 38 کشور و تعداد موضوعات به 22 موضوع رسیده است.
دسته بندی موضوعی
مورس اضافه کرد: در رده بندی موضوعی هم آمریکا در تمام موضوعات و در برخی موارد با اختلاف بسیار زیادی رتبه اول را دارد. چین در زمینههای مهندسی و علوم کامپیوتر توانسته بسیار خوب عمل کند. ژاپن در زمینه پزشکی بسیار قوی است و در این زمینه در رتبه دوم قرار دارد.
در این گزارش، کشورهای برتر در چهار زمینه ای که بیشترین اهمیت را دارند به صورت زیر رده بندی شده اند.
پزشکی: آمریکا- ژاپن- آلمان – انگلیس – ایتالیا
علوم کامپیوتر: آمریکا- چین- انگلیس- کانادا- آلمان
اقتصاد و کسبوکار: آمریکا- انگلیس- کانادا- استرالیا- هلند
مهندسی: آمریکا- چین- انگلیس- کانادا- ایتالیا
در هر کدام از موضوعات از روشهای بررسی مخصوص به آن زمینه استفاده شده و میزان تحقیقات دانشگاهی و اعتبار دانشگاهها سنجیده شده است.
براساس منطقه
در قاره آفریقا، چهار دانشگاه از پنج دانشگاه برتر در کشور افریقای جنوبی قرار دارند. به ترتیب دانشگاههای کیپ تاون، ویتواترسراند، کوازولو- ناتال و استلنباش چهار دانشگاه برتر هستند و رتبه پنجم در اختیار دانشگاه قاهره مصر است.
در قاره آسیا، رتبه اول در اختیار دانشگاه توکیو قرار دارد و پس از آن دانشگاه ملی سنگاپور، دانشگاه پکینگ چین، دانشگاه سینگهوا چین و دانشگاه صنعتی نانیانگ سنگاپور قرار دارند.
در قاره اقیانوسیه تمام دانشگاههای برتر در استرالیا قرار دارند. به ترتیب دانشگاههای ملبورن، سیدنی، کوئینزلند، موناش و دانشگاه ملی استرالیا رتبههای اول تا پنجم را به خود اختصاص دادهاند.
در قاره اروپا، انگلیس چهار دانشگاه از پنج دانشگاه برتر را در اختیار دارد. دانشگاه آکسفورد در جایگاه اول قرار دارد و دانشگاههای کمبریج، امپریال کالج لندن و دانشگاه لندن در رتبه های بعدی هستند. پنجمین دانشگاه برتر در قاره اروپا موسسه صنعتی فدرال زوریخ سوئیس است. نکته جالب این است که پنج دانشگاه برتر اروپا در کشورهایی هستند که یا عضو اتحادیه اروپا نیستند یا در حال ترک این اتحادیه اند.
در قاره آمریکای جنوبی برزیل سه دانشگاه از پنج دانشگاه برتر را در خود جای داده است. دانشگاه سائوپائلو در رتبه اول قرار دارد و پس از آن، دانشگاه فدرال ریودوژانیرو، دانشگاه بوینس آیرس آرژانتین، دانشگاه برزیلی استادوال کمپیناس و دانشگاه جامع کاتولیک شیلی هستند.
مغز ما مانند یک پردازشگر کامپیوتر کار می کند و حاوی مقدار محدودی از قدرت پردازش یا منابع فکری است که می تواند در زمانی معین از آن استفاده کند. هر کاری که جنبۀ رقابتی دارد یا حالات عاطفی که بیش از حد قدرت عقلانی ما را مشغول سازد، باعث کاهش توانایی های تمرکز، حل مشکل، خلاقیت و یا استفاده از توانایی های شناختی ما می شود. در نتیجه؛ عملکرد آی کیو(ضریب هوشی) ما به طور موقت کاهش می یابد.
ترجمه: فرشاد سجادی
منبع:
https://www.psychologytoday.com
تیتراژ
مقدمه
ستایش
تماشاخانه
رقص باد، خنده گل
فضل خدا
راز گل سرخ
درخت گردکان
رازی و ساخت بیمارستان
خرد رهنمای و خرد دلگشای
بازرگان و پسران
چنار و کدو بن
گلدان خالی
زیرکی
سرود ملی
ای ایران
دفاع از میهن
آوازی برای وطن
وطندوستی
نامآوران دیروز، امروز، فردا
سرای امید
نام نیکو
نقش خردمندان
فردوسی
بوعلی و بانگ گاو
روزی که باران میبارد
بال در بال پرستو
شجاعت
کاجستان
زیر آسمان بزرگ
حکمت
وقتی بوعلی کوچک بود
چشمه و سنگ
کار و تلاش
همه چیز را همگان دانند
جوان و راهزن
نیایش
بخش مهمی از فرزندپروری شامل اجتناب از رفتارهایی است که باهث تخریب فرزند می شود. یکی از واضحات روان شناسی این است که «بد، قویتر از خوب است» به این معنی که اتفاقات بد، تاثیر مهم تری بر انسان می گذارد تا اتفاق های خوب. اگر رفتار نادرستی با فرزندتان داشته اید، برایش توضیح دهید و عذرخواهی کنید.
5 چیزی که پدرمادرهای خوب، نمی گویند عبارتست از:
مترجم: حمید همتی
منبع:
https://www.psychologytoday
حمایت از ایده های اولیه و اصلی کودک، منجر به رشد مهارت های حل مسائل،عملکرد و تبادل نظر عمیق میان پدر و مادر و کودک و شادی وی می شود.
ترجمه: فرشاد سجادی
منبع:
http://www.creativitypost.com
برخی از دلایلی که باعث می شود عقاید نادرست را بپذیریم به قرار زیر است:
نتیجه گیری سریع
وقتی که بر اساس مدارک غیر معتبر یا ضعیف، نتیجه گیری می کنیم، این حالت رخ می دهد. مثلاً با شنیدن یک خبر در مورد شخصی، می گوییم که آن فرد خوب / بدی است
مقادیری بسیار بزرگتر یا کوچکتر آنچه که حس شود
در خبر آمده که 800 دستگاه اتوبوس در 5 سال اخیر توسط تماشاگران فوتبال، تخریب شده است. این خبر منجر به نارحت شدن خیلی ها می شود و بر فوتبال و تماشاگرانش ممکن است نفرین بفرستند. اما در خبر دیگری آمده که بانک ها مبلغی معادل پنجاه هزار میلیارد تومن طلب دارند. میزان واکنش به این خبر شاید خیلی زیاد نباشد. علت آن است که این مبلغ بسیار بیشتر از آن چیزی است که در زندگی روزمره حس می شود. همچنین احتمال برخی از وقایع کم است مانند کشته شدن در اثر سانحه رانندگی در یک سفر ، 2هزارم درصد است. یعنی احتمالی خیلی کمتر از آنچه که در زندگی روزه مره حس می کنیم. این باعث می شود که برای این سانحه، تدبیری نداشته باشیم
تعلق عاطفی به یک جنبه از موضوع
داشتن تعلق عاطفی به یک جنبه از موضوع ، باعث می شود مدارکی که در دیگر جنبه است را رد کنیم و مدارک نامعتبری که منطبق با جنبه ای که مورد علاقه ماست را بپذیریم
آرزو اندیشی
مردم به موضوعات خلاف واقعی که دوست دارند رخ دهد، عقیده پیدا می کنند
فرضیات فرهنگی
ریشه اعتقاد بسیاری از افراد این است که بسیاری از مردم آن جامعه، بدان موضوعی اعتقاد دارند
اطلاعات گمراه کننده دیگران
به علت وابستگی به دیگران (مانند والدین، معلم و ...) گاهی آنچه آنها می گویند را بیشتر از دانش خود قبول می کنیم
یادگیری به چیزی فراتر از کسب دانش های ناشناخته نیاز دارد و اینکه باید ماندگار بوده و با دانش قبلی ما پیوند بخورد. اگر ما بخواهیم یادگیریمان زودگذر نباشد باید بتوانیم اطلاعات جدید را به صورت پایدار در حافظۀ بلند مدت خود ذخیره کنیم.
ترجمه: فرشاد سجادی
منبع:
http://well.blogs.nytimes.com
هرچقدر والدین در برابر دروغ گویی فرزندشان سخت گیرتر باشند، فرزندشان بهتر دروغ خواهد گفت. این نتیجه پژوهش روان شناس، فلیپ پری است. وقتی که والدین در خانه، محیط سخت گیرانه و بی مدارایی را نسبت به دروغ ایجاد می کنند، فرزندان مجالی نمی یابند که حقیقت را بگویند. وقتی که فرزندی برای رهایی از شرایط دشواری دروغ می گوید، این والدین هستند که مسئولند و باید خود را سرزنش کنند. ویکتوریا تالوار، روانشناس کانادایی طی پژوهشی دریافت که هرچقدر مدارس نسبت به دروغ، سخت گیرتر باشند، دانش آموزان زودتر یاد می گیرند که دروغ بگویند و در این مدارس، دانش آموزان واقعا به خوبی دروغ می گویند. در واقع این مدارس، یک ماشین تولید کننده دروغ گوهای کوچولوی ماهر و موثر هستند.
مترجم: حمید همتی
منبع:
http://bigthink.com
بیشتر دانشجویان که تعامل و همکاری دارند تشویق میشوند، محدود کردن توانایی دانشجویان و دانشآموزان به حداقل رسیده است و تمرکز بر روی بهرهمندی بیشتر از نمرات تأکید شده است.
برای یک معلم لازم است که بتواند یاد بدهد و جذاب آموزش دهد؛ و این مسئولیت را بیشتر میکند تا یک برنامه درسی برنامهریزی کنند که واقعاً به کار آید. در اینجا سه روش از بهترین روش های تدریس که مؤثر است ارائه میشود:
معلمان زمانی که از روش یادگیری فاصلهدار استفاده کردند نتایج شگفتآوری را گزارش دادهاند.
یادگیری فاصلهدار روش یادگیری است که در آن محتوای آموزش فشردهشده در سه زمان تکرار میشود که با دوتا استراحت کوتاه دهدقیقهای همراه است. دانشآموزان در این استراحتهای کوتاه به فعالیتهایی همچون فعالیتهای جسمی میپردازند. (قبلا در مقاله ی استراحتک در تدریس با نمایش یک فیلم ، به صورت مفصل به این موضوع پرداختیم)
من فکر میکنم که از این روش نیز میتوان در دروس استفاده کرد.
یادگیری فاصلهدار دانشآموزان را تشویق میکند تا بین فعالیتهایشان بتوانند بهسرعت تغییر وضعیت بدهند. و از کاری به کار دیگر مشغول شوند.
برای مثال ده دقیقه آموزش درس سیستم عصبی همراه با پاورپوینت و سپس ۱۵ دقیقه بسکتبال بازی کنند. این روش میتواند نمرهی دانشآموزان را بهبود ببخشد.
نتایج دروغ نیستند و سازندگان این روش در دبیرستان مانکسیتن در تاین گزارش دادهاند که این روش کار میکند. آنها ادعا میکنند این روش بسیار مؤثرتر از روشهای مرسوم و سنتی ۴ ساعته است.
کلیدی در سلولهای مغز وجود دارد. این کلیدها کمک میکنند تا راههای برقراری ارتباط شکل بگیرد تا یک دانش یا علمی یادآوری شود.
بعلاوه این روش کمک میکند تا افراد زمان بیشتری را برای استراحت داشته باشند.
اگر آنها بخشهای فشردهی برنامهی درسی را به قسمتهای کوچکتری تقسیم کنند پس دیگر لازم نیست نگران باشند. (در فیلم کاهش استرس امتحان نیز به این موضوع کوچک کردن قسمت های آموزش و امتحان اشاره کردیم)
همیشه درسهای معمول برای تمام افراد مؤثر نیستند. هر دانشآموز با دانشآموز دیگر فرق میکند و هرکدام مشکل خود رادارند.
معنی و مفهوم چهارشنبه جذاب این است که میشود یک جلسهی عمیق و مفهومی در مورد ریاضیات یا موضوعات دیگر در طول کل یک روز بهراحتی داشت.
در دروس چهارشنبههای جذاب، معلم تلاش میکند و هر دانشآموز را کمک میکند تا دروسی که برایشان بهشخصه بسیار مشکل است را بخوانند و یاد بگیرند.
این باعث میشود تا کار دانشآموزان بسیار آسان شده و درزمانی که در مدرسه هستند بتوانند بهراحتی روی موضوعی تمرکز کنند و مشکلشان را برطرف کنند.
این به این معنی است که دانشآموز زمانی که در خانه روی موضوعی کار میکند و با آن موضوع مبارزه میکند شکست نخورده و موفق شود.
معلمان نیز این را متوجه شدهاند این کار خیلی ساده است و علاوه بر اینکه میتواند برنامهی درسی آنها را حفظ کند بلکه میتواند بهراحتی باکمی تدریس خصوصی دروس را مرور کنند.
دانشآموزان در دروس چهارشنبههای جذاب بیشتر از زمانهای دیگر با دروس درگیر میشوند و آنها را در یک شرایط مطالعه متمرکز قرار میدهد که به آنها کمک میکند تا مسائل دشوار را درک کنند.
معلمان نیز قادر خواهند بود تا به دانشآموزان کمک کنند و بهراحتی یک هفتهی سریع و پیشرفت زیادی داشته باشند.
داشتن دروس ریاضی و یا زبان انگلیسی در طول تمامروزهای هفته میتواند به دانشآموزان کمک کند تا از میان مسائل در یکزمان کوتاه عبور کنند و بر آنها پیروز شوند.
این برای دانشآموزان و معلمان به یک اندازه خبر خوشایندی است چراکه اگر هم درسی یک ساعت طول بکشد بهتر است چون در واقعیت بیشتر اوقات ۲۵ درصد بیشتر از زمان تعیینشده برای یک درس، زمان از دست میرود.
در اینجا مسائلی برای آمادهسازی کلاس و… وجود دارد و دانشآموزان بیشتر اوقات در انجام وظایفشان سریع نیستند.
معلم باید انتخاب کند که چه روشی برای دانشآموزانش مناسب است، چهارشنبههای جذاب یا یادگیری فاصلهدار
در یک روش تدریس که آن را تعامل مینامند، دانشآموزان میخواهند با دنیای واقعی همکاری داشته باشند و هر آنچه را که در حوزههای مختلف زندگیشان اتفاق افتاده است را تجزیهوتحلیل کنند (نهتنها نوعی کارآموزی است بلکه مقرونبهصرفه نیز هست و در شغل و حوزههای مختلف جامعه و… نیز مفید است.) مطالعات کسبوکارها در دانشگاه لیسوز واقع در دادلی جدیداً روی تعامل و همکاری و کارگروهیتمرکز کرده است.
دانشآموزان به بازدید کسبوکارهای محلی میروند تا ببینند که چگونه دانشی را که یاد میگیرند در دنیای واقعی بکار میرود.
چند روزی برای این تمرین کنار گذاشتهشده و تمام دانشآموزان لباسهای موردنیاز مشاغل را میپوشند. این ایده برای این است که دانشآموزان را درگیر کند و بتوانند دانششان را به دنیای واقعی متصل کنند. (شبیه کاری که در فنلاند انجام می شود فنلاندی ها یک سال تحصیلی به نام سال گذار دارند)
اگر معلمان بتوانند بهخوبی نشان دهند که چگونه آموزشهایشان آنها را به دنیای واقعی متصل میکند، سپس سلولهای مغزیشان با آنها ارتباط برقرار میکند و یک اتصالی ایجاد میشود.
این نتایج برای همه قابلدیدن و ملموس است چون قبل از این روشهای جدیدی که معرفی شد فقط ۴۰ درصد دانشآموزان در طول ۱۰ و ۱۱ سال میتوانستند نمرات بین a تا c را بگیرند(بالای ۷۰ درصد)
بنیاد رسمی گزارش داده است که بر اساس روشهای جدید تدریس این درصد به ۹۱ درصد ارتقاءیافته است؛ یعنی در سال دهم یا در سال ۱۱ ام، ۹۱ درصد دانشآموزان توانستهاند نمرات بین a تا c را بگیرند.
هدف روش های تدریس جدید بهبود کیفیت آموزشوپرورش و همچنین شرکت دانشآموزان در فرآیند آموزشی است. نوآوری به معنای پیشرفت و توسعه است.
اگر می خواهیم کلاسمان مثل عکس زیر نباشد باید از روش های تدریس بهتری استفاده کنیم
روش های تدریس روش های تدریس
منبع : محمد حافظی نژاد http://raveshtadris.com/
متاسفانه دیر رسیدن به کلاس برای مدرس ها خیلی طبیعی شده است. جالب اینجاست که عموم دانشجویان و مخاطبین هم به این وضعیت عادت کرده اند. و از همه بدتر این که دیر رسیدن به کلاس یا همایش یا جلسه در فرهنگ ما یعنی مهم بودن. چون معمولا در یک جلسه؛ آدم مهم تر، دیرتر می رسد.
ما قرار نیست مثل بیشتر مدرسان و سخنرانان باشیم. ما معلم هستیم و نظم و دقت ما باید الگو باشد. خیلی راحت تر بگویم ما حق نداریم دیرتر از ساعت مقرر در محل تدریس حاضر شویم.
اما ما در جهانی پر از حوادث غیر قابل پیش بینی زندگی می کنیم. پس ممکن است گاهی به صورت ناخواسته دیرتر به محل برسیم.
من پیشنهاد می کنم سه کار را انجام بدهید و سه کار را انجام ندهید.
سه کاری که در هنگام دیر رسیدن به کلاس بهتر است انجام دهیم:
سه کاری که در هنگام دیر رسیدن به کلاس بهتر است انجام ندهیم:
۱- دروغ گفتن در رابطه با علت تاخیر: اگر در زمینه ی علت تاخیر دروغ بگویید مجبورید برای واقعی جلوه دادن دروغتان دروغی دیگر بگویید و بازهم دروغی دیگر و معمولا یک روزی مشخص می شود که شما دروغ گفته اید؛ وهیچ کس از یک مدرس دروغگو خوشش نمی آید.ضرر دیگر دروغ گویی این است که آدم های دروغ گو معمولا اسیر قانون مورفی می شوند!
یک مثال از قانون مورفی:
شما تاخیر داشته اید و به دروغ می گویید چون ماشینم پنچر شد دیر رسیدم. احتمالا جلسه ی بعد ماشین شما واقعا پنچر می شود و دیگر نمی توانید یک بهانه را دوبار تکرار کنید.
۲.داستان تاخیر را خیلی طولانی و با جزئیات تعریف نکنیم: چون دیر رسیدیم؛ وقت کمی داریم. پس نیاز نیست این وقت کم و با ارزش را با تعریف کردن داستان دیر رسیدن خودمان از بین ببریم. یک اشاره ی کوتاه همراه با عذرخواهی کافی است.
۳- دست پیش نگیرید که پس می افتید!
برخی مدرسان وقتی دیر می رسند خودشان را عصبانی و طلبکار نشان می دهند تا کسی جرات انتقاد نداشته باشد. این روش در طولانی مدت جواب کاملا عکس می دهد. معمولا در کلاس آدم های مغرور تا مدتی کسی انتقاد نمی کند ولی به یک باره دعوا و تشنج ایجاد می شود.
دو حالت وجود دارد
اگر نمی توانید بعدا جبران کنید:
اگر می توانید بعدا جبران کنید:
کار خیلی ساده است. تدریس را در طول جلسات آینده پخش کنید. یعنی اگر قرار بوده ۱۰ موضوع رو در ده جلسه بگویید حالا باید ۱۰ موضوع رو در ۹ جلسه بگویید یعنی ریتم تدریس شما در هر جلسه کمی تندتر می شود. این تغییر سرعت بسیار نامحسوس است و آسیبی زیادی به تدریس شما نمی زند.
این موضوع به موارد زیر بستگی دارد:
اجباری به کلاس شما آمده اند یا با میل و اشتیاق
گاهی افراد فقط برای گرفتن مدرک در کلاس شما حاضرند. نگه داشتن این افراد در کلاس بیش از زمان مقرر کار درستی نیست و مطمئنا اعتراض می کنند. این افراد همان کسانی هستند که اگر شما غیبت کنید بسیار خوشحال هستند. معمولا بیشتر کلاس های دانشگاه ها و مدارس به این صورت است.
اما اگر با میل و انگیزه و حتی با پرداخت هزینه و تحمل رنج سفر به کلاس شما بیایند ماجرا متفاوت خواهد بود. این افراد انگیزه ی یادگیری زیادی دارند و مایل هستند از تمام وقت کلاس استفاده کنند. مثلا وقت قانونی کلاس ساعت ۹ تا ۱۱ بوده ولی شما با تاخیر ساعت ۹:۳۰ رسیده اید؛ پس مخاطبین شما دوست دارند شما نیم ساعتی که دیر آمده اید را جبران کنید و تا ساعت ۱۱:۳۰ در کلاس باشید و آموزش دهید.
اگر کلاس شما قرار است ساعت یک ظهر تمام شود نباید آن را طولانی کنید چون افراد گرسته هستند و دوست دارند زودتر به ناهار برسند.
گاهی اوقات قرار است کلاسی بعد از کلاس ما برگزار شود. ما حق نداریم وقت استراحت مخاطبین و زمان تدریس استاد کلاس بعد را بگیریم!
(پیشنهاد می کنم مقاله ی مدیریت زمان در تدریس را نیز مطالعه کنید)
نکته ی طلایی شماره یک:
اگر حس می کنید دیر می رسید با مدیر مجموعه تماس بگیرید و علت را بگویید و از ایشان خواهش کنید که به کلاس بروند و علت تاخیر شما را به مخاطبان توضیح دهد.
نکته ی طلایی شماره دو:
یک سری از بهانه ها را مخاطبین ما قبول نمی کنند. مثل ترافیک و دور بودن محل تدریس از محل سکونت. چون این موارد قابل پیش بینی هستند و مخاطب انتظار دارد که ما از قبل برنامه ریزی لازم را برای این موارد انجام داده باشیم
نکته ی طلایی شماره سه:
استفاده از اینترنت و دوره های مجازی. به این صورت که به مخاطبین خودتان بگویید مطالبی که امروز نتوانستم به شما بگویم را فیلم برداری می کنم و به ایمیلتان ارسال می کنم یا در کانال تلگرام یا هر فضای دیگری در اختیار شما قرار میدهم. برای آشنایی بیشتر با این روش پیشنهاد می کنم مقاله ی کلاس معکوس و مقاله ی تدریس برای دانش آموزان غایب را مطالعه کنید
نکته ی طلایی شماره چهار:
راه حلی از پیش تعیین شده داشته باشیم. مثلا به مخاطبین خودمان بگوییم که هر زمان در کلاس وقت اضافی بود تمرینات را حل بکنند یا درس را مرور کنند. اگر تدریس شما جذاب باشد این اتفاق می افتد.
من فقط یک بار دیر رسیدم ؛ آن هم با یک ساعت تاخیر! علت تاخیر این بود: یک بزرگواری می خواست لطف کند و من را به محل کلاس برساند ولی در بین راه تصادف کردیم. تصادف جدی نبود ولی چون راننده خیلی ترسیده بود؛ نمی توانستم تنهایش بگذارم بعد از این حادثه با محل برگزاری کلاس تماس گرفتم و گفتم که علت دیر آمدن من را به عزیزانی که در کلاس منتظر هستند بگویند. زمانی که وارد کلاس شدم عذر خواهی کردم و تدریسم را با ریتم تند شروع کردم. چون نمی توانستم بعدا با این گروه کلاس داشته باشم مجبور شدم مثال های کم تری بزنم. در نهایت کلاس را راس ساعت مقرر تمام کردم. در پایان کلاس دوباره به خاطر تاخیری که در ابتدا داشتم عذرخواهی کردم ولی عزیزان گفتند که اینقدر کلاس خوبی بود که فراموش کردیم شما دیر آمدید! جالب تر اینکه این کلاس ضمن خدمت معلمان بود و بیشتر آن ها به اجبار آمده بودند!
اگر مهربان و مقتدر باشید و اعتماد مخاطبین را جلب کرده باشید، یک بار دیر رسیدن به کلاس را به راحتی می بخشند .
منبع : محمد حافظی نژاد http://raveshtadris.com/
مثال هایی از روش نادرستِ نه گفتن به کودک:
مامان میشه مداد رنگی های جدیدمو بردارم
مامان: نه
بابا میشه از لباس های شما برای بازیم استفاده کنم
بابا: نه
آقا میشه یک این آشغالو رو بریزیم سطل آشغال
معلم: نه
خب چرا نه؟
بعد از هر نه ای که شما می گویید کودک یا نوجوان با خودش می گوید: ((چرا نه؟ ))
شاید نوجوان این جمله ی ((چرا نه؟ )) را به زبان نیاورد ولی به احتمال زیاد در دلش می گوید.
حال ما به عنوان پدر؛مادر یا معلم باید چه کار کنیم؟
آیا هرچه فرزند یا دانش آموز ما خواست به او بدهیم؟
موارد زیر بعضی از بهانه برای نه گفتن به کودک و نوجوان است:
تمام موارد بالا بهانه های خوبی هستند برای نه گفتن ،البته برای نه گفتن های به جا و درست که ماهم آن را تایید می کنیم.اما زیادی نه گفتن به کودک اثر کاملا معکوس دارد.
برای اینکه حرف شما ارزشمند باشد تصور کنید که کوپن های بسیار محدودی برای نه گفتن دارید. مثلا روزی یکی، پس برای استفاده از این کوپن باید نهایت دقت را داشته باشید. چون شما فقط یک بار در روز می توانید نه بگویید.
در هنگام نه گفتن به کودک مراحل زیر را طی کنید تا مطمئن شوید از کوپن (( نه ))به خوبی استفاده کرده اید.
به شما قول می دهم اگر ((نه)) های خودتان را نگه دارید برای روز مبادا زندگی شما خانوادگی و کاری شما متحول خواهد شد.
فقط زمانی بگویید نه که واقعا راهی برای انجام درخواست کودک یا نوجوان ندارید.
منبع : محمد حافظی نژاد http://raveshtadris.com/
همه میدانیم که حجم محتوا با سرعت تدریس رابطهی مستقیم دارد
یعنی هر چه محتوا بیشتر باشد بهاجبار باید سریعتر تدریس کنیم.
پس انتخاب محتوای بهاندازه همیشه مسئلهی مهمی است (در مقالهی ” شش اشتباه که مدرسان با معلومات بالا انجام می دهند ” نیز به موضع حجم محتوا پرداختهایم)
مطالب جدید را باید با سرعت کمتری تدریس کنیم و مطالب تکراری را باسرعت بیشتر.
گاهی سطح مخاطب شما ازنظر علمی بالاست و تمام آنچه شما میگویید را میداند و شما فقط باید مرور کنید. پس سرعت تدریس بیشتر میشود.
اگر مخاطبان شما بسیار باانگیزه باشند، اینکه کلاس شما صبح باشد یا عصر، اول هفته باشد یا آخر هفته تأثیری روی سرعت تدریس شما ندارد؛ اما گاهی مخاطبان شما اجباری هستند و انگیزهای هم ندارند تصور کنید برای اینچنین افرادی در بعدازظهر چهارشنبه یا پنجشنبه (روز قبل از تعطیلی) در ساعت آخر، قرار است تدریس کنید!
سه پیشنهاد دارم:
اول: هیچگاه نباید برای افراد بیانگیزه تدریس کنید. پیشنهاد میکنم مقالات زیر را مطالعه کنید شاید شرایط بهتر شود
دوم: تا میتوانید از تدریس در این ساعتها فرار کنید
سوم: اگر واقعاً مجبور بودید برای آدمهای بیانگیزه در ساعتی که خیلی خسته هستند تدریس کنید، حتماً با آنها همدردی کنید و از آنها نظر بخواهید.
گاهی برای کنترل افراد باید مطالب جدید را با سرعت کم و بااقتدار تدریس کرد؛ و گاهی هم مطالب تکراری را با سرعت مرور کرد تا فشار از روی مخاطب شما برداشته شود و آنها راضیتر باشند.
این کاملاً بستگی به شرایط و سبک شخصی شما دارد.
اگر جوان هستید و پر جنبوجوش پس احتمالاً سرعت تدریس شما نیز زیاد خواهد بود. شما به تجربه سرعت مناسب برای تدریس خودتان را پیدا میکنید. برخی در زمان تدریس از دیگران تقلید میکنند. تقلید کردن برای شروع کار خوبی است ولی باید دقت کنیم که کارهایی که انجام میدهیم مناسب شخصیت ما باشند. مثلاً اگر جوان هستید صحبت کردن بسیار شمرده، یکجا نشستن و کمتحرکی و تدریس با سرعت بسیار کم مناسب شما نخواهد بود.
تجربه نشان داده است معمولاً جوانترها سرعت تدریس بیشتر را میپسندند؛ اما آیا این به خاطر قدرت پردازش مغزی آنها نسبت به افراد میانسال است؟
قبلاً تصور بر این بود که واکنشهای مغزی در جوانها بیشتر از افراد میانسال است اما تحقیقات جدید مغزی نشان میدهد که افزایش سن تأثیر ناچیزی بر عملکرد مغز انسان دارد[۱].
پس چه عاملی باعث میشود که جوانترها سرعت را بیشتر دوست داشته باشند؟
به نظر من عوامل اجتماعی تأثیر زیادی روی این موضوع دارد. جوانترها در دنیای سریعتری رشد کردهاند پس طبیعی است که سرعت را دوست داشته باشند. حتی سرعت در تدریس را!
نکتهی ۱:
کار ما از رانندگی سختتر است.
چون راننده باید طبق سرعت مجاز حرکت کند.
اما ما باید سرعت مجاز را خودمان پیدا کنیم و بعد طبق آن تدریس کنیم.
نکتهی ۲:
این مدلی خودکشی نکنید!
محتوای شما کم است و وقت زیاد است و شما دارید الکی وقت تلف میکنید
مخاطبان شما متوجه این ترفند قدیمی میشوند و این کار شبیه به خودکشی است.
منبع : محمد حافظی نژاد http://raveshtadris.com/
هرکسی در زندگی بر اساس فروش کالا یا خدمات، پول به دست میآورد وزندگی خود را میگذراند. نانوا از طریق فروش نان و بیل گیتس از طریق فروش نرمافزارهایی که برنامهنویسی کرده است. شاید عجیب باشد اما همه مردم را میتوان به فروشنده و خریدار تشبیه کرد؛ اما بحث اصلی ما فروش خدمات معلمان است. معلمان با فروش علمی که دارند به گذران زندگی میپردازند؛ اما نکتهای که وجود دارد این است که آیا همه معلمان فروش خوبی دارند؟! در طی این سالها یکی از دغدغههایی که من داشتم این بوده که چهکاری میتوان انجام داد تا درآمد یک دبیر بالاتر برود؟
بنابراین شروع کردم به تحقیقات میدانی و پرسش مستقیم از دبیرانی که درآمد بالایی دارند و پرسیدم که شما چهکاری انجام میدهید که درآمدتان از سایر معلمان بالاتر است؟ البته واضح است که آنها مایل نبودند که راز کارشان فاش شود و در پاسخ به سؤال من فقط موارد بدیهی میگفتند اما در بین صحبتهایشان نکات و ترفندهای جالبی را برای بهتر شدن روش تدریسم یاد گرفتم. اتفاق مهمتر این بود که کتابهای بازاریابی را مطالعه کردم و در آخر هم در کلاسهای مهارتی مختلف شرکت کردم ازجمله: سخنرانی و فن بیان، بازاریابی، روش تدریس و …
دوست دارم که در این مقاله از ۷ موردی صحبت کنم که درنتیجه تلاشها و تحقیقاتم فهمیدهام معلمان فقیر انجام میدهند که اوضاع مالی خوبی ندارند:
یکی از سخنرانان پر طرفدار کشورمان (دکتر انوشه)به نقل از یکی از افسران راهنمایی و رانندگی گفتند که علت اصلی تصادفات جادهای این است که رانندگان امروز (جوانان امروز) با ماشینهای فردا (پورشه یا ماشینهای لوکس) در جادههای دیروز (جاده چالوس) در حال رانندگی هستند. دکتر انوشه این موضوع را به تربیت و آموزش هم تعمیم دادند و گفتند که معلمین نسل گذشته (دهه ۴۰ یا ۵۰) در حال تربیت نسل امروز (دهه ۷۰ و ۸۰) هستند برای فردا (سال ۱۴۳۰)! و این شکافی که میان این سه نسل و بازه زمانی وجود دارد باعث میشود که هم بچهها نسبت به آموزش و تربیت بیعلاقه شوند و هم معلمها و پدر مادرها در تربیت کردن بیانگیزه.
ما با یادگیری روش نوین تدریس به راحتی می توانیم این مشکل را حل کنیم. بدون شک اگر تغییر نکنیم ما هم بهزودی مثل دایناسورها منقرض خواهیم شد. یکی از ویژگیهای معلمان فقیر این است که روش تدریسشان برای n سال پیش است و جالب اینجاست که از درآمد پایینشآنهم گلهمند هستند! اگر تدریس شما خوب باشد برکت زندگی و اوضاع کاری شما خوب خواهد شد چون از شما می خواهند تا در جاهای بیشتر و با مبالغ بیشتری تدریس کنید
حتما این ضربالمثل قدیمی را شنیده اید:
مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد
این ضرب المثل همیشه درست نیست ؛ و بهتر بگویم برای کسی که میخواهد موفق شود کاملاً بیمعنی! درست آن این است:
صاحب سخن (مدرس) باید مستمع (مخاطبش) را بر سر ذوق آورد …
راه بر سر ذوق آوردن مخاطبان این است که انگیزه را در آنها بالا ببرید. اگر یک معلم توانایی و مهارت افزایش انگیزه مخاطبانش را ندارد؛ بهتر است که شغل دیگری را انتخاب کند چون هم خودش عذاب میکشد و هم حوصله شخص مقابل را سر میبرد. خبر خوبی که برای شما دارم این است که افزایش انگیزه در مخاطبان؛ یک مهارت تدریس است و تقریباً هر مهارتی را میتوان یاد گرفت.
این درست نیست که ما دائما از نبود انگیزه در مخاطبان خودمان گله کنیم. باید بدانیم که برای رسیدن به اهداف باید مسئولیت ۱۰۰ درصدی موفقیت و شکست خودمان را بپذیریم
تا حالا از خودتان پرسیدهاید که چرا مردم دوست دارند یک چیپس را از فروشگاه های زنجیره ای بزرگ بخرند تا اینکه از یک بقالی کوچک؟
میان این دو چیپس، هیچ تفاوتی ازنظر قیمت، طعم، کارخانه تولیدکننده و … وجود ندارد؛ تفاوت فقط در برند فروشگاهی است که شما از آن خرید میکنید. این فروشگاههای زنجیره توانستهاند به شکلی خودشان را معروف کنند که شما مجاب شوید که مسافتی زیادی را برای خرید از آنها طی کنید! البته شاید خیلی از دبیران فکر کنند که اگر بخواهند معروف شوند باید هزینه زیادی را متقبل شوند ولی اگر راه درست برند سازی را بدانیم میتوانیم با هزینه بسیار پایین خودمان را پیش مخاطبانمان معروف کنیم و بهاصطلاح خودمان را جا بی اندازیم.
همانطور که اشاره کردم در دنیای امروز اگر تغییر نکنیم، بدون شک شکست نمیخوریم؛ بلکه نابود میشویم.
در آیندهای نهچندان دور فقط معلمانی دارای شغل و درآمد خوب خواهند بود که اولاً بهروز باشند و ثانیاً با استفاده از هوش هیجانی که دارند تدریس کنند. چون تنها مزیت انسان نسبت به رباتها این است که انسانها احساس دارند ولی رباتها نه! بحث داغ این روزها این است که روباتها تا چه حد کار انسانها را انجام خواهند داد؟! یادمان باشد که امروزه مردم از سیستمعامل Windows و یا Macintosh استفاده میکنند نه از DOS! شما چطور؟
همیشه این سؤال برای من بوده است که چرا در نگاه اول از بعضی بیشتر خوشم میآید و نسبت به برخی دیگر حس جالبی ندارم. این موضوع ادامه داشت تا زمانی که من با مقوله ارتباط مؤثر آشنا شدم. معلمان کاریزماتیک، بخش عمده جذابیت خودشان را، مدیون نحوه صحیح برقراری ارتباط با مخاطبانشان هستند.
مسئله این است که اگر دانش آموزان و مخاطبانتان، از شما خوششان بیاید (یا به قول خودشان با شما حال کنند) درس شمارا بیشتر میخوانند و اگر کسی (مثلاً دوستشان) نیاز به دبیر داشت؛ بهاحتمالزیاد شمارا به ایشان برای کلاس خصوصی معرفی میکنند و به همین راحتی اسم شما بر سر زبانها میافتد و درآمدتان بالاتر میرود.
استیو جابز جمله جالبی دارد: نحوه ارائه هر چیز، اهمیت آن موضوع را مشخص میکند. یکی از راههایی که میتوانید متوجه شوید که فن بیان و نحوه ارائه شما خوب است یا نه؛ این است که یکبار موقع تدریس صدای خود را ضبط کنید؛ اما همینجا کار تمام نمیشود بلکه اگر شما حاضر شدید صدای خودتان و نحوه سخنرانی خودتان را موقع تدریس گوش کنید و لذت ببرید و درنهایت هم به آن از ۱۰ امتیاز، حداقل ۸ بدهید؛ من به شما تبریک میگویم چون شما جزو ۲۰ درصد برتر دبیران کشور هستید؛ و فن بیان شما در حد لالیگا است اما متأسفانه فن بیان برخی از دبیران در حد لیگ دسته چهارم هم نیست!
شما یک محصول ارزشمند دارید و آنهم علم و تدریس شماست. میخواهید با فروش بهتر و بیشتر؛ به مخاطبانتان کمک کنید که نتیجه عالی بگیرند
بااین کار هم شما ازنظر سطح درآمد وزندگی ارتقا پیدا می کنید و هم مخاطب شما چیزهای بیشتری یاد می گیرد. پس چه اشکالی دارد که شما خدمات خودتان را بهطور مؤثر و با بودجه کم بازاریابی کنید تا بتوانید به اهداف خودتان در زندگی دست پیدا کنید. معلمان فقیر فکر میکنند که بازاریابی خدماتشان کار خوبی و جالبی نیست به همین خاطر هم چنان فقیر می مانند
چون بازاریابی تدریس تا به حال به صورت تخصصی و جدی در ایران مطرح نشده است ما (محمد حافظی نژاد و علیرضا مطلبی ) تصمیم گرفتیم که برای اولین بار در ایران یک همایش برگزار کنیم تا در آن به شما آموزش دهیم که چگونه همسطح تدریس خودتان را بالاتر ببرید و هم درآمد خودتان را فقط از طریق تدریس حداقل ۲ برابر کنید.
منبع : محمد حافظی نژاد http://raveshtadris.com/