وبلاگicon

دنیای ابتدایی

آموزشی، علمی ، نمونه سوال

دنیای ابتدایی

آموزشی، علمی ، نمونه سوال

دنیای   ابتدایی

یادگرفتم بخندم و ببخشم
خدا نیستم ، اما زیر سایه اش بزرگ شدم

*****************************
همه ی افراد با استعداد هستند، اما اگر شما یک ماهی را بر اساس تواناییش در بالا رفتن از درخت بسنجید، آن ماهی تمام عمرش را بر این باور خواهد گذارند که یک بی دست و پای احمق است.


عشقم معلمی است.اگر دوباره انتخاب کنم بدون شک معلم خواهم شد.
معلم پایه های اول تا ششم ابتدایی
داور جشنواره های مختلف آموزش و پرورش
مدرس دوره های ضمن خدمت
مدیر مدرسه پسرانه دوره اول و دوم
فعلا معاون آموزشی دبیرستان دخترانه نرجس
لذت بودن در مدرسه و بچه ها را با هیچ لذتی نمی توان مقایسه کرد.

******************

در حد توانم سعی کردم مطالب مفید ی رو براتون بزارم ، بعضی هاش کار خودم و بعضی ها کار همکارای خوبم .
منتظر نظرات خوب و سازنده شما هستم!

آخرین نظرات
  • به آنها اجازه دهیم خودشان برای برخی مسایل شان تصمیم بگیرند.
  • وقتی خودمان به عنوان والدین قصد داریم تصمیمی بگیریم، با دیگران مشورت کنیم تا کودکان مان نیز مشورت را یاد بگیرند.
  • وقتی تصمیمی را می گیریم مسئولیت آن را قبول کنیم و پیامدهای آن را بپذیریم.
  • دیگران را به خاطر تصمیمات خودمان سرزنش نکنیم.
  • تصمیم گیری های سالم کودک را، تشویق کنیم.
  • به کودکان توضیح دهیم که تصمیم ها خوب یا بد نیستند. بلکه ممکن است یک تصمیم جنبه های مثبت یا منفی داشته باشد. چیزی که مهم است، این است که قبل از تصمیم گیری کودک بتواند آگاهانه از نقاط مثبت و منفی تصمیمی که گرفته آگاهی پیدا کند و خودش را برای پیامدهای آن آماده کند.
  • وقتی حق انتخابی وجود ندارد چرایی آن را برای کودک توضیح دهید. در برخی موقعیت ها نظیر حفظ ایمنی کودک و یا برنامه های زمان بندی شده، حق تصمیم گیری وجود ندارد. رعایت مقررات در هنگام عبور از خیابان، عدم انجام اقدامات خطرناک نظیر شرکت در آتش بازی و ترک مدرسه در زمان مقرر نمونه ای از برنامه هایی است که جایی برای انتخاب و تصمیم گیری ندارد. به کودک توضیح دهید که چرا در این موقعیت ها حق انتخاب وجود ندارد و مردم باید از قوانین و برنامۀ زمانی معینی پیروی کنند. برای کودک روشن کنید که در این تصمیمات، اجزایی وجود دارد که او می تواند در مورد آن اجزا دست به انتخاب بزند و تصمیم گیری کند.
  • معمولاً بزرگترها به ویژه در فرهنگ ما به کودکانی که خود را درگیر تصمیم گیری می نمایند، برچسب «‌بچۀ پر رو» می زنند. آنها به اشتباه تصور می کنند، بچۀ مودب، بچه ای است که اجازه دهد بزرگترهایش برایش تصمیم بگیرند. چنین طرز فکری صد درصد غلط است. البته بزرگترها می توانند پیشنهاد دهند یا به کودک برای تصمیم گیری کمک کنند ولی آنها باید به کودک کمک کنندکه خودش بتواند مستقلاً تصمیم بگیرد. مادر و پدرها باید کمی نگران فرزندانی باشند که حتی توانایی ندارند در رستوران غذای مورد علاقه شان را انتخاب کنند و یا نمی دانند در کدام قسمت از ماشین بنشینند. بعضی از کودکان هستند که حتی نمی دانند باید با کدام مداد بنویسند و چه کتابی را بخوانند.
  • به بچه ها اجازه دهید خودشان تصمیم بگیرند. اگر نمی خواهید به آنها آزادی تام بدهید، برایشان تعدادی گزینه مشخص کنید و از آنها بخواهید از بین گزینه ها یکی را انتخاب کنند.
  • برخی والدین وقتی فرزندشان را در تصمیم گیری مردد می بینند، سعی می کنند خیلی زود به کمک او بروند. مثلاً ممکن است پدری بخواهد برای فرزندش یک اسباب بازی بخرد و وقتی ببیند که بچه نمی تواند از بین دو اسباب بازی یکی را انتخاب کند، خیلی سریع به او بگوید «خب هر دو را می خریم». این کار نیز کار اشتباهی است، زیرا اولاً چنین اتفاقی در انتخاب های مهم زندگی هیچ گاه رخ نمی دهد و ثانیاً بچه ها باید یاد بگیرند که انتخاب یک موقعیت، مساوی از دست دادن فرصت دیگری است. بنابراین لازم است آنها بدانند که گاهی ناگزیر به انتخاب هستند حتی اگر دو چیز را واقعاً بخواهند. در این موارد اگر والدین مدام به کمک آنها بشتابند بچه ها هیچ گاه تصمیم گیری و انتخاب کردن را نخواهند آموخت.
  • شاید هل دادن کودک به سمت تصمیم گیری اندکی دشوار به نظر رسد، اما باید سعی کنید که او را وادار به این کار کنید. چند لباس مختلف را پیش روی او قرار دهید و سپس سعی کنید که او را ناخودآگاه به تصمیم گیری وادارید. او می تواند هر کدام از لباس ها را که نمی پسندد به ترتیب از دور خارج کند تا به هدف موردنظر دست پیدا کند یا می تواند ویژگی های لباس مورد علاقه اش را مطرح کند تا از این طریق سریعتر به نتیجه پایانی نزدیک شود.
  • اگر کودک شما تصمیم مخربی را گرفت، او را محدود نکنید. اجازه دهید با عواقب احتمالی آن روبرو شود. اگر تصمیم گرفت که با لباس مهمانی اش در باغچۀ خانه گل بازی کند، به او هشدار دهید که در صورت پاره یا کثیف شدن لباسش، دیگر لباس جدیدی برای آن جایگزین نخواهید کرد. به او بگویید: ‌لباس مهمانی تو تا سال آینده همین است. حالا این انتخاب خودت است که آن را در بیاوری بعد بروی سراغ بازی یا این کار را نکنی.
  • اگر قرار است به کودک تان حق تصمیم گیری بدهید، وظیفۀ شما این است که او را هدایت و راهنمایی کنید تا بتواند دو سوی تصمیمی را که گرفته ببیند و ارزیابی کند. اما وقتی او تصمیمش را گرفت دیگر به هیچ وجه حق ندارید از او انتقاد کنید. اگر مکرراً از او ایراد بگیرید و کارهایش را به چشم یک منتقد نگاه کنید، مسلماً اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و شما نیز از هدف اصلی خودتان که همان ایجاد اطمینان در تصمیم گیری است، دور خواهید شد.
  • زیر بار بهانه جویی های بچه هایی که پس از گرفتن یک تصمیم و عملی کردن آن اظهار پشیمانی می کنند نروید. برای مثال اگر کودک شما پس از انتخاب و خرید یک لباس پشیمان شد، برای عودت یا تعویض لباس از او حمایت نکنید. بلکه باید به او بیاموزید که مسئولیت تصمیم غلطش را در انتخاب لباس بپذیرد و آن لباس را بپوشد.
  • درمورد تصمیم گیری های ساده مانند انتخاب لباس و کفش و... تصمیم گیری را به خود بچه ها واگذار کنید. به خصوص درمورد بچه هایی که زیاد تردید می کنند و نمی توانند تصمیم بگیرند.
  • اخوان

Sally Payne1.jpg - 20.80 کیلو بایت

 

باران با ابر آشتی کرد. حالا دیگر خشک‌سالی نبود. مردم خوشحال بودند که دیگر خشک‌سالی نبود. ابر و باران با هم آشتی کردند...

Sally Payne3.jpg - 5.10 کیلو بایت

عینک عاشق چشم‌هایی که آن را به چشم زده بود، شد. صاحب آن عینک دختری بود که چشم‌های آبی داشت...

Sally Payne 2.jpg - 7.35 کیلو بایت

پنجره منظره‌ای زیبا را می‌دید... دلتنگ شد. دلش می‌خواست به سفر برود.

Sally Payne.jpg - 4.73 کیلو بایت

پل کنار نیمکت بود. آن‌ها برای هم دوستان خوبی بودند تا اینکه نیمکت را به اوراقی بردند. روح نیمکت پرواز کرد و رفت پل تنها و دلتنگ شد.... 

 

  • اخوان

بسیاری از متخصصین معتقدند که بهتر است کودکان زیر ۳ سال اصلا با کامپیوتر و بازیهای ویدیویی آشنا نشوند و تا آنجا که ممکن است با اسباب بازی های قابل لمس و واقعی مثل لگو و خانه سازی و … سرگرم شوند
بعبارت دیگر اسباب بازیهای انتزاعی برای این سن مناسب نیست . اما اگر کودک زیر ۵ سال شما قبلا دسترسی به این بازیها پیدا کرده است و این امر بعنوان عادتی برای او در امده است ، باید هم اکنون به فکر شروع قانون و تعیین حدود برای بکارگیری این بازی ها باشید .

ابتداد باید فهمید که چقدر او بازی کامپیوتری انجام می دهد و در بقیه زمان آزادش چه کارهایی می کند .
اغلب متخصصان رشد کودک پیشنهاد می کنند که مجموع زمان استفاده از صفحه نمایشگر _ که شامل صفحه تلویزیون ، تماشای فیلم ویدیو و کارتون ، جستو جو در اینترنت ( برای کودکان بزرگتر ) و بازیهای ویدیوئی می شود _ باید بین یک ساعت تا حداکثر دو ساعت در روز تعیین شود .
اگر کودک شما ۴۵ دقیقه در روز ، بازی کامپیوتری دارد و بعد یک برنامه تلویزیونی می بیند و مدتی را هم مشغول فعالیت فیزیکی و جست و خیز است ، عملا جای نگرانی نیست . ولی اگر ساعت ها جلوی کامصیوتر باشد و به دسته بازی بچسبد ، یعنی بیش از حد مشغول بازی کامپیوتری است .

این چند پیشنهاد را برای به کنترل درآوردن مدت بازی کامپیوتری او طرح می کنیم

قبل از ارائه بازی کامپیوتری یک محدودیت زمانی مشخص را به کودک اطلاع دهید . برای کودکان در این محدوده سنی می توانید از ساعتهای زمان دار که معمولا در آشپزخانه ها بکار می رود ، استفاده کنید . مثلا به او بگویید تا این ساعت زنگ بزند می توانی بازی کنی و عدد آن را برای مثال روی ۳۰ دقیقه قرار دهید . وقت بازی که به سر آمد اگر کودک به قانون اهمیت داد او را تشویق کنید و برای تمام کردن بموقع بازی پاداش دهید .ولی اگر زمان را ندیده گرفت یا برای زمان بیشتری وارد چانه زنی شد ، به آرامی قوانین بازی را به او توضیح دهید . اگر مخالفت ادامه داشت می توانید بازی با کامپیوتر را به عنوام نتیجه قانون شکنی ، برای مدت محددی متوقف کنید ، مثلا زمان بازی فردای کودک را بگیرید

برای این اعتراص کودک که ” الان من وسط بازی ام . اینجا جای خیلی حساس بازی است و .. ” راه حلی بیندیشید . اعلب بازیه های کامپیوتری ، قابلیت ذخیره سازی بازی را دارند . بنابراین ، بدون خراب شدن بازی، کودک قادر است وسط بازی هم، همه چیز را دست نخورده برای نوبت بعدی ذخیره کند . شاید لازم باشد که این ذخیره سازی را به او یاد بدهید

چند سرگرمی دیگر برای وقتی که “زمان بازی تمام شده است ” برای کودک در نظر بگیرید . مثل کمک در آشپزی به مامام یا کتاب خواندن با بابا یا مامان ، نقاشی کشیدن و …این کار به انحراف توجه او از ابزی کمک می کند و راحت تر دست از کامپیوتر می کشد

به او بگویید قبل از بازی کامپیوتری باید همه کارهایش مثل جمع کردن اتاق و اسباب بازیهایش را انجام داده باشد . یا مثلا قبل از برنامه تلویزیون مورد علاقه باید این کارها انجام شده باشد

از قرار دادن کامپیوتر در اتاق کودک و هرجائی که او بتواند دور از چشم شما به بازی مشغول شود ، خودداری کنید . بطور کلی بهتر است که کامپیوتر در محلی که جنبه عمومی تر دارد مثل اتاق نشمین قرار داده شود و جلوی آن نیز امکان نشستن برای دو تا سه نفر فراهم آید تا هم کاربرد این وسیله زیر نظر باشد و هم بعنوان یک وسیله، به اجتماعی شدن کودک کمک کند

عده ای معتقدند که کامپیوتر باعث ایزوله شدن کاربر و ایجاد بیماریهایی مثل چاقی و تغییر یافت اسکلت بدن ( قوز، انحراف مهره های ستون فقرات و … ) می شود و البته چنبه های مثبت به کارگیری کامپیوتر در آموزش کودکان نیز غیرقابل انکار است : مواردی مثل دیکته، ریاضی و درک متون و خیلی از مهارتهای دیگر . همچنین تقویت مهارت حرکتی ظریف کودکان و سرعت عمل آنها با این بازیها عملی است . اما چراغ خطر مهم این است که کامپیوتر جای روابط اجتماعی کودک را بگیرید و کودک به جای پیدا کردن دوست با این وسیله ارتباط برقرار کنند که این حالت حتی در کودکان فربیک هم به مراتب تقویت می شود و عملا کودک در یک حلقه معیوب قرار می گیرد

نکاتی در مورد خرید بازیهای کامپیوتری

البته بازی باید برای کودک جذاب و لذت بخش باشد تا کودک بتواند از محتوای آن نیز مسائلی را بیاموزد . این چند نکته به شما کمک می کند انتخاب صحیح تری در خرید این بازی ها داشته باشید

بهتر است اول از همه به فکر سرگرم کننده بودن بازی باشید، زیرا که در سن زیر ۵ سال خط مشخصی بین آموختن صرف و تفریح نمی توانید برای کودک بکشید . پس برای اینکه کودک چیزهائی یاد بگیرد لازم است قبل از آن لذت ببرد . مطمئن باشید که کودک بیشتر دوست دارد که زمان خوشی را سپری کند بجای آنکه اهداف آموزشی بزرگترها را برآورده کند .

بازیهایی را انتخاب کنید که بازی بیش از یک بازیکن در آنها تشویق شده و باعث می شود که دو یا سه نفر با هم بازی کنند . به توصیه مرکز ملی رسانه ها و خانواده ها، بهتر است خانواده ها کامپیوتر را به یک وسیله اجتماعی تبدیل کنند . بهترین نرم افزار موجود در این خصوص Lapware ذکر شده است که به شما و کودکتان اجازه می دهد تجربه ای مشترک از کامپیوتر داشته باشید .

بازیهایی را انتخاب کنید که به کودک فرصت های پیروزی را با روش های مختلف می دهد . بعبارت دیگر لازم نباشد که برای ادامه یافتن بازی، کاربر حتما از یگ مهارت به خصوص که تکرار آن برای کودک دشوار است، استفاده کند . تصویرهای کم تحرک و طولانی که حتما با رمز و راز تغییر خواهد کرد، کودک را خسته می کند . مزرعه های اعداد یا جنگل های پر از موسیقی که کودک را بدنبال خود بکشد و هر چه که ماهرتر شد بازی نیز ماهرانه تر قابل پیاده شدن باشد، بهتر است .

به یاد داشته باشید نسخه نوشتاری یا دیداری _ شنیداری در یادگیری کودک از نسخه نرم افزاری می تواند بهتر باشد، مثلا کتاب یک قهرمان خاص آموزنده تر از بازی آن قهرمان خاص برای کودک است .

هنگام خرید همیشه احتمال برگرداندن و پس دادن بازی خریداری شده را با فروشنده مطرح کنید ، چرا که این احتمال وجود دارد سیستم سخت افزاری شما متناسب نباشد یا بازی خریداری شده مانند لیاس ، یک شماره کوچکتر به تن فرزند شما در آید ! یا شما آن بازی را برای کودکتان مناسب ندانید .

بنابر تحقیقات انجام شده، بازی هایی که محتوای خشن دارند، کودک را در معرض افزایش رفتارهای پرخاشگرانه قرار می دهند ، بخصوص اگر به صورت همیشگی بازی شوند و عملا کودک، زمان خیلی زیادی را به این بازیها اختصاص دهد . این نکته ارزش یادآوری دارد که همه بازیهای ویدیویی و کامپیوتری بد نیستند . بازیهای پر کیفیت به کودک فرصت حل مسائل مختلف زندگی و مهارت تفکر منطقی را آموزش می دهد . همچنین بازی کامپیوتری به تقویت مهارتهای حرکتی ظریف، مهارت، سرعت عمل و سرعت انتقال می انجامد . البته کودک را به تکنولوژی اطلاعات علاقه مندتر می سازد .

بهترین کار برای شما این است که تا فرصت باقی است و کودک هنوز اولین تجربه ها را در به کارگیری این وسیله درک می کند، به او کمک کنید تا قوانین استفاده سالم و بی ضرر از آن را بیاموزد .
به یاد داشته باشید کودکان به آسانی به مسائل مختلف عادت می کنند ولی به سختی عادت نادرست را ترک می کنند . نکته آخر اینکه یک مصرف کننده هوشیار باشید، آنچه را به صلاح کودکتان هست انتخاب کنید چیزی که مناسب سن او باشد و پیغام های نادرست به او ندهد .
  • اخوان

حرف شنوی

۱۸
آبان

علل حرف  نشنوی فرزندان از والدین

 1- وجود خانوادۀ نا بسامان

خانوادۀ خوب باید در امنیت به سر ببرد و بر آن نظام و نظامی حاکم باشد . خانواده  های بی  نظم و ترتیب که فاقد قوانین مشخص و معین  اند ، نمی  توانند در تربیت فرزندان حرف  شنو موفق باشند . در چنین خانواده  هایی تفکر حاکم بر والدین توانایی قانون گذاری ندارد و قادر به نظم بخشیدن  و قانونمند ساختن خانواده و روابط میان اعضای آن نیست . در این قبیل خانواده  ها دعوا و درگیری در خانواده روندی عادی بوده ، ارتباط  های سالم در خانواده حاکم نیست  و گاه تهدید ،  تنبیه و درگیری بین دو والد نیز دیده می شود . به طور قطع تربیت فرزندانی مطیع و حرف شنو در چنین فضایی ، کاری دشوار یا به عبارت بهتر ، کاری نا ممکن است ، زیرا مقررات مشخصی که فرزند باید از آن پیروی کند ، وجود ندارد جز درخواست ها و نیازهای والدین که این امر نیز در فضای بی قانونی توسط فرزندان به اجرا در نمی آید .

2-عدم تناسب بین وظایف واگذار شده به فرزند با توانایی او

گاه تکالیفی که به بچه  ها سپرده می  شود ، متناسب با سن و سال و حالات روحی آن  ها نیست و این امر مانع انجام تکالیف می  گردد . برای مثال ، گاهی ما به فرزند کوچک  تر وظایف فرزند بزرگ  تر را می  دهیم یا از فرزند بزرگ خود کارهای بچگانه انتظار داریم .

3-تحکم و تندی والدین در زمان واگذاری تکلیف

برخی از والدین با عصبانیت و زور می  خواهند حرف خود را به کرسی بنشانند  . به طور معمول در چنین شرایطی فرزندان ، به ویژه نوجوانان ، مقاومت می  کنند یا در صورت اجرای فرمان ، آن را با رضایت خاطر انجام نمی  دهند . اما اگر والدین با نرمی و مهربانی انتظارات خود را بیان کنند ، فرزندان بهتر و زودتر به حرف  آن  ها عمل می  کنند .

4-تقویت نکردن فرمان برداری

اگر اطاعت فرزندان از والدین تقویت نشود ، میل به اطاعت را در فرزندان کم کرده ، در موارد بعدی ، رغبتی برای انجام اوامر پدر و مادر از خود نشان نمی دهند . در صورتی که اگر بعد از انجام تکلیف با  مهربانی از فرزندمان تشکر کنیم ، در دفعات بعدی تشویق می  شود که زودتر به حرف ما گوش کند . شاید بی مناسبت نباشد که در این جا اشاره ای کنیم به روایتی از مولای متقیان ، امام علی ( ع ) ، که در نامه  ای به مالک  اشتر می  فرمایند : خادم و خائن نزد تو یکسان نباشد ، چرا که این  امر یکسان تلقی کردن آن  ها فرد خائن را در خیانت جدی کر ده ، خادم را از خدمت باز می دارد .

5-کمال  طلبی والدین یا وسواسی بودن آن  ها

گاه کمال  طلبی والدین و نیز وسواسی بودن آن ها موجب می  شود که همیشه بر انجام تکالیف به طور کامل تأکید کنند و این امر معمولاً باعث خستگی فرزندان از اجرای تکالیف می  شود . فرزندان گاه به دلیل ناتوانی و نا کار آمدی ، بعضی از تکالیف را ناقص انجام می دهند ؛ اما باید دقت داشت که با تشویق ، کم  کم کاستی  های آنان در اجرای تکالیف کاهش می  یابد . به عنوان مثال ، اگر فرزند سه سالۀ شما که قبلاً آشغال  هایش را در وسط اتاق رها می  کرد ، این  بار با تذکرات شما آن را روی در سطل آشغال گذاشته است ، بهتر است این کار او را تشویق کنید تا در دفعات بعد کارش را به طور کامل انجام دهد .

6-تعارف کردن والدین به جای واگذاری تکلیف

برخی از والدین به جای محول کردن تکلیف به فرزندان ، به آن  ها تعارف می-کنند یا آن ها را مخیّر می  گردانند که این شیوه به تکلیف  پذیری و حرف  شنوی آن  ها منجر نمی  شود . برای مثال به فرزند خود می گویند : مامان می روی نان بخری ؟ و او معمولاً می گوید : نه . این شیوه صحیح نیست ، بلکه باید پول را به فرزند داد  و محترمانه از او در خواست کرد و گفت : پسرم لطفاً برو نان بخر . این روش ، تکلیف و اگذار شده را نزد فرزندان جدی  تر معرفی می  کند ( نسیم رضوان).

تا این جا به مورادی اشاره کردیم که مانع حرف  شنوی فرزندان می  شود ، اما اگر دوست دارید فرزندانتان از شما حرف  شنوی داشته باشند ، بهتر است راهبردهای زیر را به کار بندید .

عوامل مؤثر در افزایش حرف شنوی فرزندان از والدین

1.  عصبانی نشوید

تلاش کنید تا آرامش خود را حفظ کرده ، با صدای آرام صحبت نمایید . اگر میزان عصبانیت شما از رفتار فرزندان زیاد است ، می  توانید ابتدا نفس عمیق بکشید و سپس از 1 تا 10 بشمارید یا ذکر بگویید تا آرامش خود را باز یابید ، بعد با فرزندتان صحبت کنید . زیرا اساساً تربیت یعنی آموزش رفتار صحیح به کودکان ، اما اگر شما عصبی یا احساساتی باشید ، نمی توانید آمو زش را به طور مؤثر انجام دهید ( امید فردا ) . جین نلسون روان شناس خانواده می  گوید : این که والدین چگونه با اشتباهات کوچک فرزندان کنار می  آیند ، از ریختن شیر گرفته تا شکستن اسباب  بازی ، می  تواند منجر به دوستی و اعتماد بین آن  ها و فرزندانشان شود یا سبب فاصله و خصومت گردد . گاهی  فرزندانتان کارهایی می  کنند که شما باید تحمل کنید. البته خیلی سخت است ، ولی برخورد خشونت آمیز به آن  ها یاد نمی  دهد چگونه رفتارشان را تصحیح کنند . برای مثال اگر با فریاد بگویید : فوراً آن را تمییز کن ، عمل تمیز کردن را نمی  شنود . بلکه بیش  تر لحن تنبیه گرشما را تماشا می  کند ( محسن عزیزی).

2.برخورد مثبت داشته باشید

به رفتار مناسب فرزند خود توجه کنید و در همان لحظه از آن تعریف نمایید . سپس از او در خواست کنید ( یا او را راهنمایی کنید ) تا فعالیت بعدی را انجام دهد . در این روش برای هر کاری که کودک درست انجام می  دهد ، امتیازی قایل شوید ، به نوعی که گویی جادویی در کار است . او به شکلی باور نکردنی در خواست  های بعدی را اجابت می  کند . به طور مثال ، به او بگویید : آفرین که یک لیوان شیر خوردی ، حالا بیا کمی تخم مرغ بخور یا این که : خیلی خوب مسواک زدی ، حالا بیا لباس خوابت را بپوش.

3.برای کنترل او به نرمی رفتار کنید

هرگاه از کودک خود خواهشی دارید ، به سمت  او بروید و به نرمی او را لمس کنید ، به طوری که حضور شما تقریباً موافقت کودکتان را ضمانت کند . اکنون درست در جایی هستید که فرمان شما به یک عمل تبدیل می شود . به طور مثال اگر می خواهید فرزندتان میز را بچیند ،اگر با فریاد از او بخواهید که از آن طرف خانه بیاید و میز را بچیند ، حتماً مؤثر نخواهد بود . بهتر است نزد او بروید ، دستی از مهر بر سرش بکشید ، تبسمی بکنید و او را ببوسید . در این صورت تمایل به انجام تکلیف را در او به شکل بهتری پدید می  آورید .چنان  چه فرزندتان جذب فعالیتی گردیده است ، به آرامی دست به شانۀ او بزنید تا متوجه شما گردد . از او بخواهید موقعی که صحبت می  کنید به شما نگاه کند . اگر فرزندتان به چشم ارتباط برقرار سازد ، برایش سخت است که لجبازی نماید (فاطمۀ اسلامیه  ).

4.سعی کنید اول خودتان کاری را انجام دهید ، بعد از فرزندتان بخواهید

فردی که تکلیفی را محول می کند ، اگر خود عامل به آن باشد ، فرزندان را به اجرای فرمان های بیش  تر ترغیب می کند . در همین زمینه قرآن کریم می فرماید : «  لم تقولون ما لا تفعلون .  » چرا می  گویید آن چه را که عمل نمی  کنید . انتظار انجام وظیفه توسط فرزند ، اگر خود والدین مقید به انجام آن نباشند ، نتیجه  ای ندارد (  نیسم رضوان  ).

5.انتخاب  های دیگر را به کودک پیش  نهاد کنید

در بسیار  ی موارد می  توانید به فرزندتان فرصت یک انتخاب محدود شده را بدهید تا خودش تصمیم بگیرد که چگونه دستورهای شما را انجام دهد . گاهی آزادی عمل در تصمیم  گیری ، به کودک احساس قدرت و تسلط می  دهد و با این احساس ، به تدریج مقاومت در برابر والدین کاهش می  یابد . به طور مثال ، به او بگویید : الآن وقت حمام  است . می  خواهی دوش بگیری یا در وان حمام کنی ؟ یا این که : می  خواهی نیم ساعت صبح ، نیم ساعت بعد از ظهر ریاضی کار کنی یا یک ساعت صبح ؟ یا اگر فرزند خرد سالتان روی میز ایستاده است ، به او بگویید : اجازه نداری روی میز بایستی ، خودت پایین می  آیی یا من کمکت کنم ؟ در این صورت شما به نوعی ناتوانی  های او را مهار می کنید و اعتماد به نفس از شما به فرزندتان انتقال می یابد .

6. بی طرفی خودتان را اعلام کنید

وقتی می  گویید : « الآن برو بخواب » ، ممکن است نیروی کشمکش شخصی بین او و شما ایجاد شود . روش بهتر این است که دستورها را به حالت غیر شخصی بیان کنید . به طور مثال به  او بگویید : ساعت نه است  و وقت خواب تو ، و به ساعت اشاره کنید . در این حالت هر اعتراض و حس نا خوشایندی پدید آید ، بین کودک و ساعت است و نه بین او و شما . یا هنگامی که به او می  گویید : خانه جای توپ بازی نیست ، او از این قاعده ناراحت می  شود ، نه از شما .

7.  توضیح دهید که چرا محدودیت لازم است

مردم وقتی در مورد قاعده یا دستوری توجیه شوند ، بهتر می  توانند آن را بپذیرند  ، اما در غیر این صورت آن را مستبدانه می  پندارند . بنابراین هنگامی که برای اولین بار کودک را در موقعیت محدود کننده قرار دادید ، توضیح دهید که چرا فرزندتان باید آن را بپذیرد . شناخت علت قواعد ، باعث می  شود رفتار مناسب در کودک درونی شود . در ضمن برای بیان علت قوانین ، به جای این که از توضیحات طولانی ، که بچه  ها را خسته می  کند ، استفاده کنید ، به طور خلاصه ، دلیل یک دستور را بیان کنید ، مثلاً : « دیگران را نزن ، چون بدنشان درد می  گیرد . یا : وقتی اسباب  بازی را از دست بچه  های دیگر می  گیری آن  ها ناراحت می  شوند ، چون هنوز بازی  شان تمام نشده است . »

8.  بر نقاط مثبت فرزندتان تأکید کنید و مسایل را برای او شرح دهید

بچه  ها بیش  تر پذیرای فرمان های مثبت  اند تا منفی  . به طور کلی بهتر است واضح و رو  شن به کودک بگویید باید چه کار کند . دستورهای منفی مثل نرو ، نریز و نکن به کودک می  گوید چه چیزی قابل قبول نیست ، اما رفتاری را که   از او انتظار می  رود    ، بیان نمی  کند . برای مثال ، به جای آن که بگویید : چطور جرئت کردی سنگ ها را پرتاب کنی  ؟ بگویید سنگ برای پرتاب کردن نیست ، توپ را پرتاب می  کنند . بدین ترتیب بر روی رفتارش تأثیر گذاشته و راه چاره-ای را بدون پرخاشگری به او یاد داده  اید (  امید فردا  )  .

9. فرزند خود را برای حضور در جمع آماده کنید

اگر فرزند شما در حضور دیگران بد رفتاری می  کند ، باعث خجالت شما شده ، افرادی که شاهد خرابکاری او هستند ، رنجیده می  شوند ، در این زمان اگر به او بگویید ساکت بنشین ، معمولاً رفتارش بهبود نمی  یابد . بهتر است قبل از وضع جدید ، همچون سوار شدن به هواپیما یا حضور در مهمانی و جشن تولد ، موقعیت را برای او شرح دهید و انتظارات واقعی خود را بیان کنید . به طور مثال بگویید : وقتی سوار هواپیما شدیم ، در آن جا صندلی مخصوص خودت را داری ، باید نیشینی و کمربندت را ببندی ، می توانی کتاب بخوانی ، چیزی بخوری یا با اسباب  بازی کوچکی بازی کنی . یا این که : فردا به جشن تولد می  رویم ، از تو انتظار دارم شلوغ نکنی و هنگامی که دوستت هدایایش را باز می  کند ، بنشینی وتماشا کنی .

10.به کودک کمک کنید کمی جلوتر را ببیند

بچه  ها در هر موقعیتی  که قرار دارند ، رویداد  های بعدی را نمی  بینند و فقط در لحظه زندگی می  کنند . برای همین ، هنگام گذر از مرحله  ای به مرحلۀ دیگر ، دچار مشکل می  شوند . بنابراین بهتر است هنگامی که می  خواهید او را از جایی که دوست دارد به جای دیگر ببرید ، ابتدا  5 تا 10 دقیقۀ قبل او را مطلع کنید و با ساعت نشان دهید که مثلاً وقتی عقربۀ بزرگ این  جا آمد ، باید برویم ، تا خودش را آماده کند . اگر بی خبر دست او را بگیرید و به جای دیگر ببرید ، باعث آزار او می شوید (  فاطمۀ اسلامیه  )  .

11.واگذاری کارها بعد از تفریح فرزند

موقعی که فرزندان به انجام فعالیت مورد علاقه ای مانند بازی یا تماشای تلویزیون مشغول  اند ، کم  تر به آن ها تکلیف واگذار کنید ، زیرا معمولاً نه تنها به سخن شما گوش نمی  دهند ، بلکه شما به آن ها در س نافرمانی نیز می دهید . گاتری ،به عنوان یک روان  شناس می  گوید : اگر می  خواهید به فرزندان خود درس نافرمانی بدهید ، وقتی که آن  ها مشغول انجام کار مورد علاقه  ای هستند ، به آنان تکلیفی محول کنید (  نسیم رضوان  )  .

12. از جایی که برای او مشکل ساز است ، دورش کنید

اگر هر بار که با کودکتان به فروشگاه می  روید با مشکلاتی رو  به  رو می  شوید ، زمانی به آن جا بروید که کسی از او نگه داری می  کند . بهتر است مدت یک ماه به او فرصت دهید و او را همراه خود به خرید نبرید . در ضمن برای او توضیح دهید که چرا او را همراه خود نمی  برید . این عمل باعث می  شود که رفتار منفی و نا فرمانی او از شما کم شود .

13.  گاهی بعضی امور را به کودک یاد آور کنید

بچه  ها به راحتی ممکن است چیزی را فراموش کنند . این وظیفۀ شماست که بعضی موارد را به آن ها تذکر بدهید . برای مثال ، اگر کودک شما فراموش کرد به دست  شویی برود ، باید با مهربانی به او بگویید : وقت دست  شویی رفتن است  . یک کلمه یاد آوری برا ی او مفید خواهد بود (  فاطمه اسلامیه  )  .

14.  واگذاری کار مورد علاقه و تقسیم آن بین فرزندان

سعی کنید کارها را بین فرزندان خانواده تقسیم کنید . اگر والدین همۀ کارها را از فرزند کوچک  تر بخواهند ، باعث جر و بحث میان آنان و فرزند کوچک می-شود و فرزند بزرگ  تر از این موقعیت سوء استفاده می  کند . در ضمن بهتر است به هر کدام از فرزندان فعالیت مورد علاقه  شان را پیش نهاد کنید ، مثلاً اگر یکی به بیرون رفتن علاقه دارد ، خرید را به او واگذار کنید و به دیگری مرتب کردن اسباب بازی  ها را واگذار نمایید ( کیهان نیوز ) .

15.از تنبیه بدنی خود داری کنید

از تنبیه بدنی برای تکلیف  پذیری و حرف  شنوی فرزندان استفاده نکنید  . زیرا تنبیه فرزندان به سبب اجرا نکردن فرمان ، موجب مقاومت بیش  تر آنان در برابر فرمان  های بعدی والدین خواهد شد و علاوه بر حرف نا  شنوی  ، کینه  توزی نسبت به والدین را نیز در دل خواهند پروراند (  نسیم رضوان  )  .

در صورتی که با به کار بردن این راهبرد  ها نیز به نتیجۀ مطلوب نرسیدید ، استفاده از راه کارهای ذیل می  تواند به شما کمک کند :

1.یک جدول از کارهایی کودک باید انجام دهد ، تهیه کنید و در مقابل انجام کارهای مثبت به او امتیاز دهید و در صورت عدم فرمانبرداری از امتیازات قبلی او کم کنید . در مورد بچه  های کوچک  تر می  توانید ، یک نقاشی تهیه کنید و در هنگام انجام کارهای خوب یک قسمت از آن را همراه با کودکتان رنگ کنید و هر وقت تمام آن رنگ شد به او جایزه دهید . برای مثال ، چنان چه صبح  ها سخت  ترین زمان در روز است ، به او مسئولیت داده ، با کمکش جدولی از تمامی کارهای که باید انجام دهد (  مسواک زدن  ، شستن صورت  ، لباس پوشیدن  ، خوردن صبحانه و پوشیدن کفش  ) تهیه کنید  . بسیار بچه  ها دوست دارند جدول را بررسی کرده ، موفقیت خود را اعلام نمایند (  فاطمۀ اسلامیه  )  .

2.بیان زیان  های حرف  نشنوی در قالب قصه  ها ، شعرها و حکایات برای کودکان مفید خواهد بود . برای مثال ، بیان داستانی مانند جوجۀ نا فرمان که به حرف مادرش گوش نکرد و در جنگل اسیر گرگ شد ، برای فرزندان عبرت آموز است .

3.  در صورت عدم اجرای تکالیف توسط فرزند  ، گاه می  توان از روش   «محروم سازی » استفاده کرد . برای مثال ، به فرزندی که تکلیف را انجام نداده است ، گفته می  شود : چون این کار را انجام ندادی ، تو را امروز به پارک نمی  برم  .

4.کاستن مقداری از تقویت کننده که تحت عنوان «  جریمه کردن  » مطرح می-شود نیز تأثیر خواهد داشت  . برای مثال  ، وقتی که مادری به فرزند خود گفته است که با پول توجیبی خود فلان چیز را نخرد  ، زیرا بهداشتی نیست و فرزند گوش نکرده  ، مادر روز بعد مقدار کم  تری پول در اختیار او قرار می  دهد و دلیل  آن را برایش توضیح می  دهد . این امر موجب می  شود که حرف ناشنوی فرزند کاهش یابد

 

  • اخوان

آیا رفتار فرزندتان شما را دیوانه کرده است؟ حقیقت این است که اصلاً پدر و مادر بدون اضطراب در هیچ جای دنیا وجود ندارد. و همواره پدر و مادر‌ها نگران سلامتی، بهداشت، روابط، نگرش و رفتار کودک‌شان هستند. همیشه نگران موفقیت آنها در زندگی هستند و دائم به خودشان می‌گویند آرام باش همه‌چیز خوب پیش می‌رود؛ ولی چگونه می‌توان آرام بود وقتی فرزند شما به حرف‌های شما گوش نمی‌دهد و به رفتار شما توجهی نمی‌‌کند. گاهی حتی داشتن یک خانه آرام و روابط صلح‌آمیز به رویایی دست نیافتنی تبدیل می‌شود و احساس می‌کنید هیچ‌گاه به آن دست پیدا نمی‌کنید. «مطمئن باشید زمانی که چیزی را از فرزندتان با خواهش و التماس می‌خواهید، هیچ‌گاه به آن دست پیدا نخواهید یافت؛ زیرا او شما را یک شخصیت آسیب‌پذیر خواهد دانست. حفظ آرامش والدین در برابر کودکان بسیار اهمیت دارد. ما معمولاً با نشان دادن واکنش‌های عجیب و غریب و فریاد کشیدن سعی می‌کنیم خودمان را آرام و کودکان را کنترل کنیم. بسیاری از ما معتقدیم که تنها راه آرامش‌مان حرف گوش کردن بچه‌هاست.
فریاد کشیدن

مشکل از نوع تفکر ما سرچشمه می‌گیرد. با فریاد کشیدن، در واقع کودکان‌ پی به قدرت خود می‌برند و فکر می‌کنند که آرامش بزرگ‌ترها در دست آنهاست و این احساس نیاز را نشان می‌دهد. وقتی به فرزند خود می‌گویید: من نیاز دارم که با برادرت دعوا نکنی و یا لازم است که به پدرت احترام بگذاری، در حقیقت به او می‌گوئید که من نیاز دارم این کار را انجام دهی تا به آرامش برسم. زمانی که از فرزندان‌ درخواستی دارید، نسبت به آنها آسیب‌پذیر می‌شوید؛ زیرا ممکن است آنها خواسته شما را برآورده نکنند و قطعاً همیشه همه بچه‌ها، خواسته‌های والدین خود را برآورده نمی‌کنند و همین جاست که احساس ضعف و ناتوانی می‌کنید؛ زیرا دو دستی قدرت را در اختیار کودک خود قرار داده‌اید. دچار اضطراب می‌شوید و کنترل فرزندتان از دست‌تان خارج می‌شود و سعی می‌کنید دوباره کنترل او را در دست بگیرید و همین طور که اضطراب شما افزایش می‌یابد، به آن واکنش نشان می‌دهید و این واکنش به شکل فریاد و جیغ و انتقاد و سرزنش کودک ظاهر می‌شود. شما سعی می‌کنید او را کنترل کنید و او نیز به این امر واکنش نشان می‌دهد و با شما مقابله می‌کند. در این لحظه عصبانیت شما به اوج می‌رسد و با اینکه سعی می‌کنید آن را کنترل کنید، ولی نمی‌توانید و این امر به سادگی به یک تنش دو جانبه تبدیل می‌شود. خیلی سریع تمامی افراد خانواده دچار اضطراب شده و مبارزه بر سر قدرت آغاز می‌شود و به نظر می‌رسد که هرگز این دعوا به پایان نمی‌رسد. به همین دلیل است که یادگیری مهارت‌های حفظ آرامش از ضروریات است.

 آیا در برابر موفقیت فرزندتان احساس مسئولیت می‌کنید؟
وقتی که شما خودتان را مسئول چگونگی رشد کودک می‌دانید، فشار زیادی به فکر و روان‌تان وارد می‌شود، احساس مسئولیت در برابر رفتارهای کودک موجب اضطراب شده و هر نوع بدرفتاری از طرف کودک، شما را عصبی خواهد کرد.

توقف اضطراب و حفظ آرامش
هدف شماره یک: حفظ آرامش؛ تمامی ما در دوره‌ای از زندگی و کار خود حتماً یک رئیس یا مدیر داشته‌ایم و گاهی آنقدر از دست رئیس خود عصبانی بوده‌ایم که دل‌مان می‌خواسته سر او فریاد بکشیم؛ ولی آرامش خود را حفظ کرده‌ایم و به خود اجازه این کار را نداده‌ایم. این اولین و مهم‌ترین گام است. به خودتان یادآوری کنید که موظفید آرامش خود را حفظ کنید و اجازه ندارید عصبانی شوید.

واکنش رفتار شما با کودک
با کودک‌تان مقابله به مثل نکنید و رفتارتان درست مانند او نباشد. هنگامی که واکنش شما به رفتار کودک درست مثل خود اوست، در واقع طبق خواسته کودک تان رفتار کرده‌ و روش او را انتخاب کرده اید. شما باید نوع رفتار و واکنش‌ تان را خودتان انتخاب و بتوانید آن را کنترل کنید.

رفتار فرزندان
مهم نیست که فرزند شما چگونه رفتار می‌کند، همیشه سعی کنید به عنوان یک پدر و مادر بهترین روش رفتاری را انتخاب کنید، فرزند شما واکنش شما را کنترل نمی‌کند؛ اما اگر گاهی اوقات مراقب نباشید، این اتفاق خواهد افتاد. به خود یادآوری کنید که هیچ‌کس نمی‌تواند مرا کنترل کند؛ بجز خود من.

 روی رفتارتان متمرکز شوید
روی خودتان تمرکز کنید؛ به جای اینکه روی نوع رفتار کودک‌تان متمرکز شوید، روی رفتار خودتان تمرکز کنید؛ به این ترتیب می‌توانید روی احساسات خود بیشتر مدیریت داشته باشید. وقتی روی خودتان و اهداف زندگی‌تان متمرکز شوید، نفوذ‌تان به کودک بیشتر خواهد شد و ارتباط‌تان با او بهبود خواهد یافت.

 احساساتی عمل نکنید
از روی عقل خود تصمیم بگیرید و به احساسات زودگذر توجهی نداشته باشید. قبل از هر واکنشی آرامش خود را حفظ کرده، کمی منطقی و عقلانی فکر کنید و سپس تصمیم بگیرید. اجازه دهید احساس نقش اطلاع‌رسانی داشته باشد.  ولی به آنها اجازه ندهید فرمان زندگی شما را در دست بگیرند. بهترین نوع تصمیم‌گیری، تصمیم منطقی و عاقلانه‌ و به دور از احساسات است.

 روش حل مسائل و مشکلات
بیشتر پدر و مادرها در مورد آنچه که در برابر آن مسئولند و آنچه که هیچ مسئولیتی در برابر آن ندارند، سردر گم هستند و درک درستی از آن ندارند. برخی از کارها به دامنه وظایف شما محدود نمی‌شود؛ مثلاً انجام تکالیف مدرسه! این جزء وظایف کودک است و شما در برابر انجام دادن و یا ندادن آن مسئولیتی ندارید. اگر همیشه به فکر رفتارها و کارهای کودک باشید، دچار استرس می‌شوید. کودک را متوجه کنید که شما می‌توانید روش حل مشکل و مسائل مربوط به او را آموزش دهید، ولی وظیفه ندارید مشکل را حل و رفع کنید. به جای اینکه برای کودک ماهی بگیرید، به او ماهیگیری یاد دهید. اگر همیشه به دنبال رفع نگرانی‌های او باشید، او هیچ گاه معنای مسئولیت را درک نخواهد کرد و شما روز به روز آشفته‌تر و وظایف‌تان بیشتر و بیشتر می‌شود.

 گوش کنید
شما مسئول گوش دادن کودک به حرف‌های‌تان نیستید و تنها مسئول هستید که در برابر رفتار او واکنش مناسب نشان دهید. اگر قرار بود هر کس و تنها یک نفر مسئول رفتار دیگری باشد، جهان چه شکلی می‌‌شد؟
به جای اینکه خودتان را مسئول رفتار فرزندتان بدانید سعی کنید با انتخاب روش مناسب، نوع رفتار او را تغییر دهید و پیامد‌های رفتارش را به او یادآوری کنید. با این کار در درازمدت کنترل رفتار کودک‌تان را در دست خواهید گرفت.
از خود بپرسید که چه روش‌هایی به آرامش من کمک می‌کند؟ برخی افراد با سکوت و حرف نزدن به آرامش می‌رسند و عده‌ای با یک نفس عمیق و برخی هم با انرژی مثبت و تلقین جملات مثبت به خود. به خاطر داشته باشید که هیچ‌گاه نباید هنگام عصبانیت از خود عکس‌العمل زشتی نشان دهید. کمی در اتاق قدم بزنید و یا به حمام بروید تا کمی آرام‌تر شوید و یا دست‌کم آن موقعیت و مکان را ترک کنید.

 فکر کنید و تصمیم بگیرید
یک نفس عمیق بکشید و یک لحظه به کاری که تصمیم به انجام آن دارید، فکر کنید یک تفاوت بزرگ میان پاسخ درست و واکنش سریع وجود دارد. حتماً قبل از اینکه در برابر رفتار کودک‌تان واکنش نشان دهید، یک نفس عمیق بکشید.
این کار علاوه بر اینکه موجب آرامش شما می‌شود، فرصتی فراهم خواهد کرد تا بتوانید فکر کنید. وقتی سعی می‌کنید فرزندتان را مجبور کنید به خواسته شما عمل کند، در حقیقت سعی می‌کنید او را کنترل کنید، به این موضوع نیز توجه داشته باشید که ممکن است او روز سختی را طی کرده باشد و با فشارهایی که از طرف شما به او اعمال می‌شود، روز او سخت‌تر و فشار عصبی روی او بیشتر شود و ممکن است رفتار بدی از خود نشان دهد.

 جملات زیر را به خاطر بسپارید
«آرام باش و نفس عمیق بکش»، «اصلاً موضوع مهمی نیست»، «صبر کن»، «کمی فکر کن» و … هر جمله‌ای را که به آرام کردن شما بیشتر کمک می‌کند، در اولویت قرار دهید.
حتی می‌توانید به یک مکان زیبا فکر کنید و با تصور کردن آن در ذهن‌تان به آرامش برسید.
سعی کنید برای خودتان یک تصویر ذهنی بسازید. با تکرار این تمرین، هنگام عصبانیت، آن تصویر ناخودآگاه در ذهن شما نقش می‌بندد و احساس آرامش می‌کنید.

 به خودتان فرصت دهید
حتماً لازم نیست بلافاصله بعد از اینکه کودک‌تان با زانو به پای شما کوبید، شما از خود عکس‌العمل نشان دهید، حتی اگر خیلی عصبانی هستید، کمی صبر کنید. همیشه یک پاسخ منطقی در پی تفکر و هدف و زمان، ارائه می‌شود. هدف شما حل مشکل و تغییر نوع رفتار کودک است، نه انتقام و مبارزه با او. فکر کنید که در این لحظه با نشان دادن چه نوع رفتاری می‌توانید به کودک خود کمک کنید.  به خاطر داشته باشید که این واکنش در واقع به آرامش و مدیریت احساسات شما کمک خواهد کرد و تغییر نوع رفتار کودکی که از همان ابتدا به اشتباه تربیت شده، کمی زمان‌بر و مشکل است. پدر و مادر همانند رهبر یک سازمان هستند و هر چقدر مدیر یک سازمان محترمانه و منصفانه رفتار کند، در کارش موفق تر خواهد بود. مثل یک پدر و مادر مسئول عمل کرده و به پیامد آنچه انجام می‌دهید، فکر کنید. به طبیعت کودک خود توجه داشته باشید، هیچ‌گاه نمی‌توان یک گورخر را به یک پلنگ تغییر داد! می‌توانید به کودک خود کمک کنید تا مهارت‌هایش رشد کند، اما نمی‌توانید شخصیت او را ناگهانی دگرگون و مثلاً یک فرد درون‌گرا را به یک انسان شلوغ و شوخ تبدیل کنید. توقعات منطقی و بجا داشته باشید و بدانید که با آرامش خود می‌توانید او را به سوی رفتار بهتر هدایت کنید و وقتی که شما پدر یا مادر آرامی هستید، به ناگاه کل سیستم خانواده شما تغییر خواهد کرد. به این موضوع دقت کنید که یک کارمند ممکن است نتواند با یک رئیس خاص کار کند، ولی با فرد دیگری، فوق‌العاده باشد و بسیار هم موفق عمل کند؛ پس این موضوع به نوع رفتار رئیس اداره بستگی دارد. همین مسأله در مورد نوع برخورد و رابطه والدین با فرزندان نیز صدق می‌کند. فقط کافی است برای اصلاح رفتار کودک، ابتدا خودتان را اصلاح کنید.


  • اخوان


1.مراقب خود باشید

اگر مراقب خود نبوده باشید، نخواهید توانست از کودکان، همسر و خانه خود مراقبت کنید. بنابراین اولین گام برای ایفای نقش خود به عنوان یک مادر یا پدر خوب این است که به خودتان برسید.

ورزش کنید، به رژیم غذایی خود دقت کنید، تفریح و سرگرمی را فراموش نکنید، خواب کافی داشته باشید، و مهارت نه گفتن را تمرین کنید. یادتان باشد فرزندان شما سزاوار داشتن والدین سالم و خوشحال هستند.

2. ایده آل گرا نباشید

یادتان باشد چیزی به نام پدر یا مادر ایده آل وجود ندارد. بنابراین فکر ایده آل بودن را از سرتان بیرون کنید و فقط سعی کنید بهترین پدر یا مادری باشید که می توانید. اشکالی ندارد اگر گاهی اشتباه کنید و به کودکانتان نشان دهید که آنچه مهم است تلاشی است که برای خوب بودن می کنید.

 فراموش نکنید تربیت فرزندان کاملا ایده آل شدنی نیست، ولی همیشه می توان فرزندان خوبی را تربیت کرد.

3. خودتان باشید

درست است که شما یک مادر یا پدر هستید، ولی هنوز شخصیت مستقل خود را دارید، با احساسات و عقاید مخصوص خودتان. پدر یا مادری باشید که خودتان می خواهید، نه مادرشوهر یا مادرخانمتان. بگذارید فرزندتان احساسات واقعی شما را ببیند. اجازه ندهید عنوان "مامان" یا "بابا" شما را به شخص جدیدی تبدیل کند. ماجراهای بچگی خودتان را تعریف کنید، از محل کار خودتان بگویید و اجازه بدهید فرزندانتان شما را به عنوان یک انسان با شخصیتی مستقل بشناسند، نه فقط به عنوان یک پدر یا مادر.

4.فریاد نزنید. فقط صحبت کنید.

وقتی کودکمان فریاد می زند، آشفته می شویم و وقتی خودمان فریاد می زنیم بر این آشفتگی افزوده می شود. گوش دادن به یک صدای آرام ولی جدی بسیار آسان تر از گوش دادن به داد و فریاد است. فراموش نکنید وقتی با فرزندمان صحبت می کنیم، می خواهیم به محتوای آنچه می گوییم توجه کند نه به عصبانیتمان.  

می توانید روی دستتان علامتی بگذارید که به شما یادآوری کند نباید فریاد بزنید. به یاد بیاورید وقتی پدر یا مادرتان فریاد می زد چقدر ناراحت می شدید و چه احساسی نسبت به او پیدا می کردید.

5. بخندید

آنچه کودکتان انجام می دهد ممکن است برای شما جالب نباشد، ولی مطمئنا برای دیگران جالب خواهد بود. بنابراین دفعه بعد که اشتباهی از او سر زد، به قسمت خنده دار ماجرا نگاه کنید و بخندید. امتحانش ضرری ندارد، مطمئن باشید وقتی شما می خندید، او هم خواهد خندید.

  • اخوان

اگر می‌خواهید به عنوان والدینی دلسوز و مسئول، آینده جسمی و روانی پسران خود را تأمین کنید، رعایت این نکات را فراموش نکنید:

1) پدر و مادر قبل از هر دوست ناباب یا جامعه ناسالمی می‌توانند رفتارهای پرخطر را به فرزندانشان بیاموزند. نتیجه تازه‌ترین تحقیقات روی بیش از 2000 نوجوان که به مصرف سیگار و مواد مخدر و... اعتیاد داشتند، نشان داده که 40 تا 60 درصد از این نوجوانان، برای اولین بار نحوه استعمال مواد دخانی را در خانه و توسط والدین خود آموخته‌اند؛ بنابراین اولین گام در دور نگه داشتن فرزندان از مواد مخدر، استعمال‌ نکردن آن‌ها توسط والدین و بویژه در منزل است.

2) شما نمی‌توانید از نوجوانتان توقع داشته باشید که مدام در محیط‌های آلوده و در مجاورت افراد معتاد قرار داشته باشد و هیچ تمایل یا حس کنجکاوی نسبت به مصرف مخدرها از خود نشان ندهد؛ بنابراین از رفت و آمد با دوستان یا اقوامی که اقدام به مصرف مخدرها جلوی اعضای خانواده می‌کنند، خودداری کنید.

3) با پرهیز از رذایل اخلاقی مانند دروغگویی، خشم و عصبانیت بی‌موقع یا ناسزاگفتن، الگوی رفتاری مناسبی برای نوجوانتان باشید.

4) بسیاری از پدران دوست دارند آینده‌ای را که برای خود متصور بوده‌اند و به آن نرسیده‌اند برای پسرانشان ترسیم کنند، اما خیلی از افسارگسیختگی‌ها و فاصله‌های بین والد و فرزند از همین جا شروع می‌شود. شما به عنوان یک پدر خوب، فقط وظیفه شناساندن راه‌های صحیح و غلط به فرزندتان و مشورت کردن با او در مورد علاقه‌مندی‌هایش را دارید و بهتر است انتخاب نهایی را به عهده فرزندتان بگذارید.

5) بسیاری از پسران از گوش دادن به نصیحت‌ها و توصیه‌های همیشگی گله‌مندند و فکر می‌کنند که نصیحت بیش از حد یعنی عدم اعتماد خانواده و کوچک شمردن آن‌ها. می‌توانید با خریدن انواع کتاب‌ها یا فیلم‌های آموزنده، فرزند خود را از نوجوانی درباره مسائل و مشکلات موجود در جامعه به طور غیرمستقیم آگاه کنید.

6) پسران در سنین نوجوانی علاقه خاصی به استقلال، جدا شدن از خانواده و پیوستن به گروه هم‌سالان دارند و نگرانی بسیاری از والدین، از ناشناخته بودن دوستان فرزندشان نزد آن‌هاست. برای اینکه هم فرزندتان را خوشحال کنید و هم با دوستان جدیدش بیشتر آشنا شوید، می‌توانید هر چند وقت یک بار، یک مهمانی دوستانه ترتیب دهید و دوستان فرزندتان را هم با خانواده‌هایشان به صرف یک عصرانه ساده دعوت کنید. می‌توانید برای تسلط بیشتر بر روابط فرزندتان هم، ماهی یک بار، یک برنامه کوهنوردی با دوستان فرزندتان و خانواده آن‌ها بچینید.

7) از تحقیر، توهین یا مقایسه‌کردن پسرتان با دیگران به شدت پرهیز کنید؛ چون انجام این اعمال موجب پرخاشگر و زورگو شدن آن‌ها در آینده می‌شود و این گونه فرزندان تحقیر شده بعد از رسیدن به استقلال سعی می‌کنند با توسل به زور وجود و قدرتشان را به دیگران اثبات کنند.

8) پسران، پدران آینده‌اند و باید مسئولیت‌پذیر بار بیایند؛ بنابراین انجام برخی از کارهای خانه را حتی اگر خیلی کم و پیش پا افتاده باشند به عهده پسرتان بگذارید؛ کارهایی مانند خرید نان یا گذاشتن کیسه زباله بیرون از منزل.

9) پسران در سنین نوجوانی علاقه زیادی به دیده و پذیرفته شدن از طرف جامعه دارند؛ بنابراین برای این کار اقدام به عوض کردن ظاهر و نوع پوشش خود می‌کنند. در مواجهه با این گونه مسائل، نباید با پرخاشگری و توهین فرزندتان را از تغییر ظاهرش منع کنید، بلکه باید با زبانی خوش و دلیل و منطق مناسب، او را تشویق به پذیرفته شدن از راه‌های دیگری غیر از تغییر ظاهر غیر متعارف کنید. از او بخواهید که رشته هنری یا ورزش مورد علاقه‌اش را به صورت حرفه‌ای ادامه دهد و موفقیت‌ها و قهرمانی‌های پیاپی‌اش سبب غرور و افتخار خودش و شما باشد.

10) آزادی مفرط ، بیشتر مخرب است نه موثر. شما با آزاد گذاشتن فرزند پسرتان در هر زمینه‌ای و برآورده کردن همه نیازهای او، فردی متکبر و خودخواه از او می‌سازید و موجب می‌شوید که او فکر کند در همه مکان‌ها و زمان‌ها، هر کاری که دلش بخواهد می‌تواند انجام دهد، اما وقتی طی زندگی با مسائلی غیر از آنچه باب میل اوست روبرو شود، یأس و ناامیدی سراسر وجودش را فرا می‌گیرد و عاقبت این نوجوانان چیزی نمی‌شود جز احساس پوچی و...

11) پسرها عمدتا عهده‌دار چرخاندن چرخ مالی و اقتصادی زندگی در آینده هستند؛ بنابراین بهتر است پدران، آن‌ها را با مسائل و مشکلات مالی و حساب و کتاب و نحوه صحیح پول خرج کردن آشنا کنند و از نوجوانی پس انداز کردن و صرفه‌جویی را به آن‌ها یاد دهند.

12) این یک باور غلط است که دخترها بیشتر از پسرها به محبت نیاز دارند. پسرها هم به اندازه دخترها به محبت و حمایت عاطفی بویژه از طرف خانواده‌شان احتیاج دارند؛ وظیفه پدر یا مادر مهربان که به فکر سلامت روان فرزندش است، رعایت تعادل و عشق‌ورزی به همه فرزندان چه پسر چه دختر است.

13) معمولاً پسرها با پدرانشان راحت‌ترند و بهتر می‌توانند مشکلاتشان را با آن‌ها در میان بگذارند؛ بنابراین به عنوان پدری مسئول، روزی یک ساعت از وقتتان را به پسرتان اختصاص دهید و او را در راه حل مشکلاتش یاری کنید. فقط حواستان باشد که خشونت و پرخاش، جایی در راهنمایی‌هایتان نداشته باشد تا فرزندتان از مشورت کردن با شما پشیمان نشود و مشکلاتش را خارج از خانه و به روش‌های نادرست حل نکند.

14) پسربچه‌ها علاقه شدیدی به بازی‌های خشن کامپیوتری دارند. برای جلوگیری از ناراحتی‌های جسمی و روحی فرزندتان، از تنها و آزاد گذاشتن او برای ساعت‌ها بازی با کامپیوتر خودداری کنید.

15) بد نیست که حساب دخل و خرج فرزندتان را داشته باشید و دورادور بدانید که او پول‌هایش را چه طور خرج می‌کند. خرید سیگار می‌تواند بسادگی خریدن یک بسته آدامس یا پفک باشد!

16) به پسرتان بیاموزید که زورگویی و قلدری راه معقول و پسندیده‌ای برای رسیدن به خواسته‌ها نیست؛ بنابراین بهتر است برای حل مشکلاتش راه‌های منطقی و آرام را پیش گیرد تا محبوبیتش پیش اطرافیان بیشتر شود.

17) پسرها به خاطر موقعیت خانوادگی خاصی که در آینده دارند و باید مسئول و مدیر یک زندگی شوند، نیاز زیادی به اعتماد به نفس بالا دارند. شما می‌توانید با سپردن کارهای مهم به پسرتان و گفتن این جمله که «من می‌دانم تو به بهترین شکل ممکن این کار را انجام می‌دهی» اعتماد به ‌نفس فرزندتان را بالا ببرید و حس مفید بودن را به او القا کنید.

18) با مسئولان و مشاوران مدرسه او در تماس باشید تا بتوانید از تغییرات احتمالی روانی یا تحصیلی فرزندتان خبردار باشید.

19) برای این که پسرتان احساس نکند به خاطر جنسش هیچ محدودیتی ندارد، قوانین خانواده را بنویسید و به دیوار اتاقش بچسبانید و حتماً ساعات ورود و خروج او را طبق مقررات خانواده درج کنید و اگر دیدید که از حدش تجاوز کرد، بنا به روحیاتش، تنبیه یا تشویقی برایش در نظر بگیرید تا بهتر شرایط خانواده را بپذیرد.

20) از سوی دیگر جوری رفتار نکنید که فرزندتان احساس کند برای هر کاری باید نظر شما را رعایت کند و حق انتخاب در هیچ زمینه‌ای را ندارد، این رفتار او را سرخورده می‌کند. انتخاب رنگ اتاق، لباس یا نوع تغذیه را به عهده خودش بگذارید.

21) هیچ گاه در برابر دختر یا فرزند کوچک‌ترتان به پسرتان نگویید که تو بزرگی یا پسری و این رفتارها از تو بعید است. عادلانه قضاوت کنید و به فرزندانتان بیاموزید که به یکدیگر احترام بگذارند و حقوق یکدیگر را هم رعایت کنند 

  • اخوان

سر حرف را با نوجوان باز کنید
به جای این پا و آن پا کردن و خوردن مدام حرف هایتان، خودتان باشید و در کمال آرامش و با مقدمه ای شیرین باب سخن را بگشائید! با ساده ترین ها، مکالمه را شروع کنید

مثلا، بگوئید: " چه خبر؟"، " امروز چطور بود؟" ،"ناهار خوشمزه بود!" و...

همین سوال های ساده باعث می شود فرزند شما کم کم شروع به حرف زدن کند و خیلی از مسائل  خود را با شما در میان بگذارد.
 
پیش از گفتگوی اصلی، بستر سازی کنید
بهتر است پیش از پرداختن به موضوع اصلی، بستر سازی کنید. مثلا، بر سر دیگر مسائل مهم زندگی نوجوان و یا خانواده  توقف نمائید و در مورد یکی از اتفاقات پیش آمده اخیر، نظر او را بخواهید. سپس به تدریج گفتگو را هدایت کرده و در نهایت به سمت موضوعی که متمایلید در مورد آن بحث کنید، پیش ببرید. بدین طریق شما خواهید توانست فضای دوستانه ای را بر روابط خود و نوجوانتان حاکم سازید و او را راغب به گفتگو کنید.

بحث را با پرسش های منظوردار شروع نکنید
اولین قدم برای نتیجه دادن یک بحث، این است که به شخصیت نوجوانتان احترام بگذارید. در این صورت است که او با شما احساس راحتی کرده و درددل می کند.

بدون هیچ گونه سرزنش، انتقاد و یا تحقیری با بیان مثال ملموسی، بر رفتار نامطلوب نوجوان، ایست کنید و نظر او را راجع به آن جویا شوید. اگر می خواهید بحثی منطقی و نتیجه دار داشته باشید، بحث را با پرسش های منظوردار شروع نکنید. اگر از نوجوانتان بپرسید:" از صبح تا به حال کجا بودی؟" یا بگوئید:" معلوم است چه می کنی! می خواهی آبروی خودت و ما را ببری!"، مطمئنا به نتیجه نخواهید رسید و چیزی جز پرخاشگری و عصبانیت، جوابهای سروبالا و دروغ های نوجوان، چیزی عایدتان نخواهد شد.

بهتر است صحبت های خود را با سوال هایی کلی  شروع کنید تا بحث کم کم پا بگیرد. مثلا بگوئید: "خوب امروز چه کارها کردی؟!  از دوستانت چه خبر؟! و...".
 
به حرف نوجوان گوش دهید
در صورتی که موفق به ارتباط گرفتن شدید، در این مرحله توصیه می شود تا آنجایی که ممکن است اظهار نظر نکرده و دیدگاه خود را بیان نکنید. اجازه دهید سکان هدایت گفتگو به دست نوجوان باشد. فقط به حرف نوجوان گوش دهید. بهتر است هرازچند گاهی با بیان عباراتی چون " آهان، اوهوم، ..." به او ثابت کنید که سرو پا گوش هستید و یا با پرسش سوالاتی از آنچه که گفته است، نظر او را برای ادامه بحث، جلب کنید و خود نیز به این اطمینان برسید که صحبت های او را درست متوجه شده اید.

والدین و نوجوان, زندگی نوجوان,برقراری ارتباط با نوجوانان

از او سوال کنید ولی قضاوت نکنید
همیشه فرض را بر این بگذارید که او دلیلی منطقی برای انجام کارهای خود داشته است. بدون هیچ سوگیری و برداشتهای یک جانبه، سوالات خود را بپرسید و منتظر جوابهای قانع کننده نوجوان باشید. اگر قانع نشدید سوال خود را به طریقی دیگر بیان کنید و از نوجوان توضیح بیشتری بخواهید. برای درک و تفهیم بهتر مسئله، سعی کنید بی هیچ غرضی رفتارنوجوان را توصیف کنید و نظر او را نیز را راجع به آن بخواهید. البته یادتان باشد برای توصیف رفتارهای نوجوانتان، از واژه های "غلط" و " احمقانه" استفاده نکنید.

دنبال بهانه گیری و جروبحث نباشید
اگر می خواهید نوجوانتان پس از مدتی فقط صدای شما را نشنود بلکه به حرفتان نیز گوش دهد بایستی حواستان به گفتگوها باشد. دنبال بهانه گیری و جر وبحث نباشید. از کاه، کوه نسازید و بر سر هر موضوع کوچک و بزرگی غرغر نکنید. چشم تان را بر روی برخی از رفتارهای غلط او ببندید تا جای بحث برای موضوعات مهم تر باقی بماند.

به او بفهمانید نگران او هستید
برای این که نوجوان اجازه مداخله در مشکلات شخصی اش را به شما بدهد، به او بفهمانید نگرانش هستید و قصد کمک دارید. طوری رفتار نکنید که انگار شما همه بایدها و نبایدهای زندگی نوجوان را می دانید.مثلا، به او بگوئید:" چند وقتی است تو خودت هستی، نمی دانم چه موضوعی پیش آمده اما می توانی برای هر نوع کمکی روی من حساب کنی!".
 
آرام و با صراحت کامل با نوجوان صحبت کنید
اگر چه شاید بسیار برافروخته و عصبانی باشید اما تمام تلاشتان را کنید تا برخوردتان با نوجوان تند نباشد. خیلی آرام اما با صراحت و صداقت کامل در مورد سیگار کشیدن، دوستان ناباب، افت تحصیلی و... با فرزندتان صحبت کنید و جنبه های مثبت و منفی رفتار اشتباهش را توضیح دهید. او باید بفهمد که راه را اشتباه می رود و ممکن است در آینده دچار مشکلات بسیاری شود.
 
با عصبانیت او مقابله مثل نکنید
اگر نتیجه مساعدی از گفتگو حاصل نشد، ممکن است نوجوان عصبی و بداخلاق شده و رفتار تندی با شما داشته باشد. در این شرایط شما باید به خود مسلط باشید و این رفتار او را راهی برای ابراز هیجاناتش تعریف کنید. سعی کنید به سردرگمی و عصبانیت او دامن نزنید و یا دهان به دهانش نشوید. 

تصمیم را به عهده خودش بگذارید
اگر گمان می کنید نتیجه گفتگو رضایت بخش بوده است بهتر است پس از بیان دلایل و توجیه نوجوان، مثل آن ضرب المثل ماهی و ماهیگیری رفتار کنید! به جای این که تلاش کنید ماهی صید کرده خود را به زور به نوجوانتان بدهید، ماهیگیری را به او بیاموزید.  به هنگام مواجهه با مشکلات نیز، به جای بازی نقش قرص حلال مسائل، سعی کنید تصمیم را به عهده خودش بگذارید. قدرت نیروهای درونی نوجوانتان را یادآوری کنید، استعدادها و شایستگی هایش را به رخ بکشید و به او بگویید که در هر شرایطی پشتیبان و یاور او خواهید بود .
منبع:تبیان

  • اخوان

تربیت فرزند

۰۴
آبان

فرزندانمان را مُحِبِّ اهلبیت تربیت کنیم


🔴 واکنش بچه هابه رفتار والدین


اگر رفتار والدین با گفتارشان یکسان  باشد کودک این مراحل را طی می کند : 

اول #تقلید از شما
بعدا #تحلیل کار  شما
سپس #تکریم  شخص شما
آنوقت #تبلیغ اعتقادات شما


اما اگر رفتار والدین با گفتارشان یکسان نباشدکودک مسیر زیر را انتخاب می کند : 

اول #تقلید از شما
بعدا #تحلیل کار  شما
سپس #تحقیر شخص شما
آنوقت #تکفیر  اعتقادات شما

پس والدین عزیز


لم_تقولون_ما_لا_تفعلون؟!


چرا میگوئید آنچه که انجام نمیدهید؟!

 

  • اخوان

اول مهر

۰۲
مهر


به یک درخت نگاه کنید! با دقت نگاه کنید ! آیا  همچون اینه ای  سیر و روند حیات رو به ما نشان نمیدهد ?  

یک روز زمستانی درخت لخت و خالی با شاخه های سر برآورده و ریشه هایی درون خاک. بعد وقتی بوی بهار را می شنوه شروع می کند به جوانه زدن ، برگهای تازه و نورس ، کم کم روی شاخه ها پیدا می شوند، ترد و نازک و لطیف با رنگ سبز روشن ، بعد وسط یک روز بهاری نگاه می کنی می بینی درخت پر شده از برگ های تازه و شاداب  ، پر از انرژی .، زیبایی خود را به رخ می کشد  و باز برگها  سبزتر می شوند تیره تر ، ضخیم تر، جاندار تر ، و بعد یه روز تابستانی نگاه می کنی در خت رسیده کامل، پر از میوه .

 اون به ثمر نشسته  به اوج رسیده و بعد  کم کم برگ ها شروع می کنند به کدر شدن ،به خشک شدن ، طراوت و جوانی خود را از دست می دهند .  به پاییز که می رسیم برگها زرد شده اند ،بیجان و بی رمق و به بادی بندند تا بیفتند و تا به زمستان می رسیم از شاخه جدا شده و بر خاک می افتند   تا همراه خاک در بهار بعد زندگی را به نوعی و در شکلی دیگر ادامه دهند  

هر سال این جریان تکرار می شود.   دوباره رویش. دوباره جوانی دوباره رسایی و بعد پیری و بعد مرگ، و درخت اگر دچار بلائی نشود اگر حادثه ای در کمینش نباشد. اگر بیماری تهدیدش نکند هر سال رشیدتر و تنومندتر به هستی خود آدامه می دهد  تا آنهم  به رسایی برسد. خود درخت هم بعد از سالیان دراز رو به پیری می رود و از درون پوسیده و خالی می شود تا روزی بمیرد . ولی باز نهال های کوچک و جوان جای آن را می گیرند و این روند تا ما یادمان هست ادامه دارد. 

.هر روز رنگی و جلوه ای دیگر. درخت اینه ایست در برابرمان تا سیر هستی را  در آن بنگریم  شکل  و ظاهر درخت هر روز به نوعی دیگر است  . 

ولی هستی ادامه دارد هر سال با بهار شکوفا و با آمدن زمستان می میرد ولی باز جوانه می زند. 

این قانون طبیعت است چرخه ای که تکرار می شود هستی ای در درون هستی دیگر که خود باز تکراری دارد به گونه ای دیگر و این چرخه می چرخد و می چرخد. مگر حادثه ای این روند طبیعی را بر هم زند

 ولی این همه  آن چیزیست که ما می بینیم ولی چیز هایی هست که ما نمی بینیم .آن انرژی و آن روان هستی که دیده نمی شود همیشه هست تغییر ندارد و تمامی این چرخ و گردش را بوجود آورده است . آن روان هوشیار و همیشه زنده که فقط با چشم دل و با  دید درون دیده می شود. چون آن   انرژی در ما هم هست  .به شکلی دیگر در سایر شکل ها و صورت های  حیات هم هست.

  باید آن  روان مشترک مابین  همه شکل های هستی را در یابیم .

  • اخوان

چگونگی برخورد با یک شوهر عصبانی، به میزان شکیبایی شما و میزان آسیبی که به شما وارد می گردد، بستگی دارد. آزارهای عاطفی و روحی امری واقعی اند و افراد مختلف میزان صبر متفاوتی دارند.


شوهر عصبانی،عصبانیت، همسران، ترس، متاهل

رفتار با شوهر بداخلاق، کار ساده ای نیست. مردان بیشتر کلامی هستند و به همین خاطر باید اجازه دهید عصبانیت خود را بیرون بریزند. درحالی که زنان تمام خشم خود را درون خود نگه می دارند و با گریستن آن را نشان می دهند. درمورد یک زوج متأهل، تمام خشم مرد متوجه زن خواهد بود چون او نزدیکترین فرد به شوهرش می باشد.

خشمی که از طرف شوهرتان سر می زند، مستقیماً شما را هدف قرار نمی دهد. در این شرایط شما به اندازه کافی به احساساتی شدن گرایش دارید. اندیشیدن به شوهرتان که همیشه با خشم برخورد می کند، باعث می گردد احساس فرومایگی کنید و این امری کاملاً طبیعی است. شما باید یک قدم به عقب بردارید و عملاً به آنچه رخ داده است بیندیشید و دلیلی که در پس این رفتار وجود دارد را بیابید.

وقتی همسرتان عصبانی است و شما علت عصبانیت آن را  فهمیده‌اید، حتی اگر شما موضوع عصبانیت او باشید سعی کنید در آن موقعیت شما نیز عصبانی نشوید زیرا به هم ریختن اوضاع و فضا تنها باعث ادامه مشاجرات شده و اوضاع را بد‌تر از پیش خواهد کرد

استرس، ناامیدی و ترس، مردان را عصبانی می کند. می توانید به همسرتان بگویید که با اینکه می دانید او این روزها چه استرس فراوانی دارد و این مسئله او را عصبی کرده است، اما این موضوع باعث شده که رابطه زناشویی تان نیز تحت تأثیر قرار گیرد. با همسرتان شفاف و روشن گفت وگو کنید و او را بدون قید و شرط حمایت کنید.

خیلی وقت‌ها همسران بر سر یک مسئله هر چقدر هم بی‌ارزش با هم اختلاف عقیده پیدا کرده و بار‌ها و بار‌ها از دست هم عصبانی می‌شوند. گاهی اوقات این عصبانیت ساعت‌ها طول کشیده و تبدیل به یک معضل می‌شود و‌گاه زود به پایان می‌رسد اما نکته اینجاست که چگونه در مواقع عصبانیت خود را کنترل کنیم تا به معضلات جدی‌تر گرفتار نشویم.

1- علت عصبانیت را فوراً پیدا کنید: زمانی‌هایی وجود دارد که به طور ناگهانی با عصبانیت همسرتان مواجه می‌شوید بدون آنکه بدانید او به چه علت عصبانی است.

گاهی رفتار عصبی همسرتان ممکن است دلیلی خارج از خانه و رابطه زناشویی داشته باشد بنابراین بهتر است زن یا شوهر از علت عصبانیت همسرشان آگاهی پیدا کنند.

در این مواقع ترک کردن فرد عصبانی کار عاقلانه‌ای نیست زیرا تصور بر این است که اگر او را ترک کند او آرامش پیدا می‌کند در حالی که این مسئله نه تنها بهبود پیدا نمی‌کند بلکه اوضاع را بد‌تر خواهد کرد. زیرا هجوم افکار همراه با تنش و عصبانیت در مواقع تنهایی او را‌‌ رها نخواهد کرد.

2- آرام باشید: عصبانیت، غذای عصبانیت است. وقتی همسرتان عصبانی است و شما علت عصبانیت آن را  فهمیده‌اید، حتی اگر شما موضوع عصبانیت او باشید سعی کنید در آن موقعیت شما نیز عصبانی نشوید زیرا به هم ریختن اوضاع و فضا تنها باعث ادامه مشاجرات شده و اوضاع را بد‌تر از پیش خواهد کرد.

در آن موقعیت سعی کنید آرام باشید حتی اگر حق با شما باشد و بحث درباره موضوع را به وقت دیگری موکول کنید.

3-با همسرتان همدردی کنید: اگر شما هم احساس عصبانیت می‌کنید و از احساس عصبانیت همسرتان  ناراحت هستید این احساس خود را به زبان آورید زیرا اگر فرد عصبانی بداند که همسرش احساسات واقعی‌اش را انکار کرده و نسبت به موضوع پیش آمده بی‌تفاوت است، خشم‌اش بیشتر می‌شود.

4-از تکنیک رکوردشکنی استفاده کنید: غالب اوقات رسم خانه شما این است که پس از چند روز قهر دوباره صلح برقرار شود. حال شما از‌‌ همان ابتدا پیش قدم شده و این رسم کهنه را بشکنید.

عصبانیت و کشدار کردن ماجرا را به روزهای بعدی موکول کنید و با آرامش به حرف‌های همسرتان گوش فرا دهید. اگر هنگام صحبت پیرامون موضوع پیش آمده مقوله عصبانیت را فراموش کنید. آرامش، همه چیز را حل خواهد کرد.

5-به هیچ وجه همسرتان را به حرف زدن واردار نکنید :مردها وقتی عصبانی اند نیاز دارند که در سکوت و آرامش درباره احساس شان فکر کنند و تنها پس از آنکه مدتی را با خود خلوت کردند می توانند درباره آن حرف بزنند. به طور کلی یک مرد تنها زمانی احساس می کند به حرف زدن نیاز دارد که مطمئن شود حرف زدن اطلاعاتی را که او برای حل مشکلش به آن نیاز دارد، در اختیارش قرار می دهد؛ برای مثال اگر کسی در مورد او دچار برداشت نادرستی شده یا موجب رنجش او شده باشد، مرد حرف می زند تا سوء تفاهم ایجاد شده از بین برود.

یک مرد فقط وقتی در حال عصبانیت حرف می زند که باور داشته باشد حق با اوست. بنابراین به هیچ وجه نباید مردی را که نمی خواهد حرف بزند، به حرف زدن وادار کرد

یک مرد فقط وقتی در حال عصبانیت حرف می زند که باور داشته باشد حق با اوست. بنابراین به هیچ وجه نباید مردی را که نمی خواهد حرف بزند، به حرف زدن وادار کرد. وقتی مرد عصبانی است زن باید به او فرصت بدهد تا به اندازه کافی در مورد ناراحتی اش فکر کند. این فرصت را نیاز مرد تعیین می کند نه حوصله زن؛ پس بهتر است زن منتظر بماند تا مرد قبل از حرف زدن درباره آنچه ناراحتش کرده، کمی آرام شود.

بهترین زمان حرف زدن با مرد چه وقت است؟

بهترین زمان حرف زدن با مرد، زمانی است که مرد به اندازه کافی فرصت داشته درباره مشکلش فکر کند، احساسات منفی اش را رها کرده و دوباره با احساسات مثبتش ارتباط برقرار کند. اگر مرد بعد از این مدت زمان که در تنهایی گذراند هنوز هم ناراحت بود، نباید با سوال پیچ کردن، او را برای بحث و گفتگو زیر فشار قرار دهید. تا روز بعد منتظر بمانید و بعد از او بپرسید: «آیا موضوعی هست که بخواهد درباره آن با شما حرف بزند؟» اگر او گفت: «چیزی نیست» و همچنان گرم و دوست داشتنی رفتار نکرد، لازم است قبل از اینکه از غارش بیرون بیاید زمان بیشتری داشته باشد تا احساس مثبتی پیدا کند. درست همان طور که ممکن است بیماری سرماخوردگی دیگری مسری نباشد اما هنوز نشانه های آن موجود باشد، مرد نیز ممکن است احساسات و مشکلاتش را حل کرده باشد، اما نیاز داشته باشد قبل از اینکه احساسات گرم و صمیمانه اش آشکار شود احساس کند همسرش او را دوست دارد و از او قدردانی می کند.

  • اخوان

لحظه ای چشمان خودتان را ببندید وخودتان را در داخل یک خیابان شلوغ از شهر با ساختمان هایی سر به فلک کشیده وازدهام اتومبیل ها تصور کنید که مردم از هر طرف برای رد شدن به شما فشار می آورند و اتومبیل ها در حال بوق زدن هستند.

حال خودتان را در داخل یک چمنزار وسیعی تصور کنید که نور آفتاب شانه هایتان را نوازش می کند، آواز پرنده ها از اطراف به گوشتان می رسد، و نسیم ملایمی علف های بلند را به موج در می آورد.

تفاوت بین این دو صحنه و همچنین واکنشهای روانی و فیزیولوژیکی شما در مقابل هر کدام از این دو صحنه کاملا محسوس است. امروزه فوائد طبیعت و همچنین ارتباط ژنتیکی عکس العمل های حسی انسان در مقابل فضای پیرامونی اش به اثبات رسیده است. 
و اما ما چگونه به محیط پیرامون خود وابسته هستیم و به چه اندازه ذهن، حس و جسم ما تحت تاثیر شرایط محیطی قرار می گیرد؟

قدرت فضاهای صمیمی
حدود نیم قرن پیش در سال 1958 میلادی گستون بچلارد، فیلسوف فرانسوی، در کتاب خود "اشعاری از فضا " از تاثیر فضای صمیمی و خصوصی در حس و روان انسان سخن گفته است. او گفته است که ذهن ما در فضاهایی که امکان خیال پردازی به ما میدهند شکوفاتر شده و در فضاهای افسرده کننده ساکن می باشد. 
در یک مطالعه اخیر محققین رشته معماری منظر دانشگاه ایلینویز رابطه بین محیط و آمادگی ذهنی دانش آموزان را مورد مطالعه قرار داده اند. آنها در یافته اند که نتایج امتحان دانش آموزان زمانی که در کلاسی با منظره ای سرسبز امتحان داده اند بهتر از زمانی می باشد که کلاسرو به فضاهایی مانند پارکینگ و از این قبیل بوده است. آنها همچنین دریافته اند که دانش آموزان در کلاس هایی با منظره وسیع تر کمتر دچار خستگی ذهنی شده و بهتر می توانند فشارهای روحی خود را کاهش دهند. 
اما این نتایج فقط محدود به دانش آموزان نمی شود و کاملا قابل تعمیم به فضاهای حرفه ای نیز می باشد. مطالعه ای دیگر در مورد کارکنان و فضای کارنشان داده است که کارمندانی که در مجاورت بیشتری به طبیعت کار می کنند کمتر دچار فشارهای روانی شده و همچنین کمتر از عوارض بیماریهای عمومی و مرسوم محیط های کار شکایت می کنند.
شاید به همین خاطر است که شرکت های موفق و خلاقی مثل گوگل، میکروساف و پیکسار، کمپ های کاری خود را در فضاهایی بازو سرسبز، و احاطه شده با درختان احداث نموده اند. و به همین خاطر است که ما اینجا در"مرکز مطالعات بین الملل رابینز "، پارتیشن های مستطیلی دفاتر کار را با ساختمانهایی با سقف شیشه ای که نور طبیعی آفتاب را می گیرند جایگزین کرده ایم.

روش تعامل ما با فضای پیرامونی مان
بسته به اینکه ما چگونه با فضای پیرامون خود تعامل کنیم برداشت متفاوتی از آن فضا در ذهن خود خواهیم داشت. محققان انگلیسی اخیرا دریافتند که وقتی ما می خواهیم مکان جدیدی را از طریق نقشه پیدا کنیم، ذهن ما ارتباط بین اشیاء موجود در فضا را با یکدیگر جستجو می کند. اما وقتی که در حال کشف مسیری بدون نقشه هستیم، ذهنمان تمایل دارد که ارتباط آن فضا را با خودمان جستجو کند. تصویر و دید ما در هر دو حالت کاملا متفاوت خواهد بود.
مدت زمانی که ما در یک محیط بخصوص قرار می گیریم نیز در شناخت ما از خودمان تاثیر دارد. بصورتیکه، حرکتهای مختلف ما در فضا به ما اجازه خواهد داد تا بتوانیم تصاویر متفاوتی را از خودمان تجربه کنیم. تحقیق ها نشان داده اند که
با افزایش آشنایی یک شخص از فضای پیرامونش ، آگاهی او ازتصاویر گوناگون ذهنی خود نیز بیشتر می شود
با این وجود به نظر می رسد که ما بی تاثیر از آنچه تجربه می کنیم نیستیم.

اهمیت محیط های خوب طراحی و ساخته شده 
یافته ها گواه این است که در آینده، انسان بخواهد در جهت ساختن یک زندگی بهتر محیط های پیرامونی را به نحوی طراحی کند که بازده ذهنی هرفرد با دسترسی به آن محیط ها بهینه گردد. مطالعات نشان می دهد که اخیرا معماران و طراحان شهری این موضوع را در طراحی فضا ها مد نظر قرار می دهند. 
افکار و احساسات ما بطور کامل با محیط پیرامون مان گره خورده است. اینکه کجا هستیم می تواند تعیین کند که چه کسی هستیم. و مهم تر از آن اینکه، با طراحی و یا انتخاب فضاهایی که در آنها قرار می گیریم می توانیم نقش بسزایی را درشکل دادن نحوه زندگی خود را بازی کنیم.


مترجم: مهدی عباسی ایرانق

 منبع:

https://journal.thriveglobal.com

  • اخوان

آیا این برخاسته از فرهنگ است؟ یا مربوط به نحوه ترتبیت کودکان است؟ یا اینکه دلیلش این است که فقط ما توجه مان به خودشیفتگی نسبت به گذشته بیشتر شده است؟
ما هر روز با آنها مواجه می شویم. آنها ممکن است کارفرمای ما باشند، یا شریک زندگی ما یا یک همکار. راجع به افرادی حرف می زنم که بیش از حد به خود متمرکز و پر از خود هستند، خودشیفته ها (نارسیست). آیا نارسیسم رو به رشد است؟ در یک مقاله منتشر شده در APS Observer، روانشناسان
W. Keith Campbell و Jean M. Twengeافزایش ظاهری نارسیسیسم و اختلال شخصیت نارسیسمی (NPD) را بررسی می کنند. آنها به فرهنگ، بعنوان بخشی از علت اشاره می کنند. تحقیقات در NPD نشان می دهد که آمریکایی ها در 20 سالگی خود سه برابر احتمال ابتلا به NPD را نسبت به افراد بالای 60 سال دارند. مقایسه افراد سالخورده در طول دهه نیز افزایش قابل ملاحظه ای از خودشیفتگی را نشان می دهد. بعنوان ادله، محققان برخی از تأثیراتی که افزایش خودشیفتگی داشته را بحث کرده اند. جوانان بیشتر به دنبال دستیابی به موفقیت، پول و شهرت شخصی هستند. بیشتر احتمال دارد که آنها جراحی زیبایی داشته باشند، سطح بالاتری از اعتماد به نفس را بروز دهند، و میزان همدردی با دیگران در آنها کمتر است. فرهنگ چگونه می تواند به افزایش خودشیفتگی کمک کند؟ خوب، مطمئنا رسانه ها، با تمرکز بر روی تصویر شخصی، مقصر شناخته می شوند. و افزایش رسانه های اجتماعی نیز ممکن است بخشی از آن باشد. از راه های مختلف، موضوع رسانه های اجتماعی "همه چیز در مورد من است."

عناصر فرهنگی دیگر که این محققان به آن اشاره می کنند، این واقعیت است که والدین بیشتر علاقمندند به تشویق فرزندانشان برای منحصر به فرد بودن. والدینی بیش از حد، ممکن است یک عامل دیگر باشند. تعجب می کنم که شاهد افزایش چشمگیری در "والدین هلی کوپتر"(والدینی که بیش از حد مشاهده گر بوده یا از کودکشان محافظت می کند) در تمامی سطوح تحصیلی - حتی در کالج هستم. 
در سطح رهبری، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد خودشیفته ها در مقامات عالی رتبه در سطح بالا قرار دارند. اگر بسیاری از رهبران مورد تحسین ما خودشیفته هستند. این امر ممکن است خودشیفتگی را تقویت کند همان طور که متوجه ایم، این افراد متمرکز بر خود به نظر می رسد پیش افتاده اند.
البته، احتمال دیگر این است که ما به سادگی بیشتر متوجه رفتار خودپرستانه در دیگران شده ایم، و به سرعت برچسب می زنیم.
صرف نظر از این که اپیدمی خودشیفتگی وجود دارد یا خیر، روشن است که پادزهر خودشیفتگی، همدلی است. تمرکز بر روی دیگران، کسب درکی از موقعیت آنها، همدردی با احساسات دیگران و نگرانی در مورد دیگران، به مبارزه علیه خودشیفتگی کمک می کند. در حالی که خودشیفتگی ممکن است در حال افزایش باشد، به نظر می رسد یک عنصر فرهنگی دیگری وجود دارد که ممکن است یک پادزهر باشد، و آن آگاهی رو به رشد در جوانان از مشکلات اجتماعی و بی عدالتی است. یک روزنه و خروجی سالم برای توجه خودمتمرکز این است که با دیگران در تماس بود و به آنها کمک کرد. همدلی و مراقبت از دیگران، کلید است.

 مترجم: آرزو کریمیان

منبع

https://www.psychologytoday.com

  • اخوان

اگر اضطراب شما را بیدار نگه می دارد، در برنامه روزانه خود “زمانی برای نگرانی” را بگنجانید تا این نگرانی و اضطراب در شب از شما دور شود. روش های بیشتر برای داشتن خواب بهتر شبانه، را در ادامه این مقاله از راستینه بخوانید.

فعالیت های روزانه ای که به خواب شما کمک می کنند.

 

بازپرداخت بدهی

بازپرداخت بدهی!!

فقدان خواب کافی در طول زمان می تواند به بدهی خواب منجر شود. این بدهی تفاوت بین میزان خواب مورد نیاز شما و میزان خوابی که در واقع دریافت میکنید می باشد. این بدهی را می توان با اضافه کردن زمان چرت زدن بیشتر در هر شب جبران کنید تا زمانی که احساس کنید این کمبود برطرف شده است.

 

ورزش های روزانه برای خواب شبانه

ورزش های روزانه برای خواب شبانه

ورزش منظم می تواند به خواب بهتر کمک کند. برای دریافت بهترین نتایج، ورزش را قبل از شام انجام دهید. اما نزدیک به زمان خواب ورزش نکنید. عصر، یوگا سبک و یا حرکات کششی می توانند به خوابیدن کمک کنند. اگر مشکل پزشکی دارید یا بیش از ۵۰ سال سن دارید قبل از شروع ورزش روزانه با پزشک مشورت کنید.

 

میان وعده عصرانه

انتخاب عاقلانه میان وعده عصرانه

یک کوکی کشمش و بلغور جو دوسر و یک لیوان شیر می تواند به خواب شما کمک کند. دلیلش این است که این میان وعده شامل کربوهیدرات های پیچیده ای است که احتمالا سطح اسید آمینه تریپتوفان خواب آور را افزایش میدهد. گزینه های دیگر تقویت خواب: یک قطعه نان تست سبوس دار و یا یک کاسه کوچک از غلات.

 

ادامه یک برنامه خواب

ادامه یک برنامه خواب

به طور متوسط یک فرد به ۷ تا ۹ ساعت خواب در شب نیاز دارد. اکثر کارشناسان توصیه میکنند یک برنامه خواب ثابت را حفظ کنید حتی روزهایی که میتوانید بیشتر بخوابید، این کار، ساعت داخلی فرد را در تعادل قرار میدهد و به فرد اجازه می دهد در زمان نیاز بیدار شود و در زمان آمادگی به خواب رود. اگر شرایط اتاق خواب شما نیز برای به خواب رفتن مناسب باشد، میتواند کمک کند(اتاق خواب تاریک، خنک و آرام، مناسب است).

 

استراحت مغز

مغز خود را استراحت دهید.

سعی کنید برنامه “زمان نگرانی” روزانه که برای دور کردن اضطراب در بالا به آن اشاره کردیم، قبل از خواب قرار ندهید. درست بعد از شام کارهای روز بعد خود را برنامه ریزی کنید، ایمیل های خود را چک کنید، و کارهای ناتمام را سر و سامان دهید. بنابراین شما می توانید قبل از خواب زمانی برای دور شدن از نگرانی ها و استراحت کردن داشته باشید.

 

چرت زدن کوتاه

اگر در طول روز چرت میزنید، حتما کوتاه باشد.

این که آیا شما در طول روز چرت میزنید یا نه به چگونگی خواب نرمال شما در شب تاثیر میگذارد. اگر به طور معمول خوب می خوابید، بنابراین هر از چندگاهی یک چرت کوتاه میتواند خوب باشد. چرت زدن می تواند عملکرد شما را بهتر کند، فشار خون را کاهش دهد، و شاید حتی کمک کند عمر طولانی تری داشته باشید. از چرت زدن بسیار طولانی در روز خودداری کنید، چرا که این کار میتواند بر خواب خوب شبانه شما تاثیر بگذارد. اما اگر مشکلات خواب دارید، چرت زدن حتی میتواند برنامه خواب شما را بیشتر مختل کند.

 

پرهیز از عوامل پنهان اختلال در خواب

پرهیز از عوامل پنهان اختلال در خواب

کافئین می تواند شما را سرحال بیاورد بنابراین اگر دچار مشکلات خواب در شب هستید، از مصرف کافئین بعد از نهار خودداری نمایید. تاثیر کافئین می تواند به طور متوسط سه تا ۵ ساعت در بدن شما باقی بماند، اما برخی از افراد تا ۱۲ ساعت تحت تاثیر کافئین هستند. در مورد خوراکی ها و نوشیدنی هایی که بعد از ظهر میخورید، دقت کنید. کافئین میتواند در نوشابه، چای، و شکلات پنهان باشد. همچنین در مورد مصرف برخی از داروها، مانند ضد احتقان ها، که می توانندمشکلات خواب را تشدید کنند، احتیاط کنید.

 

راه های طبیعی برای کمک به خواب شما

راه های طبیعی برای کمک به خواب شما

برخی از افراد روش های طبیعی را برای خواب خود امتحان میکنند. چای بابونه، دارویی که هزاران سال است مورد استفاده قرار میگیرد، بدون کافئین است و میتواند به آرامش شما برای خوابیدن کمک کند. یا میتوانید آروماتراپی را امتحان کنید. مطالعات نشان داده اند که اسطوخودوس هنگامی که استنشاق میشود، اثرات آرامش بخش خفیفی دارد. ظاهرا برای برخی افراد، ملاتونین خواب را بهبود می بخشد. اگر دارو مصرف میکنید، قبل از مصرف هر گونه مکمل با پزشک خود صحبت کنید.

 

ورزش های ریلکسیشن

ورزش های ریلکسیشن را امتحان کنید.

در اواخر شب، چیزهای آرام بخش تجسم کنید، و از تمام حواس خود برای ایجاد تصویری که تا حد امکان روشن و واضح باشد، استفاده کنید. یا ریلکسیشن عضلانی پیشرونده را امتحان کنید. عضلات انگشتان پای خود را به مدت چند ثانیه سفت نگه دارید. سپس آنها را به مدت ۳۰ ثانیه شل کنید. بر چگونگی استراحت این عضلات تمرکز کنید. این کار را با تمام بدن خود تکرار کنید، و در گردن و صورت خود پایان دهید.

 

زمانی که درد دارید

زمانی که درد دارید.

آیا درد و ناراحتی شما در شب ادامه دارد؟ شما تنها نیستید: طبق یک بررسی، سه چهارم افراد مبتلا به کمر درد خواب نامطلوبی را تجربه میکنند. و اگر نتوانید خواب خوبی در شب داشته باشید، ممکن است در طول روز احساس بدتری با شما همراه باشد. ابتدا، مطمئن شوید که از شیوه خوابیدن خوبی بهره میبرید. میتوانید برای کمک برای داشتن خوابی بهتر، مصرف مسکن درد شب را در نظر بگیرید، اما اگر درد شما معمولا در طول شب ادامه دارد، با پزشک مشورت کنید.

 

 مشکلات خواب

در مورد مشکلات خواب به پزشک مراجعه کنید.

اگر مشکلات خواب دارید و هیچ یک از این استراتژی ها کمکی نمی کنند، ممکن است دچار اختلال خواب شده باشید. داروها و برخی از شرایط پزشکی می توانند موجب مشکلات خواب شوند. پزشک شما یا یک متخصص خواب می تواند به شما کمک کند مشکل را پیدا کنید و روش هایی را برای بهبود خواب یاد بگیرید.

  • اخوان

                                                                   زیادی نه گفتن اثر کاملا معکوس دارد.

مضرات نه گفتن زیاد:  (بزرگترهایی که مهارت نه گفتن را یاد ندارند)

  • دیگر کودک یا نوجوان اجازه ی انجام کاری را نمی گیرند و خودسرانه اقدام می کنند. (چون می دانند که شما می گویید نه)
  • کودک یا نوجوان برای راضی کردن شما ممکن است داستان پردازی کند و دروغ بگوید. با این کار به مرور زمان تبدیل به یک دروغ گوی حرفه ای می شود.
  • بچه هااز درد دل کردن و صحبت کردن با شما فراری می شوند
  • نسبت به آنچه که منع شده است حریص تر می شود. امام علی (ع) می فرمایند: (( انسان نسبت به هرچه که از آن منبع شود حریص تر می شود))
  • کودک یانوجوان جرات و جسارت خودشان را از دست می دهند و ترسو می شوند. نباید از کسی که اجازه ی هیچ کاری به او داده نشده توقع شجاعت داشته باشیم.

بهترین مدل نه گفتن چگونه است؟ (چگونه مهارت نه گفتن را داشته باشیم؟)

برای اینکه حرف شما ارزشمند باشد تصور کنید که کوپن های بسیار محدودی برای نه گفتن دارید. مثلا روزی یکی

پس برای استفاده از این کوپن باید نهایت دقت را داشته باشید. چون شما فقط یک بار در روز می توانید نه بگویید.

هر گاه خواستید نه بگویید مراحل زیر را طی کنید تا مطمئن شوید از کوپن نه به خوبی استفاده کرده اید.

  1. کودک یا نوجوان درخواست خود را مطرح می کند.
  2. فورا جواب ندهید و چند ثانیه فکر کنید.
  3. شرایط؛ نوع درخواست و … به دقت بررسی کنید.
  4. با خودتان بگویید اگر موافقت کنم چه می شود؟ موافقت من چه ضرری دارد؟ چقدر هزینه دارد؟ چقدر برایم زحمت دارد؟
  5. این پیش فرض را داشته باشید که تا آنجا که امکان دارد نه نگویید.
  6. جواب شما یا می شود نه یا می شود آری. جواب خودتان را قاطعانه و با مهربانی اعلام کنید. اگر خیلی مقتدر و مهربان باشید یک لبخند به همراه تکان دادن سر می شود جواب نه!
  7. اگر نیاز بود دلیل منطقی مخالفت خودتان را با آرامش و قاطعیت بیان کنید.
  8. اگر جواب شما نه بود تا انتها مخالفت خودتان را اعلام کنید. و با اصرار دانش آموز؛  حرف خودتان را عوض نکنید چون شما تمام جوانب را در نظر گرفته اید و بعد ((نه)) گفته اید. والدین و معلمانی که الکی می گویند نه ؛ خیلی الکی هم حرفشان را عوض می کنند
  9. به شما قول می دهم اگر ((نه)) های خودتان را نگه دارید برای روز مبادا زندگی شما خانوادگی و کاری شما متحول خواهد شد.

فقط زمانی بگویید نه که واقعا راهی برای انجام  درخواست ندارید. 

این می شود مهارت نه گفتن حرفه ای 

  • اخوان

جهان پیرامونی ما از چشم یک کودک متفاوت تر از یک بزرگسال به نظر می رسد. در حقیقت کودکان در دنیای کوچک خودشان زندگی میکنند. انها معمولا نمی توانند همانند بزرگسالان به زندگی واکنش نشان دهند به این دلیل که کودکان تجربه زندگی به اندازه ما نداشته اند. مثالهای ارائه شده از توقعات بزرگسالان از کودکان تفاوت شیوه نگرش ما به جهان در مقایسه با کودکان را شرح می دهد.

 

“نامرتب نباش!”   : یک خانه نامرتب ممکن است مادر را شرمسار کند ولی کودکان را خیر. یک  فرد بزرگسال با شلوار گل آلود ممکن است بطور مداوم بخاطر ظاهر خود عذرخواهی بکند در حالی که پسر شما با شلوار جین گل آلود فقط می خواهد به شما بگوید که چگونه در ورزش بیس بال برنده شد.

“درک کن چقدر سرم شلوغ هست و تحت چه فشاری هستم”  : کودکان هنوز مفهوم  استرس و فشار زمانی را تجربه نکرده اند. انچه را که  آنها از گفته شما می شنوند اینست که آنها زمانی اجازه داشتن احساسات و یا احتیاج به کمک می توانند داشته باشند که برای شما وقت مناسبی باشد، یعنی وقتی که دنیای بیرونی مهم نباشد.

 

“مواظب دنیای خطرناک پیرامونی باش”  : با انتقال ترسهای غیر واقعی و یا اضطرابهای  خودمان به کودکانمان ، کمکی به در امان بودن کودکانمان نمی کنیم. بلکه بطور ناخواسته سبب میشویم تا جهان نا امن و ترسناک به نظر برسد.

 

“کارهای زیادی برای انجام دادن هست و وقت کم”  : کودکان روزهایشان را با 101 کار  مختلف پر نمی کنند. آنها معمولا با تعهداتی اضطراری که بزرگسالان مواجه میشوند در دنیای خودشان رو به رو نیستند. مفهوم زمان برای آنها با تاریکی و روشنی هوا  و یا اینکه کی خوابیده و یا بیدار شده اند معنی پیدا می کند. فرزندان به این دلیل به پوشیدن ساعت علاقه مند هستند که ساعت چیز با حالی هست نه بخاطر اینکه آنها به زمان اهمیتی می دهند.

 

در یاداوری اینکه فرزندان ما واقعا فقط فرزند هستند نه بزرگسالان کوچک .  اینکه اجازه بدهیم از کودکیشان لذت ببرند یک امتیاز و بهره واقعی وجود دارد. ما نباید انتظار داشته باشیم که بر اساس رویاهای ما زندگی کنند ،مشکلات ما را درک کنند یا اینکه به جای اینکه با دوستانشان بگردند، وقت با ارزششان را صرف بزرگسان کنند .

به عنوان بزرگسالان ما برخی مواقع باید برخی قوانین را تحمیل و دیکته بکنیم که فرزندان به سادگی درک نمی کنند مانند تمیزکردن خانه قبل از اینکه سلامتی به خطر بیافتد. با درک این موضوع که چرا آنها متوجه نمی شوند ولو اینکه کاری که از آنها خواسته شده را انجام دهند، از کشمکش غیر ضروری و سرخوردگی هم برای کودک وهم  والدین جلوگیری می شود.

 مترجم: فرید رضائیان

منبع:

http://www.counseling.org

  • اخوان

سواد خواندن

۰۳
خرداد

برای کسب مهارت خواندن،نیازی به امکانات نیست؛چون خواندن به دهان برمی گردد.قصه هایی که ما بلدیم،یا از بزرگترها یاد گرفتیم یا از کتابهای درسی.

در کشورهای اروپایی بچه ها را به کلاس های تقویتی علوم و ریاضی نمی فرستند؛چون معتقدند این دروس تجربی است و در آزمایشگاه و کارگاه قابل یادگیری است.آنها فرزندان خود را به کلاس زبان می فرستند؛البته نه زبان بیگانه  بلکه زبان مادری؛تا فهمیدن آنها تقویت شود

خواندن یعنی مخابره تصاویر به مغز و کدگذاری این تصاویر.خواندن از هفته اول تولد آغاز می شود.بعد از یک ماه،مادر را از دیگران تشخیص می دهد.این یعنی خواندن.

خواندن به طور طبیعی در وجود ماست.فقط باید از قوه به فعل برسد.محیط فرهنگی مناسب خانواده و محیط واژگانی مطلوب،باعث می شودبچه های این خانواده از نظر سواد و درک و فهم،بالاتر باشند.

یکی از اصول مهم برای خواندن،اصل مجاورتاست.زمانی که آموزگار کلمات جدید را روی دیوار،روبروی بچه ها نصب می کند.(اصل مجاورت تصویر و کلمه)بچه ای که هنوز مدرسه نرفتهولی با نگاه کردن به اجناس مغازه،خوراکی اش را درخواست می کند ونوع مغازه را تشخیص می دهد،مفهوم اصل مجاورت را نشان می دهد.

ساختار کتاب خوانداری پایه اول،کل گرایی است.جدول حروف الفبا،جزء است؛به همین دلیل است که باید جدول حروف الفبا در زنگ خوانداری در دیدرس دانش آموز نباشد ولی در زنگ نوشتاری،اشکالی ندارد.در کلاس دوم باید املای جمله ای کار کنیم. ساخت جمله های سه تا پنج کلمه ای بسیار مناسب است

اولین گام برای تقویت خوانداری بچه ها،تقویت و زیاد کردن وسعت دید بچه هاست.بچه ها باید از کلمه خوانی به جمله خوانی ونهایتا به عبارت خوانی برسند.برای تقویت خواندن باید بچه ها را تشویق به مطالعه کتابهای غیر درسی کنیم.

جدول مفاهیم کلیدی هر کتاب درسی را در قالب کلمه درست کنیم و واژه های آن درس را در آن ثبت کنیم.

چرا بخش اول کتاب با کلمه شروع می شود؟چون کلمات،معنا دارند؛اما حروف به تنهایی معنا ندارند.فعالیتهای خوانداری و نوشتاری هر درس را طبق مفهوم آموخته شده آن درس،سازماندهی کنیم.معلمی که نهاد را تدریس می کند،در داستان از بچه ها می خواهد نهاد را در جمله ها پیدا کنند.در نوشتن،مفهوم نهاد را از بچه ها بخواهد.(داستان،شعر،روان خوانی،حکایت و...)به مفهوم نهاد متصل است

نام کتاب فارسی از مهر 96 به دو بخش فارسی و نگارش تقسیم می شود.

در باره مفاهیم آموخته  شده در درس،از بچه ها فعالیت بخواهیم؛نه مفاهیمی که آموزش داده نشده.

روان خوانی در انتهای فصول،نشانه ی  این است که مفهوم این بخش تمام شده و می خواهیم وارد مفهوم جدیدی شویم.آموزگار در قرائت روانخوانی دخالتی ندارد؛بلکه بچه ها خودشان می خوانند.

لغت معنی پرسیدن از بچه ها کار درستی نیست؛بلکه بچه ها باید مفهوم لغات را در جمله بیان کنند.درک مطلب در روان خوانی ها هدف بسیار مهمی است.

آزمون خواندن:از آن قسمت از متنی که دانش آموز قرائت می کند،سوال بپرسیم.نه این که متن درس سوم را بخواند و ما از درس هفتم سوال بدهیم که این کار صحیحی نیست.نیمی از امتیاز را به روخوانی و نیم دیگر را به درک مفهوم و مطلب اختصاص دهیم.

از اصل مجاورت استفاده کنیم:اگر کارت یکی از کلمات را از جمع کارتهای کلمات دیگر حذف کنیم،کلمات حاضر ما را به یاد کلمات غایب می اندازد.وقتی از روی بندی که بالای تخته نصب شده دانش آموز کارت کلمه بابا را بر میدارد،و زیر تصویر بابا می چسباند،این کار یعنی اصل مجاورت.یعنی تداعی معانی که با دیدن کلمه،یاد تصویر می افتد.و این گونه است که می تواند کلمه بابا را بخواند.

در تدریس نشانه ها مثلا نشانه «آ»10   دقیقه آموزش مربوط به تصویر بزرگ است.4 دقیقه مربوط به کلمه خوانی و 3 الی 4 دقیقه هم متن خوانی.هر نگاره،یک هفته زمان تدریس می خواهد.

سن بخوانیم،20 روز بیشتر از بنویسیم است.یعنی 20 روز بعد از آموزش یک نشانه ،نوشتنش را یاد می گیرند.

در پایه اول،بهتر است زنگ خواندن از زنگ نوشتن،جدا باشد.اما در پایه دوم می تواند همزمان باشد.اول خواندن بعد نوشتن.

خواندن انسان در خلقت،کل گرایی است.نوزاد،مادرش را از بینی تشخیص نمی دهد.بلکه از نمای کلی مادر تشخیص می دهد.اما در نوشتن،کل گرایی معنا پیدا نمی کند.اما از نشانه های 2 به بعد اگر دیدید دانش آموز اول کلمه می نویسد بعد نقطه ها را می گذارد،تشویقش کنید؛چون به شیوه کل نویسی  پیش می رود.

در تمام دنیا خط نوشتن از خط خواندن جداست.خط خوانداری،نسخ است و خط نوشتاری،تحریری است.برای خوانا نوشتن بچه ها از آنها بخواهیم مثل خط کتاب بنویسند.بچه ها در موقع نوشتن،دستشان را از روی برگه بر ندارندکل کلمه،یک جا نوشته شود.

فعالیت ببین و بگو،روند داستانی دارد و درک مطلب تمرین می شود.



  • اخوان

تکنیک اتاق تنهایی

۲۵
ارديبهشت

والدین از روش‌های متفاوتی جهت مقابله با خشم کودک استفاده می‌‌کنند و برخی ناخودآگاه با استفاده از تکنیک‌‌های نادرست به فرزندان خود آسیب‌‌های فراوانی می‌‌زنند. روش‌های مخرب سبب بروز اختلالات رفتاری و روانی در فرزندان می‌‌شود. اختلالاتی که تا دوران بزرگسالی کودک را همراهی کرده و تمامی ابعاد زندگی کودک را تحت تاثیر قرار می‌‌دهد در واقع  تربیت به مفهوم کمک کردن به کودک برای شکل‌گیری ساختار روانی وی است متاسفانه برخی والدین در تربیت فرزندان از تنبیه فیزیکی و روانی استفاده می‌‌کنند که نه تنها والدین را در رسیدن به اهداف تربیتی کمک نمی‌‌کند بلکه آسیب‌‌های جدی بر پیکره روح و روان کودک بر جای می‌‌گذارد.


یکی از عواقبی که روش‌های نامناسب تربیتی به دنبال دارد رشد خشونت و پرخاشگری در کودکان است والدینی که از تنبیه فیزیکی و روانی استفاده می‌‌کنند خشونت و پرخاشگری را در کودکان خود رشد می‌‌دهند. پرخاشگری در کودکان علت‌‌های متفاوتی می‌‌تواند داشته باشدکه یکی از علت‌‌های آن تنبیه و روش‌های تربیتی نادرست است.


در صورتی که والدین بتوانند در دوران اولیه زندگی پرخاشگری کودکان را کنترل نمایند قادر خواهند بود اشتباهات تربیتی خود را تا حدودی جبران نمایند. زمانی که کودک از فرمان والدین سرپیچی می‌‌کند و دست به خشونت می‌‌زند تنها تکنیکی که می‌‌تواند به والدین کمک کند تا رفتارهای پرخاشگرانه را کاهش دهند اتاق تنهایی می‌‌باشد.


یکی از اتاق‌‌های منزل که اتاق خود کودک نبوده و عاری از هرگونه اسباب بازی باشد را می‌‌توان به عنوان اتاق تنهایی استفاده کرد زمانی که کودک پرخاشگری می‌‌کند باید 3 تا 5 دقیقه را درون اتاق تنهایی بگذراند البته مدت زمان ماندن در اتاق تنهایی متفاوت است؛ برای کودکان 3 ساله 3 دقیقه برای کودکان 4 ساله 4 دقیقه و...  هنگام استفاده از اتاق تنهایی مواردی را باید والدین حتماً رعایت کنند.


مواردی که والدین باید هنگام استفاده از اتاق تنهایی رعایت کنند 


🍂درب اتاق تنهایی همیشه باز است 🍂


 برخی والدین کودکان را برای تنبیه در اتاقی می‌‌گذارند و درب را می‌‌بندند که سبب ایجاد ترس و حس نا‌امنی در کودک می‌‌شود. 


 🍂چراغ‌‌های روشن 🍂


فراموش نشود حتما باید چراغ‌‌های اتاق روشن باشد. تاریک کردن اتاق به جز ترس و احساسات ناخوشایند چیزی در بر ندارد. هدف ترساندن کودک نیست بلکه او باید بیاموزد که رفتارهای ناخوشایندش پیامدی ناخوشایند در پی دارد. 


 🍂مد نظر قرار دادن مدت زمان مشخص🍂 


همانطور که ذکر شد مدت 3 تا 5 دقیقه برای کودکان بر حسب سنشان کافی می‌‌باشد در صورتی که والدی بخواهد بیشتر از زمان مشخص شده کودک را در اتاق نگه دارد سبب درگیری و خشونت بیشتر بین والدین و کودک می‌‌شود. 


 🍂عدم صحبت در خصوص تنبیه 🍂


پس از پایان مجازات دیگر درباره مجازات و اتفاقات قبل آن با کودک صحبت نشود. بهتر است رفتارهای ناخوشایند کودک برای وی تکرار نشود زیرا سبب گستاخ شدن کودک و انجام دوباره عمل می‌‌شود. بیشتر کودکان در برابر اتاق تنهایی مقاومت می‌‌کنند. در این مرحله والدین باید صبورانه و مقتدرانه برخورد نمایند اگر به اتاق تنهایی نمی‌‌رود آرام و بدور از هر گونه خشونت شانه‌‌ها را از پشت گرفته به اتاق تنهایی ببرید.


در اوایل کودک نخواهد ماند اگر کودک اتاق را ترک کرد باید دوباره تکرار شود. ممکن است این کار 10 تا 20 بار طول بکشد. به یاد داشته باشید در این فاصله باید به وی بی‌اعتنایی کنید. بدین معنا که هیچگونه ارتباط چشمی و کلامی نباشد و به سوالات وی پاسخ ندهید. در صورتی که به سوالات وی پاسخ دهید بدین معنا است که به رفتار پرخاشگرانه وی اهمیت داده‌اید.


روانشناسان برای کودکان 3 تا 5/3 ساله گوشه تنهایی را پیشنهاد می‌‌دهند بدین معنا که یک قسمت از خانه که با وسیله یا مشخصه‌‌ای مجزا شده (اعم از قرار دادن یک قالیچه یا پارچه رنگی و...) را برای کودکان با سن کمتر در نظر گرفته یا یک صندلی که برای مدت 3 دقیقه کودک بر روی آن بنشیند.


باید به کودک گفته شود تا زمانی که به وی اجازه داده نشده حق ندارد اتاق یا گوشه تنهایی را ترک کند و در زمانی که وی را به اتاق می‌‌برند باید بیان شود تنها ماندن او به دلیل رفتار پرخاشگرانه‌‌ای است که داشته و بهتر است زمانی را با خود تنها سپری کند.


نباید فراموش شود تکنیک اتاق تنهایی فقط مختص پرخاشگری می‌‌باشد؛ اعم از نافرمانی از والدین و یا رفتارهای پرخاشگرانه در بازی‌‌ها و... در موارد دیگر نباید از تکنیک اتاق تنهایی استفاده کرد؛ همانند زمانی که کودک غذا نمی‌‌خورد و یا ناخن می‌‌جود و یا زمانی که اسباب‌بازی‌‌هایش را جمع نمی‌‌کند.

  • اخوان

آموزش در خانه

۱۹
فروردين

آموزش در خانه نوعی از آموزش به کودکان است که در داخل خانه صورت می‌گیرد. این آموزش غالباً توسط والدین یا معلم خصوصی انجام می‌شود. مدرسه خانگی یا مدرسه در منزل (به فرانسوی: École à la maison) عبارت است از آموزش و تعلیم کودکان در منزل، که نوعاً بوسیله خود والدین و یا آموزگاران حرفه‌ای صورت می‌پذیرد، به‌جای آنکه، در فضای مدارس عمومی یا خصوصی انجام گیرد.

بسیاری از خانواده‌هایی که کار را با پیاده کردن ساختار آموزشی رسمی مدرسه در خانه شروع می‌کنند، معمولاً به روش‌هایی برای ترویج آموزش در خارج از مدرسه روی می‌آورند که رسمیت کمتری دارند. آموزش در خانه (Homeschooling)، اصطلاحی است که استفاده از آن در آمریکای شمالی رایج است، درحالی‌که اصطلاح home education (با همان معنا) بیشتر در بریتانیا، سایر مناطق اروپا و در بسیاری از کشورهای دیگر رواج دارد.

قبل از تصویب قوانین اجباری شرکت در مدرسه، بخش اعظم آموزش‌های دوران کودکی توسط خانواده یا جامعه انجام می‌شد. در بسیاری از کشورها، تدریس در خانه، به معنای امروزی آن، به‌عنوان جایگزینی برای شرکت در مدارس دولتی و خصوصی تلقی شده و یک گزینه قانونی برای والدین به شمار می‌رود. اما در کشورهای دیگر، آموزش در خانه غیرقانونی بوده و یا محدود به شرایط خاصی است که در مطلبی تحت عنوان «وضعیت بین‌المللی آموزش در خانه و آمار و ارقام مربوط به آن» مورداشاره قرارگرفته است. بر طبق نظرسنجی‌های مرکز ملی آموزش خانگی در آمریکا، حدود سه درصد از کودکان در آمریکا در فاصله بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ از آموزش در خانه استفاده کرده‌اند و از سال ۲۰۱۶ تاکنون در آمریکا حدود ۲/۳ میلیون دانش‌آموز آموزش‌دیده در خانه وجود داشته است (بریان، ۲۰۱۶).

مطالعات نشان داده است که از میان این کودکان، ۸۳ درصد سفیدپوست، ۵ درصد سیاه‌پوست و ۷ درصد بومی آمریکای لاتین و حدود ۲ درصد نیز آسیایی و یا از جزایر اقیانوس آرام بوده‌اند.

مدرسه در منزل
آموزش در خانه

انگیزه‌های آموزش در خانه

والدین دو انگیزه اصلی را برای آموزش در خانه مورداشاره قرار می‌دهند:

  1. نارضایتی از مدارس و علاقه به مشارکت بیشتر در فرایند یادگیری و رشد فرزندان خود.
  2. نارضایتی والدین از مدارس موجود، نگرانی دربارهٔ محیط مدرسه، کیفیت تدریس، برنامه آموزشی،زورگویی‌های سیستم آموزشی و نیز عدم اعتماد به توانایی مدرسه در برآوردن نیازهای خاص فرزندان  آن‌ها ناشی می‌شود.

بعضی از والدین آموزش در خانه را ازاین‌جهت انتخاب می‌کنند که بتوانند کنترل و نظارت بیشتری بر ماهیت و کیفیت محتوای تدریس شده داشته باشند و بدین‌وسیله استعدادهای فردی فرزندان خود را بهتر پرورش دهند، آموزش‌های مذهبی و اخلاقی مدنظر خودشان را ارائه دهند و از مزیت آموزش رودررو (یک‌به‌یک) بهره‌مند شوند؛ چراکه این نوع آموزش به کودک این امکان را می‌دهد که زمان بیشتری را صرف فعالیت‌های دوران کودکی، جامعه‌پذیری و یادگیری غیردانشگاهی بنماید.

بسیاری از والدین نیز تحت تأثیر فلسفه‌های آموزشی افراد دیگری چون سوزان ساترلند ایساکس، شارلوت میسون، جان هولت و سر کنت رابینسون قرار دارند.

همچنین آموزش در خانه را می‌توان یکی از عوامل تأثیرگذار در انتخاب سبک تربیتی دانست.

آموزش در خانه می‌تواند گزینه‌ای برای خانواده‌های زیر باشد

  • ساکن در مناطق روستایی دورافتاده
  • آن‌هایی که موقتاً در خارج از کشور اقامت دارند
  • کسانی که مرتب در سفر به سر می‌برند.

بسیاری از ورزشکاران جوان، هنرپیشه‌ها و موسیقیدان‌ها در خانه درس خوانده‌اند تا بتوانند خود را با برنامه‌های آموزشی و تمرینی خود وفق دهند. آموزش در خانه را می‌توان با مربیگری و کارآموزی هم مرتبط دانست که در آن یک معلم خصوصی سال‌ها با شاگرد خود کار می‌کند تا به‌خوبی او را پرورش دهد. در سالیان اخیر، آموزش در خانه در آمریکا رواج بیشتری یافته و درصد کودکان بین سنین ۵ تا ۱۷ سال که از آموزش در خانه بهره می‌برند، از ۱/۷ درصد در سال ۱۹۹۹ به ۳ درصد در سال تحصیلی ۱۲–۲۰۱۱ افزایش یافته است.

  • اخوان
 9 450

لکنت زبان دانش آموزان:  احتمالاً برایتان اتفاق افتاده ست که وارد یک میهمانی شده و متوجه شوید که جورابتان سوراخ است و یکی از انگشتان پا بیرون زده!

چه احساسی به شما دست می‌دهد؟!

احساس می‌کنید همه نگاه‌ها معطوف شما و جورابتان است و مدام تلاش می‌کنید هر طور شده انگشت بیرون زده را بپوشانید!

پای دیگری را روی آن پا قرار دهید.

ممکن است پاهایتان را زیر مبل یا میز پنهان کنید!

تا آخر میهمانی ممکن است تنش و استرسی متوجه شما باشد!

این حالات تنها بخش کوچکی ست که یک دانش‌آموز لکنتی با آن روبه‌روست!

لکنت زبان دانش آموزان

به کلیه تپق‌ها، تکیه‌کلام‌ها، انواع لکنت و امثالهم که روان صحبت کردن را تحت تأثیر قرار می‌دهند به‌اصطلاح تخصصی «ناروانی » یا «لکنت » گفته می‌شود.

لکنت زبان دانش آموزان یک اختلال ثانویه است یعنی به دنبال علتی دیگر ایجاد می‌شود.

هرچند هنوز علت قطعی و مشخصی برای لکنت زبان دانش‌آموزان ارائه نگردیده است اما محققان فاکتورهای ژنتیکی، عوامل محیطی و تجربه‌ی موقعیت‌های استرس‌زا را در شکل‌گیری لکنت زبان دانش آموزان مؤثر می‌دانند.

اختلالات نورولوژی و مربوط به مغز و اعصاب و انواع بیماری‌های عصب‌شناختی،

استرس، مشغله فکری، ترس، عادت و…هرکدام به‌گونه‌ای می‌توانند درصدی از لکنت زبان دانش آموزان را ایجاد کنند.

لکنت زبان دانش‌آموزان ازنظر شدت به سه سطح خفیف، متوسط و شدید یا پیشرفته تقسیم می‌گردد.

احتمال ایجاد لکنت زبان در همه کودکان قبل از سنین دبستان وجود دارد که به آن لکنت طبیعی گفته می‌شود.

عوامل شکل گیری لکنت زبان در دانش آموزان

در شکل‌گیری لکنت طبیعی عوامل مختلفی ذکرشده است که این نوع لکنت معمولاً در بازه‌ی سنی دو تا پنج‌سالگی مشاهده می‌شود.

  • گاهی ممکن است کودک ازنظر رشد عقلی و فکری در سطح بالایی بوده و هنوز سیستم گفتار و زبان وی رشد کامل را پیدا نکرده باشد و همین عدم توازن منجر به لکنت شود!
  • گاهی کودک شناخت کافی را راجع به محیط اطراف ندارد و فقر خزانه‌ی واژگان ممکن است لکنت را ایجاد کند!
  • گاهی در اثر مشاجره، تصادف یا…ممکن است لکنت پدید آید.
  • و گاهی هم یک تغییر یا تجربه‌ی جدید، مثلاً نقل‌مکان کردن از محلی به محل دیگر و یا متولد شدن یک خواهر یا برادر جدید.

معمولاً کودکی که بالکنت طبیعی مواجه است از نوع صحبت کردن خودآگاه نیست!

نکته‌ای که اینجا بسیار حائز اهمیت است، پیشگیری از تبدیل لکنت طبیعی به لکنت مزمن و لکنت زبان دانش‌آموزانی است!

اگر کودک متوجه تفاوت و تغییرات صحبت خود با گروه هم‌سالان شود و در این میان بازخوردهای نامناسب از جانب پدر و مادر، مربی و دوستان بگیرد احتمال تبدیل لکنت طبیعی به لکنت پیشرفته  تشدید می‌گردد.

 

چگونه با لکنت زبان دانش آموزان برخورد کنیم؟

  • باید شرایطی را فراهم آوریم که دانش‌آموز روی ناروانی گفتار خود متمرکز و حساس نشود!
  • یک نظم متعادل و کلی به امور دانش‌آموز بدهید
  • نظم در خواب، خوراک، وسایل و اسباب‌بازی‌ها و…شلوغی و بی‌نظمی می‌تواند منجر به تشدید لکنت زبان دانش آموزان گردد.
  • مراقب باشید دانش‌آموز حتی‌الامکان در فضاهای  تحت تنش، مشاجره، بازی‌های مهیج و خشن قرار نگیرد. مشاجره و اختلاف بین پدر و مادر تأثیر مستقیمی رو شدت لکنت دانش‌آموز دارد. به‌طوری‌که گاهی با اصلاح رفتارهای مشاجره آمیز والدین ناروانی کودک به‌کلی از بین می‌رود.
  • مراقب باشید در حضور کودک راجع به نوع صحبت او باکسی مشورت نکنید! حتی در صورت مراجعه به گفتار درمان مراقب باشید کودک متوجه نشود که به چه منظور به گفتار درمان، روانشناس یا…مراجعه کرده‌اید.
  • کودکان بسیار باهوش هستند و هرگونه بازخورد حاکی از استرس را به‌سرعت متوجه می‌شوند! وقتی کودک در حال صحبت است هیچ‌گونه بازخوردی به نوع صحبت وی ندهید و کوچک‌ترین استرسی حتی در چهره شما ظاهر نگردد، کاملاً عادی رفتار کنید.
  • هرگز صحبت دانش‌آموز را قطع نکنید و به او کمک نکنید جمله خود را کامل کند، ادامه حرف‌هایش را نگویید، به‌عبارت‌دیگر کودک را تحت‌فشار زمانی قرار ندهید بگذارید احساس کند تا آنجا که بخواهد برای بیان گفته‌اش وقت دارد.
  • از گفتن چنین عباراتی اجتناب کنید:«یه نفس عمیق بکش بعد صحبت کن »،«اروم باش، بدون استرس حالا حرف بزن »،«سعی کن درست حرف بزنی » و…امثال این عبارات کودک را به سمت تمرکز و حساسیت روی حرف زدنش سوق می‌دهد.
  • کودک را سؤال‌پیچ نکنید، او را مجبور نکنید در جمع شعر بخواند، قصه بگوید یا…
  • سرعت‌بالای گفتار می‌تواند ناروانی را تشدید کند و منجر به عدم هماهنگی بین تنفس و اندام‌های گویایی گردد! با کودک با طمأنینه، آرام، کشیده و آهنگین صحبت کنید و با این روش برایش کتاب قصه بخوانید.

 

معمولاً لکنت در سنین پیش از دبستان (لکنت طبیعی) اگر به لکنت شدید مبدل نشده باشد نیاز به مداخله‌ی درمانگر ندارد و با رعایت مواردی که در بالا ذکر شد بهبود خود به خودی حاصل خواهد شد.

و اما مسئله اصلی ازآنجایی شروع می‌شود که لکنت کودک به هر دلیلی شدت یافته و به سنین دبستان می‌کشد.

با هر بار تجربه‌ی موقعیت‌های استرس‌زا احساساتی تلخ در کودک شکل می‌گیرد و ترس از تجربه‌ی مجدد این احساسات کودک را به‌ پیش‌بینی‌های منفی وا‌می‌دارد. ترس از مسخره شدن، ترس از سرزنش شدن، ترس از خراب کردن و…

به‌مرور اعتمادبه‌نفس دانش‌آموز آسیب جدی دیده و دامنه‌ی ارتباطات وی رو به کاهش می‌رود.

دانش‌آموزی که سرشار از استعداد است ولی به دلیل آسیب ارتباطی قادر به پاسخ‌گویی صحیح سؤالات سر کلاس درس نیست، مسلماً نمی‌تواند آن‌طور که باید در مباحث کلاسی شرکت کند و خدا نکند کلاسی بیش از تعداد استاندارد دانش‌آموز داشته باشد که معمولاً در ایران این‌گونه است! از اینجایی دانش‌آموز لکنتی زمان بیشتری نیاز دارد برای بیان گفته‌ی خویش! در این کلاس معلم برای جلوگیری از اتلاف وقت ممکن است کلاً دانش‌آموزان لکنتی را نادیده بگیرد.

ممکن است به این دانش‌آموز برچسب خنگ و تنبل و…زده شود و تجربه‌ی این موقعیت‌ها دانش‌آموز لکنتی را به سمت انزوا، ترک تحصیل و…سوق می‌دهد!

کمکی که یک معلم می‌تواند به دانش‌آموز لکنتی بکند در وهله‌ی اول مرتبط شدن با یک آسیب‌شناس گفتار و زبان (گفتار درمان) است هم برای مشورت گرفتن جهت چگونگی ارتباط با دانش‌آموزان لکنتی و هم‌جهت ارجاع خانواده دانش‌آموز و پیگیری درمان دانش‌آموز.

دانش‌آموزان لکنتی معمولاً پس از چند جلسه بهبودی قابل‌توجهی حتی تا ۱۰۰ درصد خواهند داشت! اما این بهبودی فقط در محیط کلینیک و در حضور درمانگر محسوس است. بهبودی در محیط خارج از کلینیک هم محسوس خواهد بود اما نه به‌اندازه‌ی داخل کلینیک و این به این خاطر است که دانش‌آموز احساس می‌کند تا قبل از این کسی او را درک نمی‌کرده و ازنظر روانی محیطی امن برای بیان حرف‌هایش نداشته و اکنون آن محیط فراهم آمده است.

انتقال این بهبودی به محیط بیرون از کلینیک و جلسه درمانی است سخت‌ترین قسمت کار یک گفتار درمان است.

محیطی که بارها دانش‌آموز سرخورده شده و پراست از خاطره‌ها و تجربیات تلخ!

چون بعد از خانه بیشترین فرکانس ارتباطی دانش‌آموز با محیط مدرسه است معلم می‌تواند نقش بسزایی در انتقال هرچه سریع‌تر بهبودی کودک به محیط بیرون داشته باشد!

معلم مهربان می‌تواند تمرینات کلاسی و پرسش‌های درسی و…را با تمرینات گفتاردرمانی هماهنگ کرده و بسته به خلاقیت خود تکالیف خواسته‌شده از کودک را در قالب تمرینات درمانی ارائه دهد.

  • اخوان