وبلاگicon

نغمه های مدرسه

آموزشی، علمی ، تربیتی

نغمه های مدرسه

آموزشی، علمی ، تربیتی

نغمه های مدرسه

یادگرفتم بخندم و ببخشم
خدا نیستم ، اما زیر سایه اش بزرگ شدم

*****************************
همه ی افراد با استعداد هستند، اما اگر شما یک ماهی را بر اساس تواناییش در بالا رفتن از درخت بسنجید، آن ماهی تمام عمرش را بر این باور خواهد گذارند که یک بی دست و پای احمق است.


عشقم معلمی است.اگر دوباره انتخاب کنم بدون شک معلم خواهم شد.
معلم پایه های اول تا ششم ابتدایی
داور جشنواره های مختلف آموزش و پرورش
مدرس دوره های ضمن خدمت
مدیر مدرسه پسرانه دوره اول و دوم
فعلا معاون آموزشی واجرایی دبیرستان دخترانه نرجس هستم
لذت بودن در مدرسه و بچه ها را با هیچ لذتی نمی توان مقایسه کرد.

******************

در حد توانم سعی کردم مطالب مفید ی رو براتون بزارم ، بعضی هاش کار خودم و بعضی ها کار همکارای خوبم .
منتظر نظرات خوب و سازنده شما هستم!

آخرین نظرات

-اگر دیدی بچه ات گریه می کنه،وقت خودت رابرای ساکت کردنش تلف نکن،..به کبوتری یا تکه ابری درآسمان اشاره کن، تابه آن بنگرد..چون فیزیولوژی انسان برای گریه،نگاه به پایین کردن هست

- اگر خواستی بچه هات ازاستخر یا حمام زودتر بیرون بیان،..

بهشون نگو الان بیرون بیایید،.. بلکه بگو :

پنج دقیقه دیگه وقت دارین، ..

سپس بربگرد وبگو دو دقیقه دیگه وقت دارین،..

ونهایتا" بگو وقت تموم شد..! خودشان بیرون میان.

-وقتی درمقابل تعداد زیادی بچه ها که سروصدایشان زیادهست قرارگرفتی وخواسته توجه آنها را جلب کنی  وساکتشان کنی، بگو:

"اونی که صدای مرامی شنود،دست خودش رابالاببرد"..☝️

اولین نفر که دست خودش رابالا برد دومی هم بالا می برد وبه همه سرایت میکند وهمه ساکت میشوند.

-به کودکت نگو : بر دیوار خط نکش 

بلکه بگو : بر برگه ای بکش ، سپس آن را به دیوار میچسبانیم .

-نگو : برخیز و اتاق کثیف و شلخته ات را تمیز کن 

بگو : دوست داری با یکدیگر اتاق را مرتب کنیم ، چون میدانم نظم را دوست داری

- نگو : بازی را تمام کن و درس بخوان زیرا درس خواندن مهمتر است 

بگو : اگر دروست را به بهترین نحو تمام نمایی با همدیگر بازی خواهیم کرد 

✔️ هر کلام و حرکت ما بر روی شخصیت فرزندمان تاثیر بسزایی خواهد داشت . 

- حرکات کودکمان انعکاس اعمال ماست

-والدین گرامی اگه دوست داریدفرزندانی عالی داشته باشیدکه هیچ وقت به سمت اعتیاد،انواع بزهکاریهای اجتماعی وروابط نامشروع نرن حتتتمابه راهکارهای زیرعمل کنید

-همیشه فرزندت راباعنوانهای محترمانه وعاطفی چون آقا،خانم و...صدابزن

نرگس خانم،علی آقا،عزیزگلی مامان،فرشته کوچولوی من و...

-حداقل روزی یکبار به فرزندت این جمله رابگو: عزیزدلم من به وجودت افتخارمیکنم.

-به فرزندت بیشتراز یک مهمان احترام بگذار وبرای شخصیتش ارزش قائل باش.

-به فرزندت اعتماد کن تاهرچه را تو دوست نداری هیچ گاه انجام ندهد

-قبل ازهمه چیز اختلافات خودرا باهمسرت درروشهای تربیتی رفع کن

-بیشتر برای فرزندت وحرف زدن بااو وقت بگذار وکمتراز کودک زیر هفت سالت دورباش.

-جلوی فرزندت رابطه ات باهمسرت ازهمیشه بهترباشد.

-فرزندت راازصمیم قلب دوست بدار واین دوست داشتنت را همیشه ابرازکن

-ازسه سالگی به بعدکم کم مسئولیت های فرزندت رابه خودش واگذارکن

-سعی کن نمونه یک انسان با وجدان و با اخلاق و مسوولیت پذیر برای کودکتان باشید.فرزندان با وجدان کمتر مسیر زندگی رابه سمت کارهای خلاف کج می کنند

-اشتباهات فرزندت را ببخش وبه اوفرصت بازگشت بده تامحرم اسرارش باشی(حتی گاهی فرصت اشتباه کردن وریسک کردن به اوبده)

-هرروز باکودکت بازی کن.گاهی درمیان بازی بلندبلندبخندید.

-روزهای مشخصی راصرف پیاده روی بافرزندت کن

-برای فرزندت مصداق واقعی صداقت.امانت داری.کنترل خشم ووفای به عهدباش

  • اخوان

وقتی هر روز مطلب جدیدی می آموزیم
وقتی بیشتر مایلیم که با نقاط ضعف خویش آشنا شویم تا نقاط قوت خود
وقتی به چیزی که نمی دانیم اعتراف می کنیم
وقتی ارزش ها و عقاید خود را در معرض پالایش مستمر قرار می دهیم
وقتی برای آنچه که فکر می کنیم درست است، مصالحه نمی کنیم
وقتی به جای ابهام زائی، طرح مسئله می کنیم
وقتی به جای ترغیب دیگران، آنها را به تفکر وا می داریم
وقتی که بعد از اندیشیدن کامل و رسیدن به نتیجه، سراغ مشاوران می رویم
وقتی اجازه نمی دهیم کسی برای ما برنامه ریزی ذهنی داشته باشد
وقتی به هیچ ایدئولوژی و مکتبی وابسته و محدود نیستیم
وقتی اخبار را از منابع گوناگون می شنویم
وقتی مقدساتمان، محصول کشف و تجربه خودمان است نه محصول تبلیغات دیگران

  • اخوان

    روش یافتن اعداد مثلثی : این فرمول ساده را به ذهن بسپارید،

 2 ÷ [ (1+ شماره ی شکل ) × شماره ی شکل ]

  برای مثال : عدد مثلثی شماره ی 4 به این روش به دست می آید: 10 = 2 ÷ [( 1+4) × 4]

 

روش یافتن اعداد مربعی بسیار آسانتر است. کافی است مساحت مربعی را بیابید که شماره شکل، ضلع آن است.  

  برای مثال: عدد مربعی شماره ی 4 به این روش به دست می آید: 16 = 4 × 4 .

 

 

 

 
  • اخوان

مشقت برای برخی افراد، کلید رشد خلاقیت است. هنرمند معروف «پل کلی» می گوید: "من برای گریه نکردن، نقاشی می کنم." او از یک نوع بیماری خود ایمنی رنج می برد به طوری که دست هایش فلج می شدند و حتی گرفتن یک قلم برایش دشوار می شد. با این حال او با اشتیاق زیادی به نقاشی می پرداخت. به نظر می رسید که با شروع به نقاشی، پریشانی حال او نیز با منتشر شدن فوران انرژی خلاقیت تسکین می یافت.

پژوهش های سیسماتیک نشان می دهد که بسیاری از برجستگان خلاقیت مانند خواهران برونته یا استفان هاوکینگ، متحمل سختی های بسیاری از جمله؛ طرد شدن از اجتماع، از دست دادن والدین یا ناتوانی های جسمانی، در اوایل زندگی خود شدند.
همچنین تحقیقاتی که در حال حاضر، به نام رشد پس از سانحه، در جریان می باشد در تلاش کشف این موضوع است که چرا سختی ها و مشقات در زندگی گاهی اوقات باعث بروز ابتکار و خلاقیت می شود.
در مطالعاتی که در سال 2013 منتشر شد، خانم دکتر روانشناس، «ماری فورگرد» از دانشگاه پنسیلوانیا، پرسش هایی از افراد بالغی که در طول زندگی خود اتفاقات ناگواری داشتند و با آن مبارزه کرده بودند، مطرح کرد. بیشتر این شرکت کنندگان از رخدادهایی که برای خودشان یا یکی از عزیزانشان پیش آمده بود، آسیب دیده بودند. این شرکت کنندگان، در انتها، همگی با استفاده از خلاقیت در زمینه هایی مانند هنر، تجارت و یا روابطشان به نتایج مثبتی در زندگی خود رسیده بودند. 
این گونه انگیزۀ فعالیت های خلاقانه، رشد خلاقیت نیز نامیده می شود. رشد خلاقیت در اثر شرایط استرس زا به زندگی دیگری که با افزایش درک از فرصت های تازه همراه است، منتهی می شود. اظهار نظر خانم دکتر فورگرد در مورد این نتایج این است: "طی کردن شرایط سخت ممکن است افراد را قادر به مشاهدۀ جهان و نقش آن در زندگی به طریق متفاوتی سوق دهد." با این حال هر کسی نمی تواند، به اجبار، از درخت زندگی میوه های شیرین بچشد. دکتر فورگرد افرادی را که ویژگی شخصیتی خاص "باز بودن در برابر تجربه" را داشتند مورد مطالعه قرار داد. این گونه افراد می توانند از کاوش چشم انداز درونی غنی خود مانند احساسات، ایده ها، خیال پردازی ها و توهماتشان لذت ببرند. این اشخاص همچنین تمایل دارند که خود را غیرمتعارف تر از دیگران و در نتیجه منحصر به فرد نشان دهند. به عبارت دیگر؛ ایشان برای تجربه کردن، باز و مهیا هستند و گویا توانایی این را دارند که خود را در شرایط غیرمتعارف به چالش بکشند و از تجربیاتشان در هر شرایط سخت و نامطلوبی استفاده ببرند.
«شارون کیم»، استادیار دانشکدۀ بازرگانی دانشگاه جان هاپکینز و همکارانش، در سال 2012 دست به مطالعاتی با ارتباط در همین زمینه زدند. در این مطالعات، آنان به بررسی نیاز به منحصر به فرد بودن، در پی طرد از اجتماع که یکی از عوارض جانبی آن می تواند خلاقیت باشد، دست زدند. پس از ارزیابی نیاز شرکت کنندگان برای منحصر به فرد بودن، این پژوهشگران به برخی از داوطلبین گفتند که آنها در هیچ گروه خاصی انتخاب نشدند (طرد از اجتماع) پس باید برای تکمیل مجموعۀ وظایفشان به تنهایی عمل کنند. به باقی افراد گفته شد که وظایف خود را می توانند گروهی به انجام برسانند. سپس تمامی شرکت کنندگان از طریق آزمون تفکر خلاق که شامل خواندن و پیدا کردن یپوند غیرمعمول میان کلمات بود مورد آزمایش قرار گرفتند. برای نمونه از آنها خواسته شد که میان کلمۀ «ماهی» و «عجله» یک نوع وجه مشترک پیدا کنند. پژوهشگران دریافتند؛ شرکت کنندگانی که از اجتماع طرد شده بودند، در آزمون خلاقیت نسبت به کسانی که در گروه ها با یکدیگر همکاری می کردند، عملکرد بهتری داشتند. این نتایج با مطالعات دکتر فورگرد مطابقت داشت.
پرسش واقعی این است که چرا حوادث نامطلوب در قالب محرومیت های اجتماعی و یا تراژدی های شخصی می تواند باعث بروز رفتار خلاقانه شود. با توجه به نظریۀ دکتر روانشناس«رونی یانوف بولمن» از دانشگاه ماساچوست؛ هر آسیب روانی نمی تواند باعث در هم ریختگی مفروضات جهان پیرامون فرد شود. پس یک رویداد نامطلوب در زندگی، تنها نمی تواند بی درنگ به خلاقیت منتهی نشود. شاید هر تجربه ای که باورهای پیشین را بلرزاند، ترفند کار باشد! 
دکتر روانشناس «سیمون ریتر» از دانشگاه رادبود نیمیخن در هلند و همکارانش این امکان را در سال 2012 مطالعه و منتشر ساختند. این تیم تحقیقاتی، برخی از شرکت کنندگان را وارد یک دنیای مجازی کردند که واقعیات قوانین فیزیک را نقص می کرد. برای نمونه؛ وقتی اشخاص به سوی یک چمدان در روی یک میز می رفتند، اندازۀ چمدان کاهش می یافت و هنگامی که از آن دور می شدند، اندازۀ چمدان افزایش پیدا می کرد. 
گروه دوم صرفا این اتفاق غیرمنتظره را فقط مشاهده کردند. محققان دریافتند؛ کسانی که با این اتفاق عجیب و غریب در دنیای مجازی روبرو شده بودند، انعطاف پذیری بیشتری در آزمون شناختی خلاقیت نسبت به کسانی که صرفا مشغول تماشای فیلم بودند، داشتند. محققان دریافتند که هر رویداد غیرمعمول و غیرمنتظره، می تواند نرمش شناختی را تسهیل کند.
این خبر خوبی برای هر کسی است که بخواهد خلاقیتش را بدون نیاز به تجربۀ اتفاقات نامطلوب افزایش دهد. روال عادی زندگی خود را تغییر دهید. کارهایتان را خودتان انجام دهید. به هر کسی که از روبروی شما رد می شود، لبخند بزنید. به طرف مدرسه و محیط کارتان با سرعت آهسته قدم بردارید. به وسیلۀ خروج از آگاهی عادی مغزتان، شما دارای توانایی ذهنی با خلاقیت بیشتر خواهید شد.
ترجمه و تلخیص: فرشاد سجادی
منبع:
http://scottbarrykaufman.com


  • اخوان

بازی وانمود یک جزء حیاتی برای رشد طبیعی کودکان است. بسیار از مردم در بیشتر مواقع فکر می کنند که بازی کودکان در زنگ تفریح مدرسه به رشد کاوش محیط زندگیشان کمک می کند در حالی که بازی های فیزیکی، تنها یک نوع از بازی های موجود است. ما در بیشتر مواقع از شرایط وانمود کردن به بازی یا باورهای بازی (نقش بازی کردن در قالب قهرمان داستان ها و دیدگاه های چندگانه و دستکاری بازیگوشانه ایده ها و احساسات) که بازتاب دهنده ویژگی های مهم رشد شناختی و اجتماعی کودکان است، استفاده می جوییم. بیش از هفتاد و پنج سال است که تعدادی از نظریه پردازان و پژوهشگران، ارزش بازی های تخیلی را به عنوان یک جزء حیاتی برای رشد طبیعی در کودکان شناسایی کرده اند.

پژوهش های سیسماتیک، یک سری از مزایای روشن از تعامل کودکان در وانمود کردن به بازی از سنین دو و نیم تا هفت سال را به طور فزاینده ای نشان می دهد. مطالعات فوق همچنین نشان دهنده مزایای شناختی مانند افزایش استفاده از زبان گویشی است. این موضوع، برای نمونه، شامل استفاده بیشتر از جملات شرطی، زمان آینده و صفات می باشد. اهمیت مفهوم "نظریه ذهن"، آگاهی در مورد تفاوت افکار انسان ها با یکدیگر است که تنوع دیدگاه ها راسبب می شود. این موضوع یک ارتباط نزدیک با بازی های تخیلی دوران کودکی دارد.
خانم دکتر «ساندرا راس»، روانشناس، در سال 2004 به شناسایی تعدادی از فرآیندهای متفاوت شناختی و عاطفی که با وانمود کردن به بازی در ارتباط است، پرداخت. تحقیقات وی با بازی های فانتزی، قصه، نماد، سازماندهی، هماهنگ سازی های شناختی و به ظاهر جداگانه و تفکر واگرا (توانایی بدست آوردن ایده های مختلف، زمینه داستان و نمادها) در ارتباط است. بازی وانمود اجازه می دهد تا بیان احساسات منفی و مثبت، تعدیل اثرات و توانایی ادغام احساسات با شناخت در انسان شکل گیرد. 
در پژوهش های جداگانه ای که توسط دیگر متخصصان انجام گرفت؛ نشان داده شد که باورهای بازی، گامی بلند و بسیار مهم برای شکل گیری توانایی خود انظباطی در انسان است. این موضوع به انسان در کاهش خشونت، تعدیل لذت، متمدن بودن و همدلی و همدردی با دیگران کمک می کند. هنگامی که کودکان از اسباب بازی استفاده می کنند، در واقع در حال معرفی سناریوهای متفاوت و یا دوستان مختلف برای خود هستند که در نهایت به یادگیری مهارت های اجتماعی مانند ارتباطات، حل مسائل و همدلی و همدردی با دیگران منجر خواهد شد. 
یک مزیت مهم بازی وانمود می تواند افزایش توانایی و ظرفیت انعطاف پذیر شناختی در کودک باشد که در نهایت به خلاقیت وی در آینده منجر می شود. برای نمونه، در یک مطالعات درازمدت ثابت شد که بازی وانمود در اوایل کودکی به افزایش عملکردهای خلاقانه در سال های بعد می انجامد. تحقیقات دیگری ثابت کرد که بازی های دوران کودکی دنیای باورهای فرد را در آینده، در مورد کنترل زمینه های شخصی، شکل می دهد.
منابع محیط دوران کودکی که باعث ترویج بازی وانمود می شود، چیست؟ تحقیقات نشان داده؛ والدینی که به فرزندان خود به طور منظم در مورد ویژگی های طبیعت و مسائل اجتماعی توضیح می دهند، یا برای آنها داستان می خوانند و در زمان پیش از خواب با آنها صحبت می کنند، می توانند به پرورش  بازی وانمود در کودکان شود. فضای مدرسه ای که در آن بازی وانمود تشویق شود یا حتی در زنگ تفریح به کودکان اجازه دهد که بازی وانمود کنند، منجر به افزایش حس کنجکاوی ایشان می شود. این حس کنجکاوی به کودکان پیش دبستانی یا اوایل دوران دبستان کمک می کند تا مهارت های یادگیری در درونشان شکوفا شود. 
یک پرسش کلیدی که در ادبیات مطرح می شود این است که چگونه والدین و مربیان تربیتی می توانند در زمینه "راهنمای بازی"، کودکان را تحت تاثیر قرار دهند. مطالعاتی که توسط متخصصان انجام گرفت نشان داد که برنامه ریزی های آموزشی برای والدین و مربیان تربیتی به تعامل یادگیری از طریق بازی وانمود، تاثیر بسزایی در کودکان به جا می گذارد. 
در ارزیابی های اولیه که از برنامه کودکان پیش دبستانی به عمل آمد نشان داده شد؛ والدینی که در تحصیل فرزندانشان مداخله صحیح می کنند، باعث دستاوردهای قابل توجهی در بهبود نسبی آزمون ها، دانش طبیعی، دانش اطلاعات عمومی و رفتار کودکانشان می شوند.

ترجمه: فرشاد سجادی

منبع:
https://www.psychologytoday.com


  • اخوان

اگر شما مشغول قدم زدن در راهروهای کتاب فروشی ها شوید، کتاب های بسیاری در مورد چگونگی متعالی شدن، جذاب بودن و برنده شدن خواهید یافت. تمامی این وعده های داده شده در مورد پرورش نفس می تواند طولانی و خسته کننده باشد. گاهی اوقات ما باید با جسارت بیشتری از خود بپرسیم که چرا هیچ چیزی در مورد آرام کردن نفس برای یادگیری وجود ندارد؟

نتایج نگران کنندۀ یک بررسی نشان می دهد که کتاب های موجود در مورد "فروتنی" و "تواضع" با کاهشی معادل 43.33% از سال 1901 نسبت به سال 2000 روبرو بوده است. به نظر می رسد که ما ارزش بسیار کمتری برای فضایل مربوط به فروتنی نسبت به گذشتگان خود قائلیم.
در بدترین حالت، طرفداران ادبیات ممکن است که این یافته ها را بی ربط و مسخره بیابند ولی بی اعتنایی در این مورد یک اشتباه محض است چرا که در این موضوع چیزی نهفته است. یافته های اخیر علمی نشان دهندۀ این است که متعالی شدن نفس، نه پرورش آن، قدرتمندترین مسیر مستقیم برای رسیدن به آرامش درون و رضایت خاطر است.
لطفاً اشتباه متوجه نشوید: داشتن احساس سالم از خود یا نفس، بسیار خوب است ولی همانطور که متخصص روانشناس، «مارک لیری» اشاره می کند؛ با این که نفس می تواند بهترین ابزار پیشرفت و کاردانی ما باشد، توانایی این را هم دارد که مرموزترین دشمن ما نیز بماند. از یک سو نفس، ظرفیت اساسی انسان برای خودآگاهی، خودبازتابی، خودگرداندن و خودانظباطی برای رسیدن به اهداف ما است که کاملاً ضروری می باشد. از سوی دیگر نفس، دارای یک میل همیشگی برای خوب و مثبت دیده شدن است. نفس به هر وسیله ای متوصل می شود تا مسئولیت هر گونه نتیجۀ منفی که احتمالاً سزاورش نیز هست، مردود شمارد. همان گونه که پژوهشگران اشاره می کنند؛ نفس بوجود آورندۀ "مکانیسمِ یک باغ وحش برای دفاع از خود" است.
به همین دلیل است که ما نیاز به یادگیری بیشتر ادبیات روانشناسی مدرن در مورد "نفس آرام" داریم. چیزی که ما باید در مورد نفس آرام بدانیم این است که ساکت و بی صدا نیست. همانگونه که «جک باوور»، «هایدی وایمنت» و «کاترینا سیلاسکا»، پژوهشگران پیشگام در این زمینه باور دارند؛ "حجم نفس، می تواند کاهش داده شود به طوری که به دیگران همانگونه گوش دهد که خود را می شنود. به عبارت دیگر؛ تلاشی به منظور داشتن یک زندگی مملو از رویکردهای انسانی سرشار از مهر و محبت!"
دکتر باوور و وایمنت بر این باور هستند که نفس آرام متشکل از چهار جنبۀ به هم پیوسته است: آگاهی جداگانه، هویت فراگیر، داشتن چشم انداز و رشد شخصیت. این چهار ویژگی دارای یک موضع کلی تعادل و رشد به سوی نفسِ خود و دیگران است. 
این پژوهشگران، آزمایشی برای اندازه گیری این چهار جنبه خلق کرده اند:

جنبۀ نخست، آگاهی جداگانه
اظهارات آزمایش آگاهی جداگانه بدین ترتیب است:
"من کارها را بدون توجه زیادی به آنها انجام می دهم."
"من کارها یا وظایفم را به طور خودکار، بدون هیچگونه آگاهی ، انجام می دهم،."
"من فعالیت ها را بدون توجه واقعی به آنها انجام می دهم."
کسانی که نفس آرام دارند در این آزمایش نمرات پایین می آورند زیرا آنها، به صورت آگاهانه و هوشیار، مراقب پیرامون خود هستند. آنها به روی زمان حال، بدون قضاوت، توجه دارند و یا داری ایده های قبلی برای چگونگی آشکار کردن لحظات هستند. این نگرش غیردفاعی نسبت به لحظۀ حال، نتایج مثبت بسیاری در زندگی به ارمغان می آورد.

جنبۀ دوم، هویت فراگیر
اظهارات آزمایش هویت فراگیر عبارتند از:
"من احساس می کنم به تمامی موجودات زنده متصلم."
"من احساس می کنم با غریبه ها متصلم."
"من احساس می کنم با مردم از نژادهای دیگر متصلم."
افرادی که دارای غرور و نفس کم حجم هستند، در این آزمایش نمرات بالایی می آورند. اگر هویت شما فراگیر باشد، به احتمال زیاد نسبت به دیگران احساس همکاری می کنید و دلسوزشان هستند و تنها بجای کمک به خودتان، به دیگران هم کمک می کنید.

جنبۀ سوم، داشتن چشم انداز
اظهارات آزمایش داشتن چشم انداز بدین گونه است:
"پیش از شروع انتقاد از کسی، تلاش می کنم خود را جای او بگذارم."
"هنگامی که باعث ناراحتی کسی شوم، سعی می کنم خود را جای او بگذارم."
"سعی می کنم در یک اختلاف عقیده، پیش از تصمیم گیری، از نقطه نظر آنان هم مسائل را بنگرم."
یک نفس آرام، به منظور همدلی و دلسوزی، با تامل در نقطه نظرات دیگران توجهش را به بیرون از خود معطوف می سازد.

جنبۀ چهارم، رشد شخصیت
اظهارات آزمایش رشد شخصیت عبارتند از:
"زندگی برای من یک فرایند مداوم یادگیری، تغییر و رشد است."
"فکر می کنم تجربه های جدیدی که باعث چالش تفکر در مورد خودم و جهان می شود، دارای اهمیت بسیار است." 
رشد شخصیت و آگاهی جداگانه، بخوبی، مکمل یکدیگرند به صورتی که آگاهی جداگانه تماماً در مورد زمان حال حاضر است در حالی که رشد شخصیت پیامدهای دراز مدت زمان حال حاضر را در نظر می گیرد. هر دو این ها بخشی از نفس آرامند زیرا هر دو، بجای محصول نهایی ارزیابی و قضاوت، متمرکز شده و پویا هستند.
پژوهشگران دریافته اند کسانی که دارای نفس آرام هستند، بیشتر به رشد شخصیت و تعادل گرایش دارند و مایلند که از طریق شایستگی، استقلال و روابط سالم اجتماعی رشد مثبت داشته باشند. نفس آرام با عزت نفس والا یک ارتباط مثبت و مستقیم دارد و همچنین به شاخص های متفاوت خودفراروی مانند نگرش و رفتار جامعه پسندانه مرتبط است.
پژوهشگران همچنین ارتباط مثبت متوسطی میان داشتن نفس آرام و برونگرایی یافته اند. این موضوع نشان دهندۀ این است که داشتن صدای بلند و شلوغ بودن لزوماً به معنای داشتن یک نفس با صدای بلند نیست یا این که داشتن یک صدای آرام نشانۀ نفس آرام نیست. قدرت این ارتباط، فضای بزرگی را برای اشخاص برونگرا، میانگرا و درونگرا، به منظور پایین آوردن نفسشان بوجود می آورد. 
تحقیقات اخیر نشان می دهد که داشتن نفس آرام یک سپر حائل در برابر احساس ترس و نگرانی است. دانستن این موضوع بسیار حائز اهمیت است زیرا که اضطرابِ مرگ (هر چند پنهان) نیروی محرکه ای برای بسیاری از فعالیت های انسانی از قبیل فعالیت های مذهبی، جنسی، مالی، اجتماعی و عامل بسیاری از انواع آسیب های روانی است، در حالی که عزت نفس می تواند سپر دفاعی خوبی در برابر اضطراب باشد. البته این موضوع دارای یک نقطه ضعف است؛ هنگامی که نفس در معرض تهدید قرار گیرد یا زمانی که توجهش به کیفیت نامطلوب خود معطوف شود، افکار و اندیشه های غیرقابل اجتناب در مورد مرگ افزایش می یابد. 
خانم دکتر «پلین کیسبیر»، روانشناس، استدلال می کند که یک راه بسیار سازنده و سالم برای برخورد با اضطراب مرگ، فروتنی است. او در پنج مطالعه این ایده را که تواضع و اضطراب مرگ دارای نسبت معکوس هستند، عنوان کرد. بدین معنی که هر چه تواضع بالاتر باشد، اضطراب مرگ کمتر است. تواضع و فروتنی بیش از عزت نفس بالا، تمرکزحواس، پرهیزکاری و حتی داشتن یک سبک دلبستگی امن، باعث دفع اضطراب مرگ می شود.
همانگونه که خانم دکتر کیسبیر می نویسد: "شخص فروتن آگاه است و پذیرش این واقعیت را دارد که در برابر مقیاس کیهانی زمان و مکان، هر انسانی تنها یک جزء ناچیز است."
یکی از آخرین یافته های دکتر کیسبیر این است؛ بازتاب مثبت خاطرات لحظات غرورآفرین در برابر اضطراب مرگ بسیار ناچیز است در حالی که خاطرات لحظات تواضع و فروتنی، باعث کاهش اضطراب مرگ می شود.
بنابر این، حجم نفس آرام را می توان کاهش داد و از آن به عنوان یک سپر قدرتمند در برابر تهدیدات نفس، از جمله بزرگ ترین آنها، یا ترس از مرگ، استفاده کرد.
شاید پس از این بهتر باشد که شروع به ساخت بخش نفسِ آرام در کتابفروشی ها کنیم.

ترجمه: فرشاد سجادی
منبع:
www.quietrev.com

  • اخوان
بر اساس پژوهش انجام شده در دانشگاه آریزونا، قرار گرفتن در معرض نور آبی در زمان انجام فعالیت های شناختی به مدت یک ساعت، باعث تغییر در بخش هایی از کورتکس پیشانی مغز می شود که در نتیجه آن، تغییر قابل اندازه ای در سرعت واکنش رخ می دهد. پژوهشگران معتقدند که استفاده از نور آبی در محیط هایی که نیاز به هشیاری و تصمیم گیری سریع دارد می تواند منجر به بهبود عملکرد شود از جمله این موارد می توان به کابین خلبان، اتاق عمل، یا نهادهای نظامی اشاره کرد. همچنین استفاده از نور آبی در جاهایی که نور مستقیم آفتاب موجود نیست، می تواند موثر باشد. حتی قبل از انجام فعالیت های شناختی مهم از جمله امتحانات، با قرار گرفتن در معرض نور آبی، می توان تا نیم ساعت از تاثیر آن برخوردار بود.

مترجم: حمید همتی
منبع:
https://www.sciencedaily.com
  • اخوان

راحت ترین کاری که در شبکه های اجتماعی می توان انجام داد لایک کردن است. مغز نوجوانان ساخته شده است که آنچه دیگران لایک کرده اند را لایک کند. پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا با استفاد از «اف ام آر آی» به بررسی عملکرد مغز نوجانان در حین کار با شبکه های اجتماعی پرداخته و به نتایج جالبی رسیده اند. اینکه میزان محبوبیت (لایک بیشتر) یک تصویر یا تویت باعث می شود که مغز نوجوان آن را به صورت متفاوتی درک کند. در واقع محبوبیت یک تصویر باعث فعال شدن بخشی از مغز (Nucleus accumbens) می شود که مرتبط است با لذت صرف. این می تواند یکی از دلایل اصلی علاقه مفرط نوجوانان به شبکه های اجتماعی باشد.

همچنین پردازش تصاویر محبوب (پر لایک) مرتبط است به نواحی مرتبط با شناخت اجتماعی، خاطرات اجتماعی، پاداش و تقلید. حتی در مواجه با عکس های محبوب، نواحی مرتبط با دیدن نیز فعالتر از حالت های معمولی می شوند که این باعث اسکن دقیق تر آن عکس ها و بردن اطلاعات بیشتر از آن عکس ها به مغز می شود. 
دانشمندان در سال های اخیر نشان داده اند که مغز نوجوانان به اندازه 80% توسعه یافته است و توسعه مغز در دهه سی سالگی به تکامل می رسد. در سنین نوجوانی ، یادگیری مغز بر اساس آنچه محبوبیت دارد و مورد پذیرش اجتماعی است ، می باشد. لایک ها، یک نماد عددی از پذیرش اجتماعی هستند که باعث تحریک زیادی بر مغز نوجوانان می شود.

مترجم: حمید همتی
منبع:
https://www.washingtonpost.com
  • اخوان

 با وجود این که مغز، ضروری ترین ارگان بدن بشمار می رود، دانشمندان به طور مستمر خود را با کشفیات تازه و هیجان انگیز بیشتری در مورد جذابیت و پیچیدگی مرموز آن روبرو می بینند.
خلاقیت، به صورت ویژه ای در بیشتر مواقع، تحریک کنندۀ حس کنجکاوی است زیرا محافظ حرکت رو به جلوی بشر است و همچنین، دارای معنای آشکار و در عین حال دشواری برای تفسیر می باشد.
هنگامی که الهامات در شما متوقف می شوند، سعی کنید یکی از روش های زیر را که برایتان کارآیی بهتری دارد، استفاده کنید.


فاصلۀ روانی
هنگامی که ما در مسئلۀ گیج کنندۀ خلاقانه ای سردرگم می شویم، بهتر است که گامی به عقب برداریم و برای خود یک فضای فیزیکی روانی ایجاد کنیم. بنابر مطالعات دانشجویان دانشگاه ایندیانا در بلومینگتون، ثابت شد که عدم حضور، یا همان زنگ تفریح، باعث رشد خلاقانۀ مغز و قلب می شود. هر چه این فاصله بیشتر شود، مغز پردازش بهتری برای حل مشکل می یابد. در واقع این موضوع جزئی از تفکر خلاق است.

از استعاره ها یاری جویید
شاید مسخره به نظر برسد! «قرار دادن دو و دو با هم» و «تفکر خارج از چارچوب»، کار کردن کاملاً در سطوح خارج از قوانین! در مقاله ای که در مجلۀ «علم روانشناسی» در زمینۀ بررسی این پدیده منتشر شد؛ حاکی از آن دارد که استفاده از استعاره ها در زندگی روزمره باعث تقویت خلاقیت می شود، البته نه در تمامی جوانب.

حرکت سریع چشم ها در خواب (آر ئی ام)
یک رویای کوتاه، به ایجاد جرقه های خلاقیت مورد نیاز شما در مورد حل مسائل کمک می کند زیرا در شرایط آر ئی ام قرار گرفتن، یکی از بهترین کارهایی است که می تواند به هر کسی برای به اتمام رساندن پروژه هایش کمک کند. برای اثبات این موضوع دیگر نیازی به دلایل علمی نیست. بسیاری از نام های مشهور دنیای علم و هنر مانند؛ سالوادور دالی، مری شلی و مایکل استیپ، از ناخودآگاهشان برای شروع برخی از محبوب ترین آثار خود استفاده کرده اند. بسیاری از پژوهشگران علوم روانشناسی و زیست شناسی دانشگاه کالیفرنیا در این مورد تحقیقاتی به عمل آورده اند که تمامی این ها نشان از پرورش سنتز اطلاعات در خواب دارد که در زندگی بیدار انجام نمی شود.

هدایت صحیح خشم درونی
مطالعات متعددی که توسط دانشگاه آمستردام و دانشگاه گرونیگن در هلند انجام گرفت، اشاره به این موضوع دارد که خشم، کوتاه مدت و قابل کنترل، باعث ایجاد تفکر نوآورانه و خلاق می شود. برخی از عواطف منفی اجازۀ به خروش آمدن ایده های عالی را در ما، بهتر از عواطف معمولیمان، می دهد. البته مطمئن شوید که این خشم، پیش از آن که وضعیت خلاقیت را در شما کاملاً نابود سازد، به سرعت به حالت مسالمت آمیز بازگردد.

مصرف متعادل الکل
با توجه به مقالۀ رفتار اعتیادآور؛ اختلالات روان تنی، در بیشتر مواقع یک ارتباط مورد مناقشه میان مصرف الکل و خروجی خلاقیت در انسان دارد. در واقع با توجه به دائم الخمر بودن شرکت کنندگان در این آزمایش، بهبود در عملکرد آنان دیده شد. این در حالی است که بحث میان دانشمندان ادامه دارد؛ اجتناب از مصرف الکل، به طور کلی سالم ترین کار برای محافظت از مغز است.

گوش دادن به موسیقی
متاسفانه اعتبار کمی برای رسیدگی به این موضوع، از نظر علمی و مهندسی، انجام گرفته است ولی قطعاً این امر محرک درستی برای ایجاد خلاقیت بشمار می رود. دفعۀ آینده که چاه خلاقیت شما شروع به خشک شدن کرد، از پند دکتر «پراگ کوردیا» استاد دانشگاه فن آوری جورجیا، در مورد استفاده از چیزی ریتمیک سود جویید. مطالعات آینده نشان دهندۀ تاثیر سبک های خاص موسیقی به روی ذهن خواهد بود.

استفاده از رنگ آبی
برای درک بهتر این موضوع، بهتر است بدانیم که رنگ آبی تاثیرات به مراتب بیشتری از کاهش اضطراب بیماران در مطب دندانپزشکان دارد. دکتر «توبیاس فانک»، در واقع برای این بدن خود را به رنگ آبی نقاشی کرد زیرا می دانست که رنگ آبی باعث تقویت خلاقیت در انسان می شود. رنگ قرمز نیز به عملکرد شناختی و همچنین بهبود توانایی پردازش اطلاعات در انسان کمک می کند و جزء لازم نوآوری بشمار می رود.

شوک تعاملی فرهنگی
مخلوط «تفکر خارج از چارچوب» با «فاصله روانی» و شیرجه با سر به مسائل! (البته همراه با تحقیقات مناسب از منابع مطلع)، استراتژی بسیار ارزشمندی برای پرورش تفکر خلاق شمرده می شود. در مقالۀ بولتن شخصیت و روانشناسی اجتماعی به پتانسیل صرف زمان در خارج از کشور نیز اشاره شده است. حتی کوچک ترین تفاوت های فرهنگی می تواند تودۀ باورهای کهن را به چالش کشیده و راه های جدیدی برای بررسی جهان پیرامونمان را روشن سازد.

تعامل با فن آوری
بهترین رابطۀ فن آوری با درجۀ بالایی از تعامل را می توان در هنر و طراحی دید. تعهدی که هرگز در روش های سنتی نمی توان یافت. علاوه بر این و به عنوان یک تحریک اضافی، نتایج پژوهش های دانشگاه گوتنبرگ نیز گواه بر این است که برنامه های سریع تر و ساده تر باعث کاهش زمان آماده سازی می شود. این بدان معناست که بهتر است انرژی بیشتری به فرآیند خلاقیت خود وارد کنید. لازم به ذکر است که از ویرایش های تازه تر و سریع تر و تکنیک های جدید استفاده کنید و در غیر این صورت، هرگز نمی توانید از همان استانداردهای قدیمی با استفاده از قلم، مداد و رنگ به خلاقیت های بیشتری دست یابید.

مهلت خود را تمدید کنید یا انعطاف پذیر باشید 
خانم دکتر «ادسل بریانت فورد» استاد مدیریت و تجارت دانشکدۀ ترسا آمابیل در دانشگاه هاروارد، می داند که بسیاری از مردم ادعا می کنند که تحت درد و رنج ناشی از ضرب العجل، بهترین زمان ایجاد خلاقیت برای انسان است ولی تحقیقات ایشان عکس این موضوع را نشان می دهد. برای بیش از یک دهه، او کنش و واکنش میان خلاقیت و فشار زمان را مورد مطالعه و بررسی قرار داد و به کشف دیگری نائل شد؛ خلاقیت رشد بیشتری در محیط هایی دارد که فشار مهلت و ضرب العجل در پیرامون ذهن کمتر است.

اجتناب از طوفان مغزی
اگر طوفان ذهنی مورد نیاز است، سعی کنید آن را انفرادی انجام دهید و نه با یک گروه! زیرا که طوفان ذهنی گروهی، تمایل برای به انجام رساندن هدفی، مخالف نیت واقعی دارد. هنگامی که چند نفر در طوفان ذهنی شرکت می کنند، معمولاً پویایی همراه با ایجاد نگرانی در مورد یک ایدۀ خاص شروع می شود که مانعی برای کمک بالقوه از سوی دیگران است. این یافته ها، نتایج همکاری میان دانشگاه های تگزاس و ای اند ام تگزاس در آریلینگتون است.

به خود نوعی پاداش دهید
کودکان هنگامی که قرار است پاداش بگیرند، خلاقیت بیشتری از خود بروز می دهند. جالب توجه است که در مورد بزرگسالان؛ مطالعات متفاوت، نتایج مختلفی به همراه داشته است. در هر صورت بسیاری بر این باورند که انجام یک کار خوب موجب تسکین خاطر و رضایت انسان می شود که خود به مراتب از هر جایزه و پاداشی بیشتر ارزش دارد. از نظر آموزشی برای کودکان، این تکنیک می تواند ذهن آنها را به چالش بکشد و باعث رشد خلاقیتشان شود.

دانستن چند زبان
در این روزگار، سفر کردن بسیار گران است و بدون دانستن یک زبان خارجی، نتایج یک سفر نمی تواند پر بار باشد. مطالعات انجام شده توسط کمیسیون اروپا نشان می دهد؛ افرادی که به چندین زبان خارجی تسلط دارند از خلاقیت و نوآوری بالاتری نیز برخوردارند زیرا که به لطف مهارت های شناختی در ایشان، آنها از حل مسائل لذت می برند. پس سرمایه گذاری در برنامه های آموزش زبان های خارجی می تواند به تقویت عملکرد روانی پیرامون هر فردی منجر شود.

ورزش
تمرینات ورزش آیروبیک شامل ساده ترین استراتژی ها برای شادی سازی در مغز است. این تمرینات نه تنها فرد را راضی تر، خوش اخلاق تر و مثبت تر می سازد بلکه می تواند به خلاقیت بیشتر وی نیز منجر شود. به جای چرت زدن در هنگامی که خوابتان نمی آید، سعی کنید برای مدت پانزده دقیقه ورزش کنید که قلب سالم تری هم داشته باشید.

مدیتیشن متعالی 
مدیتیشن متعالی به روی افراد معنوی، شک گرایان و آنهایی که اعتقاد ندارند به طور یکسان کار می کند، در نیتجه هیچ دگمی (اصول عقاید) لازم نیست. محققان دانشگاه کرنل در یک مقالۀ کنجکاوانه که منتشر شد؛ نشان دادند که چگونه پزشکان و وکلای شرکت کننده در این آزمایشات، در طی پنج ماه، شاهد بهبود قابل توجهی در مهارت های خلاقانه خود بودند. هر چند که این موضوع در فراست کلام ایشان صدق نمی کرد ولی انعطاف ذهنی و مجازی ایشان را ارتقاع داد.

بازی های ویدئویی
در یک یافته که ضد لذت بازی های ویدئویی، تفریحات و سرگرمی است در تمامی زمینه ها نشان از برتری بازیکنان در مهارت های هماهنگی چشم و دست داشت. بسیار شبیه به دیگر فن آوری های تعاملی، این بازی ها نیز مشوق تفکر خلاق و حل مسائل از طریق پازل و چالش های دیگر است. خلاق ترین افراد در پایان، منفی ترین و بی حال ترین هم بودند (که البته، با توجه به مطلب خشم که در بالاتر آمده، جای تعجب هم ندارد).

شوخی
مشابه خشم، شوخی و مزاح با همسالان و همکاران می تواند شروع به نزدیک شدن وظایف تخیلی و گسترش نوآوری میان ایشان باشد. همانطور که احساس خشم باعث تقویت مغز می شود مخالف این موضوع هم صدق می کند. بدین معنی که شوخی و طنز هم باعث تقویت و رشد خلاقیت می شود. این یافته ها، نتایج تحقیقات تیمی است که در مجلۀ روانشناسی کاربردی منتشر شد.

در معرض پوچی قرار گرفتن
پوچی را انتخاب کنید یا حداقل ادبیاتی که در دورۀ کمبود خلاقیت، شما را متاثر سازد تا این که الهامات در شما دوباره سخاوتمندانه احیاء شود. در یک همکاری میان دانشکدۀ تراویس پرولکس دانشگاه کالیفرنیا و دانشگاه بریتیش کلمبیا، آزمایشاتی انجام گرفت که در آن شرکت کنندگان، داستان های کوتاه فرانس کافکا را خواندند سپس کاشف به عمل آمد که تکنیک های نویسندگی کافکا باعث ترویج الگو و تفکر بدیع شرکت کنندگان شده. هر دو این توانایی ها در هنگامی که پروژه های خلاق لازم به اجرا شدند؛ علاوه بر کافکا و نقش او در این زمینه، باعث شد که همگی سربلند و پیروز از آزمایشان بیرون آیند.

بازی
کودکان و بزرگسالان هر دو به طور یکسان از زمان بازی می توانند بهره مند شوند. این زمان به والدین، سرپرستان و معلمان استراتژی مناسبی برای شروع یک زنگ تفریح در حرفه ایشان می دهد. تفریح و سرگرمی لذت بخش و در عین حال تحریک کننده، به کاهش مشغولیات ذهنی و استراحت ذهن برای انجام پروژهای کاری منتهی می شود. علاوه بر این تقریبا همه دوست دارند برای بازی کردن، بیرون بروند.

ترجمه: فرشاد سجادی
منبع:
http://wakeup-world.com/

  • اخوان

خوشبختانه برای تبدیل شدن به یک طراح آموزش الکترونیک لازم نیست که به سراغ راه های دور از ذهن بروید. در این مطلب مانند مطلب قبل به اشتراک گذاری راهنمایی هایی الهام بخش می پردازیم ..

یادگیری چگونه حاصل می شود؟

آیا تنها مطالعه و کسب دانش کافی است؟ مطالعه یکی از ضروریات کسب دانش است اما در کنار آن ملاقات های حضوری با افراد را از دست ندهید.

حضور در جمع های متعدد موجب می شود بتوانید روش های جدید را دیده و از آن ها در کارهای خود الگو بگیرید.

راه هایی برای تبدیل شدن به یک طراح آموزشی (2)

اگر بتوانید راه های رسیدن افراد به یادگیری را کشف کنید کلید موفقیت را یافته اید. با درک این موضوع می توانید در روند تفکرات خود تغییراتی ایجاد کنید که کار شما بهتر از قبل باشد. از تجربیات افراد متخصص در این زمینه بهره برده و از ابزارهای مدرن آموزشی استفاده کنید.
در مطلب قبل 4 نکته از 24 نکته عنوان شده در مصاحبه های آقای پیپاس را عنوان نمودیم. (مطلب قبل را می توانید از اینجابخوانید)

5. بازی های ویدیویی را از یاد نبرید.
خیلی از ما، به راحتی می توانیم چند صفحه ای در مورد روش های هدایت صحیح یک کار جدید بنویسیم، مثلا روش های لاغر شدن را به خوبی می دانیم! چطور، چه زمانی، و چه چیزهایی بخوریم؟ که هم لاغر شویم و هم سالم باشیم. از اثرات ورزش و خواب هم بر روی مقوله کاهش وزن به خوبی آگاهیم، به نظر می رسد اطلاعاتمان هم کافی است، اما چرا خیلی از ما دست به عمل نمی زنیم و یا موفق نیستیم؟

سوال اینجاست که چه مواردی می تواند انگیزه شما را از درون برانگیزد؟ فکر می کنم اگر شما بتوانید انگیزه ای در خود ایجاد کنید که اطلاعاتی را که دارید عملی کنید و نتیجه بگیرید آن زمان در مورد توصیه آن به دیگران هم می توانید موفق باشید، باید خود این فرایند را طی کرده باشید و از آن و نتیجه اش لذت برده باشید!

حال چطور می توان دوره آموزشی که برای خودمان هم جذابیت داشته باشد ایجاد کنیم؟ اگر قادر باشید که در ابتدا کاری را انجام دهید که برای خودتان جذاب باشد به طور یقین می توان گفت که نتیجه آن را در مخاطبان نیز مشاهده خواهید کرد.

 
"Christos Anthis"
 
راه هایی برای تبدیل شدن به یک طراح آموزشی (2)

6. برای خود یک نمونه کار خلق کنید.
اگر تاکنون در زمینه طراحی آموزشی فعالیت نداشته اید، باز هم به دنبال ایجاد یک نمونه کار (مانند تهیه یک ماکت از کار آینده) خود باشید. یک مستند جامع برای خود تهیه کنید که بتواند از تمامی عملکردهای شما پشتیبانی کند. موضوعی را انتخاب کنید که بر روی آن تسلط داشته باشید و بتوانید از این طریق چارچوب ها را ارائه دهید و آینده ای از برنامه های آموزشی شما را بازگو کند. افراد را در جریان تصمیمات آموزشی خود و داده های به کار گرفته شده در این کار بگذارید.
 "Clare Dygert"

7. آموزش را چه رسمی و چه غیر رسمی فرا بگیرید.
اگر زمان و منابع مورد نیاز در دسترس شما هستند، به دنبال کسب مدرک های معتبر باشید. اگر زمان و منابع شما محدود هستند، در یک دوره شرکت کرده و گواهینامه مربوطه را دریافت کنید. اگر زمان و منابع حتی به صورت محدود هم در اختیار شما نیست می توانید از مربی آموزشی استفاده کرده و یا به مطالعه کتب آموزشی بپردازید. به عنوان مثال می توان به برخی از کتاب های طراحی آموزشی که از جمله آن ها کتاب "Patricial Smith" اشاره داشت. همواره در زمینه کری خود مشغول آموختن باشید.
"Deborah Decker Halvorson"

8. سیستم و مردم آن سیستم را ببینید.
Dianne Rees می گوید: از جمله موفقیت های من در دانشگاه حضور در بخشی بود که می توانستم تجربه همکاری با پرستاران را داشته باشم. این افراد برای انجام کارهای خود نیاز به ایده های جدید و خلاقیت داشتند و برای ارائه مراقبت های بهداشتی بیشتر، مجبور بودند سریع و خلاقانه فکر کنند. در این تجربه، اهمیت تفکر سیستمی در طراحی دوره های آموزشی را به وضوح دیدم و یافتم که لازمه کار برای طراحی برنامه های آموزشی، همدردی با مخاطبان و بررسی نیازهای آن هاست.
یک نکته کلیدی را فراموش نکنید. درحالی که بر روی خواسته های افراد تمرکز کرده اید و به دنبال این هستید که افراد چه کاری را باید انجام دهند، احساسات آن ها را فراموش نکنید. مطمئنا چیزی که شما را خسته کند، یادگیرندگان را نیز خسته خواهد کرد. 
 "Dianne Rees"

9. به طور مستمر از صنعت یاد بگیرید.
به کنفرانس های آموزش الکترونیک بروید. در زمینه کاری خود از کتاب ها و وبلاگ های مختلف استفاده کرده و آن ها را مطالعه کنید. از همکاران خود سوال بپرسید و نظرات آن ها را جویا شوید. در زمینه داستان ها و پاورپوینت های این حوزه خود را تبدیل به یک کاربر فوق العاده حرفه ای کنید و به اطلاعات پایه خود در طراحی گرافیک بسنده نکنید. به نمونه کارهای افراد دقت کنید و به فردی تبدیل شوید که به تمام مسائل حیاتی در کار واقف است در نتیجه مهارت در انتقال آموزش را نیز به دست خواهید آورد. همواره به سمت پیشرفت حرکت کنید، درجا نزنید!
 "Frances M Weber"
  • اخوان

فراشناخت (Metacognition) به بیان ساده یعنی تفکر درباره تفکر. رویکرد مدرن آموزش برپایه یادگیری فراشناختی است. برای این منظور لازم است که طرح درس ها، دربرگیرنده جنبه های زیر باشد:
1- تشویق دانش آموزان به طرح پرسش هایی که در مواجهه با دروس جدید باید از خود بپرسند؛ مثلاً این چیست؟ چگونه کار می کند؟ به چه چیزی شبیه است؟
2- تشویق دانش آموزان به تعیین و اتخاذ استراتژی اصلی شان در حل مسئله؛ به عنوان مثال، شکستن یک مسئله به مسائل کوچکتر
3- تشویق دانش آموزان به استفاده از مفاهیمی مانند فرضیه و شواهد در روبرو شدن با پدیده های جدید
4- فهم اینکه شواهد و روش استنتاج در علوم گوناگون، متفاوت است. به عنوان مثال در ریاضیات از اثبات منطقی استفاده می شود، در علوم از آزمون و مشاهده، در تاریخ و فلسفه از استدلال و ... .


در رویکرد مدرن آموزشی، فرایند یادگیری دارای سه مرحله است:
1- فعالیت های مقدماتی : در این مرحله از دانش آموزان سوال می شود تا دانش قبلی خود درباره موضوع را به خاطر آورند. این مانند پلی است که دانش قبلی را به دانش جدید، مرتبط می کند. آنگاه دانش جدید از طریق پرسش های کاوشگرانه، بیان می شود
2- تمرین های یادگیری : در این مرحله دانش آموزان راهنمائی می شوند تا خود را مشغول به یافتن مفاهیم کلیدی، طرح پرسش، تحلیل علت- معلول، تحلیل مقایسه- تطبیقی، بیان مولفه های ساختاری، ارزش های فرهنگی، ساختاربندی، و ریشه های شواهد شوند و برای اینکار از اصول و فرمول های صحیح استفاده کنند. برای فهم عمیق تر، دانش آموزان تشویق می شوند تا به استنتاج دست زده و در مورد استنتاج های خود با یکدیگر بحث و حتی مناظره کنند و یا اینکه تفسیرهای خود از استنتاج هایشان را بنویسند 
3- فعالیت های تعقیبی: در این مرحله دانش آموزان باید استنتاج های خود را شرح دهند، و اینکه بر اساس چه روشی به این استنتاج ها رسیده اند. و اینکه استنتاج های آنها در بعدی وسیعتر چگونه توجیه پیدا می کند. دیگر دانش آموزان نیز باید در مورد ارزیابی گزارش استنتاج های هم کلاس های شان، نظرشان را بدهند
پیاده کردن طرح درس مبتنی بر فراشناخت، چالش معلمان در رویکرد مدرن آموزشی است. برای اجرای صحیح این طرح درس، دانش آموزان باید فعال باشند نه منفعل که این موضوع نیازمند تلاش های فراوانی هم از طرف معلمان و هم از طرف مدیران است. از این رو معلمان باید ویژگی های زیر را داشته باشند :
- به موفقیت همه دانش آموزان متعهد باشند
- برای ساختن یک محیط مناسب برای یادگیری در مدرسه، با دیگر معلمان همکاری داشته باشند
- با مفاهیم فراشناخت و روش های آن آشنا باشند
- طیفی از فعالیت های گوناگون را طراحی کنند
- عملکرد دانش آموزان را به صورت منظم مورد نظارت قرار دهند
- عملکرد آنها را مورد ارزیابی صحیح قرار دهند و با والدین آنها روابط متقابل و سازنده ای داشته باشند

  • اخوان

1- عقیده و درک دانش آموزان در مورد هوش و توانمندی، بر عملکرد شناختی و یادگیری شان، تاثیر می گذارد.

2- آنچه دانش آموزان، هم اکنون می دانند، بر یادگیری شان تاثیر می گذارد.
3- رشد و توسعه شناختی و یادگیری دانش آموزان، محدود به مراحل عمومی رشد نیست.

 4- یادگیری بر اساس زمینه (محیط، متن، حالات، و شرایط) است بنابراین تعمیم یادگیری به یک زمینه جدید به صورت خود به خود صورت نمی گیرد بلکه نیاز به تسهیل شدن دارد. 

5- کسب بلند مدت دانش و مهارت، بستگی زیادی به تمرین دارد.
6- بازخورد شفاف، روشنگر، و در زمان مناسب به دانش آموزان، برای یادگیری مهم است.
7- خود انظباطی دانش آموزان به یادگیری کمک می کند و مهارت خود انظباطی را می توان آموزش داد.
8- خلاقیت دانش آموزان، می تواند تقویت شود.
9- وقتی دانش آموزان به صورت درونی (نه به صورت بیرونی) انگیزه برای اقدام می یابند، تمایل بیشتری به لذت از یادگیری و عملکرد بهتر پیدا می کنند.
10- وقتی هدف دانش آموزان به جای کسب نمره، تسلط بر درس می شود، در مواجه با تکالیف چالش برانگیز و پردازش اطلاعات، استقامت بیشتری از خود نشان می دهند. 
11- انتظار معلمان از دانش آموزانشان، بر فرصت های یادگیری دانش آموزان، انگیزه آنها و خروجی های یادگیری شان، تاثیر می گذارد.
12- انتخاب اهداف کوتاه مدت، مشخص و با چالش متوسط بهتر از اهداف بلند مدت، عمومی و با چالش زیاد، باعث انگیزه بخشی می شود.
13- یادگیری در زمینه اجتماعی چند جانبه، واقع شده است. 
14- ارتباط ها و گفتگوهای بین فردی، هم برای فرایند آموزش- یادگیری و هم برای توسعه اجتماعی- عاطفی دانش آموزان اهمیت حیاتی دارد. 
15- وضعیت خوب عاطفی بر عملکرد آموزشی، یادگیری و رشد و توسعه تاثیر می گذارد.
16- انتظارات برای رفتار کلاسی و تعاملات اجتماعی، یادگرفته می شود و آن را از طریق اصول اثبات شده رفتاری و آموزش کلاسی موثر می توان یاد داد. 
17- مدیریت موثر کلاس درس مبتنی است بر: 1) ایجاد و بیان انتظارات بالا 2) تغذیه پیوسته رفتارهای مثبت 3) ایجاد سطح بالایی از حمایت دانش آموزان
18- ارزشیابی های تکوینی و تراکمی (formative and summative assessments) هر دو مهم و مفید هستند اما نیاز به نگرش و تفسیر متفاوتی دارند.
19- بهترین اندازه گیری توانمندی، دانش و مهارت دانش آموزان، مبتنی بر فرایندهایی است که ریشه در علوم روانشناسی داشته و شامل استانداردهای مناسب برای کمیت و انصاف باشد.
20- فهم داده های ارزشیابی، بستگی به تفسیر شفاف، مناسب و منصفانه دارد.

مترجم: حمید همتی
منبع:
http://www.apa.org

 

  • اخوان

شما برنامه ریزی می کنید؛ ارزیابی می کنید؛ ارتباط برقرار می کنید؛ همکاری می کنید؛ تکنولوژی را به کار می گیرید و تشویق به تفکر می کنید. بعد از همه اینها، نمودارهایی می کشید براساس آزمون هایی که گرفته اید و در نهایت نشان می دهید که تغییری ایجاد کرده اید. اما جنبه های دیگری هم هست که شما باید به آنها نیز توجه کنید.
20 نشانه که نشان می دهد یک معلم، یک تغییر واقعی ایجاد کرده است:

1- دانش آموزان شما پرسش می کنند نه اینکه فقط جواب بدهند
تفکر نقادانه به معنی تفکر سخت تر برای یافتن یک جواب نیست. این به معنی نقاد بودن برای همه جواب های ممکن است. اگر دانش آموزان شما پرسش های بیشتری می پرسند، و در پرسش کردن راحت هستند، شما می توانید خیالتان راحت باشد که آنها بیرون کلاس هم همین کار را خواهند کرد

2- شما از نقش رسمی خود برای تشویق استفاده می کنید نه تهدید
من یک معلم نویسندگی داشتم که خود نویسنده کتاب های پرفروشی بود، اما کارهای خودش را برای تمرینهای کلاسی نمی آورد. این درس بزرگی بود از فروتنی که هرگز فراموش نمی کنم.

3- شما همانقدر که حرف زده اید، شنونده بوده اید
دانش آموزان با حضور در کلاس به افکار و ایده های شما احترام گذشته اند؛ حداقل شما هم به آنها احترام بگذارید. گوش سپردن نهایت قدرتمند کردن است.

4- دانش آموزان خجالتی شما شروع به مشارکت می کنند بدون اینکه برانگیخته شوند

صدا کردن دانش آموزان شاید باعث شود که آنها بایستند و جواب دهند اما هرگز فضای همکاری و احترام را ایجاد نمی کند. هنگامی که آرام ترین آنها به اندازه کافی احساس راحتی می کند تا با اختیار خودش مشارکت کند، شما می فهمید که تاثیری ایجاد کردید.

5- دانش آموزی که شما تشویقش کردید، چیز جدیدی بر اساس استعدادش می سازد
کارکرد ساده خلاقیت این است که شخصی، به یاد ماندنی، و لذت بخش باشد. در این صورت مطمئن باشید که دانش آموز شما می خواهد که این را عادت خود سازد.

6- دانش آموزی به شما می گوید که به خاطر چیزی که نشانش داده اید، مایل است که خارج از کلاس هم بیاموزد
حتی اگر علاقه ای زودگذر باشد، دانش آموز شما متقاعد شده است که یادگیری خارج از کلاس، به معنی مشق شب نیست.

7-شما دانش آموزتان را به خنده انداخته اید
انسان به کسانی که آنها را به خنده انداخته اند گوش می دهند و آنها را دوست دارند. نشان دادن اینکه شما شوخ طبع هستید، مسیر یادگیری را برای شاگردان، هموار می کند.

8-کار جدیدی کرده اید
دانش آموزان، به خصوص اگر سن و سالشان بیشتر باشد، نسبت به تغییر حساس هستند. یک سیستم جدید نمره دهی یا یک جلسه بحث گروهی غیرمنتظره، به راحتی باعث خشم آنها می شود تا علاقه شان. اما شاگردانتان آن را به یاد خواهند داشت. تغییر چه موفق باشد چه نباشد، برای سالها آن را به خاطر خواهند داشت در صورتی که کلاسی های مشابه برای شان محو خواهد شد.

9- بداهه گوئی
رفتن خارج از چارچوب را محترم بدانید و تشویق کنید، خواه چارچوب بشکند یا نه.

10- وقتی شاگردتان از شما توصیه نامه می خواهد
چه شما هر ساله از درخواست های توصیه نامه، بمباران شوید و چه تنها یکبار در تمام دوران خدمتان از شما درخواست توصیه نامه شود، نمی توانید انکار کنید که اعتماد به نفس ایجاد کرده اید و تغییری را منجر شده اید.

11- شما شاگردتان را به چیزی علاقه مند کرده اید
حتی اگر شاگرد شما نتواند به دانشگاه راه یابد و هدف شغلی اش را محقق کند، باز از اینکه در او علاقه ای ایجاد کرده اید، به وضعیت بهتری خواهد رسید

12- به اشتیاق تان اجازه داده اید که در درس ها آشکار شود
این سخت است که شما سرزنده باشید وقتی که 25 سال از یک ابزار آموزشی استفاده می کنید اما این برای شاگردانتان هم سخت است که با نشاط بمانند وقتی که نمی دانند چرا درس شما باید آنها را تهییج کند. حتی اگر از درس شما تهییج نشدند، آنها آموخته اند که انسان های متفاوت، علایق متفاوت دارند و مشکلی نیست اگر شما اشتیاقتان را بروز دهید، بدون توجه به اینکه دیگران چه فکر می کنند.

13- شما شاگردانتان را متوجه کرده اید که با درسی که یادمی گیرند ارتباط شخصی بگیرند
روان شناسان، بارها و بارها ثابت کرده اند که اگر انسان ها با چیزی ارتباط شخصی بگیرند، آن را بیشتر به یاد خواهند داشت. شاید تنها مزیت فرهنگ خود- محور، همین باشد.

14- شما توجه و مراقبت کرده اید و این را نشان داده اید
پژوهشگران نشان داده اند که دانش آموزان به معلمی که درباره آنها توجه و مراقبت دارد، بیشترین اعتبار را تخصیص می دهند. اگر چنین کنید، شما در حال نشان دادن یک اصل شگفت آور هستید: احترام از رفتار های مهرآمیز بر می خیزد.

15- شما به شاگرتان کمک کردید که شغلی انتخاب کند
اگر شاگرد شما بخواهد که شغلی در رشته آموزشی شما انتخاب کند، یعنی شما کار بزرگی انجام داده اید، حال چه قبل از ورود به کلاس شما چنین علاقه ای را داشته باشد و چه در کلاس شما، علاقه مند شده باشد.

16- یکی از شاگردهای شما، معلم می شود
شاید این یکی از بزرگترین افتخارهای شما باشد. شما باید بدانید که در این فرایند، سهم داشته اید چه کاری انجام داده باشید، چه نه.

17- والدین، نگرشی پر مهر به شما دارند 
گاهی خودتان نمی دانید که چقدر دانش آموزتان به شما گوش می دهند تا زمانی که والدینشان می آیند تا از شما تشکر کنند.

18- شاگردان به ملاقات شما می آیند وقتی که مجبور به این کار نیستند
این به محبوبیت نیست بلکه به دسترس پذیر بودن است. اگر شاگردان شما احساس راحتی کنند که در خارج از کلاس، نزد شما بیایند چه در مورد رفع اشکالات درسی و چه برای راهنمایی گرفتن، یعنی شما تغییری ایجاد کردید.

19- در زمان لازم می توانید یک مربی باشید
بسیاری از دانش آموزان از موانعی که بر سر یادگیری شان است رنج می برند؛ این موانع می تواند یک تضاد درونی و یا آشفتگی در خانه باشد. حتی با وجود مشاورنی در مدرسه، شما نمی توانید کلا به این موضوع بی تفاوت باشید. یادگیری از احساسات جدا نیست و این چیزی است که باید به شاگردانتان نشان دهید.

20- شما تمرین صبر و استقامت می کنید
همه ما به عواطف باقی مانده از گذشته – چه ناشی از مشکلی در خانه باشد و چه از یک نزاع شخصی – واکنش نشان می دهیم. درس نهایی، در انتهای یک روز سخت، این است که کسی را به خاطر این واکنش ها مقصر ندانیم جز خودمان را. شاگردن همواره نظاره گرند، روزی کسی هم آنها را نظاره خواهد کرد.

جدای از آنچه که مدیران در مغزمان فرو می کنند، معلم ها برای این هستند که انسان های خوبی تولید کنند نه نمرات خوب. اندازه واقعی موفقیت ما به سختی روی کاغذ ثبت می شود اما به راحتی در رفتار دانش آموزان قابل شناسایی است. به نشانه ها نگاه کنید و به بهبودها پذیرا باشید.

مترجم: حمید همتی
منبع
http://www.teachthought.com 

  • اخوان

غالبا والدین به پتانسیل واستعداد بچه ها توجه دارند و همه ما می دانیم هر کسی استعداد و توانایی

دارد اما چه مقدار؟ هیچ کس از قبل نمی تواند پیش بینی ومشخص کند. اگر این ویزگی وخصلت در انسان ها نبود واقعا والدین باید روی چه موضوعی تمرکزمی کردند؟

والدین ومربیان مدام با بچه ها کلنجار دارند وهمواره به بچه ها گوشزد می کنند که در حد واندازه استعداد و توانایی ات تلاش نمی کنید.ولی این حرف اصلا درست نیست. پس چگونه ما میتوانیم تشجیص بدهیم که توانایی وپتانسیل کسی چقدر است؟ در اینجا سه نکته مهم است که به ان پرداخته می شود:

1- ما نمی دانیم که آینده چه چیزی برای ما در نظر گرقته 
مردم غالبا به گونه ای در باره پتانسیل و استعداد بچه ها نگاه و توجه می کنند که انگار قابل پیش بینی است. حال آنکه پتانسیل غیر قابل مشاهده و ناشناخته است و نمی توان آن را اندازه گیری کرد.
ارزیابی توانایی کودک از طریق امتحانات در هر مقطعی از زمان خاص می تواند سرنخ کمی درمورد پتانسیل آنها در رابطه با موفقیت شان در آینده بدهد. عوامل و تاثیرات زیادی در زندگی می تواند موفقیت بعدی یک فرد را تحت تاثیرخود قرار دهد. به همین دلیل برای پدر و مادر مهم است که از بچه ها حمایت همه جانبه داشته باشند و همیشه باید شنونده و در دسترس بوده و راهنما و انرژی دهنده باشند و شرایط خوبی را که از تحریبات خوب و بد آنها درطول زندگی بدست می آورند برای فرزندان خود فراهم کنند. و نباید مفروضات و حدسیاتی درباره استعداد آنها داشته باشند.

 

2- چه کسی برای استعداد و توانایی معیار گذاشته؟
هنگامی که بزرگسالان یک کودک را نصیحت، و او را در بستری قرارمی دهند که «نتوانستی در حد استعدادت ظاهر بشی» این به چه معنا است؟ آنچه آنها واقعا به کودک انتقال میدهند این است که تو در حد استانداردهای مورد خاص ما زندگی نمی کنید. 
توانایی و استعداد هرگز نباید به عنوان آخرین هدف در نظر گرفته شود. زیرا آن بسیار دشوار وغیر قابل توصیف و غیر آشکار است. یک رویکرد معقول تر و پربارتر برای کمک به یک کودک این است که روابط اجتماعی قوی داشته باشد، و بر اساس خواسته ها و انتخاب هایش او را تشویق کتیم به تنظیم اهدافی که عادلانه و قابل دسترس است، و سپس آنها را برای رسیدن به آن هدف هدایت کنیم. و تشویق شان کنیم هدف هایی را در نظر بگیرند که دست یافتنی و منصفانه باشد و سخت تلاش کنیم که آنها به آن اهداف برسند.
به جای اینکه توجه و تمرکز داشته باشیم بر روی استعداد و هوش وپتانسیل آنها، بهتر است که توجه مان را بر روی کوشش و انعطاف پذیری و کارهای جدید آنها بگذاریم . سپاس و تشکر داشته باشیم از تمام کوشش انان در هر زمینه ای چه در ارتباط با درس یا ورزش یا هنر یا هر چیزی دیگری باشد.

 

3- به ظرفیت های بچه ها ایمان داشته باشید
قسمتی از وظیفه به عنوان یک والد و معلم خوب شامل تشویق کردن بچه ها به انجام کارهای جدید، پرسش کردن، کشف کردن و هرچه بیشتر ماهر شدن در هر کاری است که هم اکنون می توانند انجام دهند. این مهارت های بنیادی، برای خودیابی مولد (شامل توسعه خلاقیت) بسیار مفید است. اسکات بری کافمن (Scott Barry Kaufman) در کتابش با عنوان «بدون استعداد درخشان – تعریف دوباره هوش» (Ungifted—Intelligence Redefined) در مفهوم پتانسیل به تعمق می پردازد. او اشاره دارد که هرفردی احتیاجش خاص وبی نظیر است و شایسته تشویق است. مردم در دنیای واقعی به وضوح دارای تمایلات، احساسات، رویاها و اهداف کاملا متفاوتی هستند. در واقع نتایج موفقیت آمیز در صورتهای مختلف، در زمان های مختلف، و به موجب چالش ها و تجارب مختلف به دست می آید. اجازه بدهیم که خود بچه ها لذت ببرند و یاد بگیرند از کل زندگی شان. نباید مدام در مورد هوش و استعدادشان، خلاقیتشان، خود باوری شان، یا اشتیاق بازخواست شوند و استعدادشان زیر ذره بین قرار گیرد.
توانایی انسان خیلی پیچیده وقابل تغییر است و برای استفاده کردن از آن، پیش بینی محدودیت های آن وهمینطور دست آوردهای آینده آن فرمولی وجود ندارد. ما نمیتوانیم پیش بینی کنیم که در آینده چه کسی کار بزرگی انجام خواهد داد یا رهبر جهان شود یا چه کسی دارای ایده های جدیدی است که چهره سیاره مان را تغییر خواهد داد و یا مشکلات جامعه را حل می کند. اگر چه آموزش و پرورش خوب و یک حمایت همه جانبه در خانه بسیار مهم هستند، ولی آنها به تنهایی، ما را قادر به تعیین پتانسیل
افراد نمی کند. 
زندگی بیش از حد غیر قابل پیش بینی است، به عنوان مثال، ما باید به بهترین شکل کودکان راتشویق کنیم که آنها آرزویهایی داشته باشند و در هر آنچه که تصمیم به انجام آن را دارند، ویا انتخابش کرده اند، سخت بکوشند.

ترجمه: دکتر محمد مهدی امینی
منبع
http://www.creativitypost.com

 

  • اخوان

پژوهشگران دانشگاه توبینگن با رصد کردن کودکان از دوران قبل از مدرسه تا بزرگسالی، دریافته اند بچه هایی که به صورت متوالی، قوانین را می شکنند و یا با پدرمادرشان به مخالفت و اعتراض می پردازند، در بزرگسالی به موفقیت های شغلی و تحصیلی و درآمد بیشتری می رسند.

پژوهشگران معتقدند که علت این پدیده، رقابت جویی و زیاده طلبی این افراد است. این افراد در مذاکره استخدامی، حقوق های بیشتری را می طلبند و ریسک پذیری بیشتری برای رسیدن به اهدافشان دارند. 
نشانه بچه های کله شق این است که به هر قیمتی خواهان رسیدن به خواسته شان هستند و واکنش های غریزی قدرتمندی دارند. این بچه ها کاری را انجام می دهند که خودشان فکر می کنند درست است نه کارهایی که دیگر بچه ها انجام می دهند. 
اگر پدرمادرها بتوانند این بچه شان را انگیزه دهند و انرژی شان را به اهداف واقعی و عملکرد تحصیلی، سوق دهند آنها بهترین کار را انجام می دهند حتی اگر لازم باشد به تنهایی. برای این کار، راه گفتگو را همواره باز بگذارید. از کودک بخواهید که نگرش خود را توضیح دهد. فقدان منطق او را گوشزد کنید. و اگر شما را متقاعد کرد، مذاکره کنید. از موضع بالانر و اینکه پدرمادر هستید، او را وادار به پذیرش از خود نکنید.

 مترجم: حمید همتی

منبع:
http://time.com


  • اخوان

بچه ها نیاز دارند  بدانند که عشق والدین به آنها ریشه در آنچه هستند دارد نه آنچه انجام می دهند.
میلیون ها میز آشپزخانه و مکالمات تلفنی شاهد گفتگوهای روزانۀ میان والدین و دوستانشان در مورد اینکه چه زمان بچه ها را به برنامه های آمادگی مدرسه، اردوهای تابستانی و یا دیگر اهداف تخیلی شان بکشانند.

به نظر می رسد در قرن بیست و یکم، صبوری والدین برای توسعۀ مهارت هایی که در زمان های خاص از کودکان بروز داده می شود، بیش از حد غیرفعال مانده است. این موضوع سبب می شود بسیاری از والدین به این نتیجه گیری ناخوشایند دست یابند که تحمیل و فشار آوردن به کودکانشان بهتر از حمایت کردن از آنها است. مشکل اینجاست که آنها علم به این مسئله را ندارند که با چه شتابی و در چه مقطعی باید به فرزندان خود فشار بیاورند یا این که به هیچوجه آنها را به کاری وادار نسازند!

بهترین راه حل چیست؟ به کودکان خود چیزی تحمیل نکنید
مهم است که به کودکتان فشار نیاورید اگر در صدد جلب اعتماد او هستید و اینکه به این احساس امنیت برسند که عشق شما ریشه در خودشان دارد نه در آنچه انجام می دهند. انسان های قابل اعتماد، از مواد خوبی ساخته شده اند که بر شالوده محکمی استوار است نه بر اساس فشارهای فیزیکی و روانی. هنگامی که بار فشار والدین از روی دوش کودکان، برداشته شود (که در نهایت هم همین خواهد شد)، کل ساختار آنها آسیب خواهد دید زیرا که درونی و اساسی نبوده است. حساسیت، پشتیبانی و تشویق، کودک را به سوی لذت بردن از یادگیری سوق می دهد و او را برای زندگی فعلی و آینده اش آماده می سازد.
برای کودکانی که در ورزش یا تحصیل، بیش از حد به والدینشان وابسته هستند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ پاسخ این پرسش، به رفتار کودک، نزدیکی او به والدین، میزان و درجۀ حمایت از وی و دیگر چهره هایی که در پرورش و زندگیش نقش ایفا می کنند، بستگی دارد.
مشکل ترین آمیختگی، والدینی هستند که کیفیت و مقدار عشق، جانبداری و درک فرزندشان را مشروط به عملکرد او می دانند. حتی اگر شما فکر می کنید که از این دسته پدر یا مادرها نیستید، ولی همواره این احتمال را بدهید که به نوعی در این دام گرفتار باشید و کودکتان شما را به عنوان این نوع پدر یا مادر بشناسد. 
چنین والدین سختگیری، حتی اگر نیتشان خیر باشد، به تقویت رفتار روان پریشی کودک کمک می کنند. آنچه کودکان به آن آگاهند این است که مشکل رقابت یک موضوع مهم و جدی برای والدین است و آنها خود را در این امر دخیل نمی دانند. فشار و سختگیری در هنگامی که یکی از والدین (پدر یا مادر) در این رویکرد نقشی نداشته باشد، کمتر می شود. 
پس چگونه می توان فهمید که کودک به چه چیزی برای پشتیبانی و تشویق نیاز دارد؟
در اینجا می توان از نقش مهم آموزگاران پیش دبستانی در نظارت بر میزان حمایت و انتظارات مثبت، به نسبت پاسخگویی کودک در موارد ویژه، اشاره کرد. آنها می دانند کودکانی که والدین سختگیرتری دارند، گاهی اوقات از زمانشان فراتر پیش می روند ولی در انتهای راه و در هنگامی که رخدادها و افراد دیگر در زندگی کودک ظاهر می شوند، این کودکان قابلیت و انرژی خود را، درست در هنگامی که نیاز مبرم به آن دارند، از دست می دهند. پس اگر شما مصمم به راهنمایی فرزندتان با دستآوردهای رقابتی و سختگیرانه هستید، آماده باشید در هنگامی که از او زیاده خواهی می کنید، به شما شوک شدیدی وارد شود.

 برگرفته از سایت اکادمی تفکر 


  • اخوان

قدرت نه گفتن

۰۶
خرداد

درسی از مذاکره کننده ارشد اف بی آی
مذاکره موفق، رسیدن به «بله» نیست بلکه راهبرد کردن به «نه» و فهمیدن مسیر رسیدن به توافق است. هر روزه، دیگران می خواهند ما را در تله بیاندازند تا بله بگوییم. یک تئوری در مذاکره وجود دارد به نام توافق آیینه ای که می گوید هرچقدر که بله های کوچک بیشتر باشد، رسیدن به بله های بزرگ محتمل تر است. از این رو هرچقدر ما بیشتر بله بگوییم، بیشتر در موضع تدافعی قرار می گیریم.

سه معنی برای بله وجود دارد: تعهد، تایید و حقه. بسیاری از بله ها به معنی حقه است زیرا عموم مردم در بسیاری از مواقع در تله گفتن بله تاییدی قرار گرفته اند. وقتی که بله به معنی تعهد است، نه به معنی محافظت می باشد. در این حالت کسی که نه می گوید از خود در برابر یک تعهد ناخواسته محافظت می کند از این رو نگران نیست. بنابراین به جای پرسیدن سوالی که جوابش بله است، سوال هایی بپرسید که جوابش نه است و به همان جایگاه مطلوب برسید. مثلا وقتی رئیستان به شما کاری غیر ممکن را محول می کند، نباید گفت:«شما از من انتظار دارید که موفق شوم. درسته؟» بلکه سوالی که باید پرسید این است: «آیا می خواهید که من شکست بخورم؟»
فهمیدن اینکه مردم به چه کارهایی به راحتی نه می گویند، حیرت آور است. بنابراین در ابتدا سوال هایی بپرسید که جوابش نه باشد تا طرف مقابل احساس محافظت کند و ذهنش را باز نگه دارد. آنگاه به سراغ سوالی بروید که می خواهید جوابش بله باشد. 
در یک مذاکره، هرکس دارای کارت هایی است که به شما نشان نداده است. اگر نتوان طرف مقابل را متقاعد کرد که کارت های نشان نداده اش چیست، با سوال های نه، حداقل می تواند فهمید که کارت های نشان داده نشده اش، چه نیست. با دانستن این موضوع بهتر می توانید به توافقی که در ذهنتان است، برسید.


 برگرفته از سایت اکادمی تفکر 

  • اخوان
چرا شبانه روز 24 ساعت است؟



تنها علت اینکه شبانه روز 24 ساعت است آن است که بشر تصمیم گرفته است که از وقت به این روش استفاده کند. چیزی در طبیعت یا جهان وجود ندارد که ارتباطی با ساعت یا دقیقه یا ثانیه داشته باشد. بنابراین بدیهی است که این تقسیم وقت را بشر برای راحتی خود برقرار نموده است. ولی چیزی وجود دارد که به آنچه که ما «روز» می نمامیم بستگی دارد و آن عبارتست از گردش زمین بر روی محورش از باختر به خاور که خود عاملی است که موجب پیدایش روز می گردد. هر وقت که زمین یکبار می چرخد . مقدار معینی از زمان می گذرد که ما این مقدار زمان را «روز» می گوییم.

دانشمندان می توانند زمان را دقیقاً اندازه گیری کنند و برای این کار از ستارگان استفاده می کنند. ایستگاه های ستاره شناسی یا «رصدخانه ها» دستگاهی دارند که بنام «ساعت نجومی» خوانده می شود . یک روز نجومی از لحظه ای آغاز می شود که ستاره معینی از نصف النهاری عبور می کند و در لحظه ای که همین ستاره مجدداً از همان نصف النهار می گذرد، این روز پایان می یابد.

چون بشر روز را به ساعت، دقیقه و ثانیه تقسیم نموده است، بنابراین عیناً می توانیم بگوییم که هر روز نجومی چقدر طول می کشد. هر روز نجومی 23 ساعت و 56 دقیقه و 4.09 ثانیه طول می کشد ولی چون استفاده از روز نجومی برای مقاصد معمولی مشکل است بنابراین ما از «روز 24 ساعته» استفاده می کنیم و در هر سال کبیسه یک روز اضافه منظور می کنیم تا این اختلاف فاصله اصلاح شود.
به نظر مردم اولیه، روز عبارت از فاصله زمانی بین طول و غروب خورشید بوده و ساعات شب محاسبه نمی گردیده است. یونانی های قدیم روز خود را از یک غروب تا غروب دیگر منظور می کردند و رومی های قدیم روز را از یک نیمه شب تا نیمه دیگر به حساب می آورند.

زمانی که بشر از عصر شکار با ابزار ابتدایی به عصر کشاورزی و پرورش محصول کوچ کرد، متوجه نیاز خود به شمارش برای اشیا و اموال گردید. تلاش برای نوشتن و خلق زبان های نوشتاری نیز از همین نیاز سرچشمه گرفت و بدین ترتیب انسان ها آرام آرام یادگرفتند که به طور ابتدایی با ده انگشت دست خود شمارش کنند.
نوشته های برجای مانده از تمدن مصر نشان می دهد که نزدیک به 3,000 سال قبل از میلاد، مردمان از سیستم دهدهی برای شمارش استفاده می کردند. اما چرا پایه شمارش ساعت آن ها 12 تایی بود؟ بسیاری معتقدند که سیستم شمارش 12 تایی را مصریان از سومریان ما قبل خود فرا گرفته اند که این شمارش بر اساس انگشتان دست نبوده است، بلکه بندهای انگشت، پایه این سیستم به شمار می رفته است. بدین صورت که اگر دست چپ خود را باز کنید و با استفاده از نوک انگشت شست خود به لمس هر یک از سه بند چهار انگشت دیگر بپردازید به این سیستم خواهید رسید.

مصریان مدل ساعت خود را بر اساس حرکت اجرام آسمانی پی ریزی کردند. آن ها معمولا حرکات یک مجموعه 36 تایی از صور فلکی کوچک که decans" " نام نهاده بودند را دنبال می کردند. این صور معمولا هر 40 دقیقه یک بار از خط افق بالا می آمدند. بالا آمدن هر یک از این صور فلکی از افق نشان دهنده شروع یک ساعت جدید بود. شروع یک دوره ده روزه مصری نیز با پدیدار شدن ستاره جدید decans در آسمان شرقی و قبل از طلوع آفتاب مشخص می گردید.

قبل از اینکه ساعت اختراع شود، روز و شب هر کدام به 12 ساعت تقسیم شده بود. این تقسیم عملی نبود زیرا طول این دو مدت زمان با فصول متغیر بود. امروزه بیشتر کشورها دارای روزی می باشند که بر طبق قانون 24 ساعت طول می کشد و از نیمه شب تا نیمه شب دیگر ادامه دارد یعنی از همان روش رومیهای قدیم پیروی می شود.

  • اخوان

مساحت مثلث                                مرکز دایره

کسر                                         کسر اعداد مخلوط

 فصل سوم ریاضی ششم                    ضرب کسرها

جمع اعشار                                  تقسیم کسر

تبدیل کسر به عدد مخلوط                   اعداد صحیح

زاویه                                        زاویه 2

ریاضی ششم                                ریاضی ششم 2

مثلثات                                       فصل 1 و 2 ریاضی ششم

کسر                                          بخش پذیری

180                                        مختصات

  • اخوان

حواس‌پرتی دانش‌آموزان، سه منشاء دارد:

1- حواس‌پرتی درونی و ذهنی؛ مانند:
مشغله‌ ذهنی دانش‌آموز؛ شامل مواردی از قبیل: درد، رنج، غم و غصّه
اضطراب و نگرانی دانش‌آموز
گرسنگی و تشنگی
ترس، خشم و شادی
بیماری‌های گوناگون
بی‌علاقگی به موضوع درسی
فشارهای روانی
ناراحتی‌های جسمی و روحی مادر در قبل، هنگام و بعد از زایمان (که تأثیر مستقیمی بر دقّت فرزند دارد.)

2-بی دقتی و حواس پرتی بیرونی و محیطی؛ مانند:
سردی و گرمی هوای کلاس درس
نور شدید و نور ضعیف
صداهای ناهنجار و گیج کننده
روشن بودن رسانه‌های صوتی و تصویری و ...

3- گاهی برخی حوادث و اتّفاقات، فضای روانی فرد را دچار اختلال می‏کند؛ مانند:
در برخی موارد، دانش‌آموز احساس می ‌کند نیاز ندارد یک موضوع خاص را یاد بگیرد و همین، باعث عدم تمرکز او نسبت به آن موضوع می‌شود.
کمبود محبّت و نشاط در خانواده
احساس نا امنی
توقّعات بیش از ظرفیّت کودک
مقایسه‌ کودک و نوجوان با سایر هم‌سالان خود.

برخی راه‌های افزایش دقّت و تمرکز حواس در دانش‌آموزان عبارتند از:

- معلّم باید در دانش‌آموزان، ایجاد انگیزه کند. زیرا نداشتن انگیزه، از علل بی‌دقّتی است.
- خنده باعث آرامش و نیز تمرکز حواس می‌شود و باعث می‌شود که دانش‌آموزان، سریع‌تر یاد بگیرند و بیش‌تر دقّت نمایند.
- نوشتن با قلم، طبیعی‌تر و بهتر از تایپ کردن است؛ بنابراین در تکالیفی که به دانش‌آموز داده می‌شود، این موضوع را حتماً رعایت کنید.
- تصوّرات منفی و خیال‌پردازی‌ها، میزان دقّت کودکان و نوجوانان را کاهش می‌دهد.
- معلّم با طرح سؤال‌های مختلف، بر قدرت تفکّر و افزایش دقّت دانش‌آموزان، نقش به سزایی خواهد داشت. 
- از دانش‌آموزان بخواهید در هنگام خواندن مطالب، زیر آن خط بکشند و یا انگشت خود را زیر کلمات بگذارند و شمرده شمرده بخوانند.
- علاقه داشتن نسبت به یادگیری یک مطلب، سبب افزایش تمرکز می‌شود.
  • اخوان